هندسه رقابت انتخاباتی برای ریاست جمهوری یازدهم در
حال شکلگیری است و اگرچه این شکلگیری هنوز صورت نهایی خود را نیافته، ولی
به هر روی به گونهای هسـت که بتوان آن را تحلیلی واقعبینانه کرد. آنچه در
ایـن میان مهم است، ورود کاندیدهایی کـاردان و پخـته و دردمندی است که
بتوانـند با تکیه بر آگاهی و تجربه و نیز شفقت انسانی و ملی خود، پیکره
دولتی توانـمند و کارآمد را بسازند؛ حال چه از این جریان و گروه باشـد چه
از آن. مردم معیارهای رأی دادن خود را معیارهایی عمومی میداننـد و
نامزدهای جناحهای گوناگون را با آن میسنجند.
ورود شخصیت برجستهای
مانند آیت الله هاشمی رفسنجانی به میدان رقابتهای انتخاباتی، اهمیت و بار
رقابت را افزایش میدهد و انتخاب او به عنوان رییس جمهور، کاروان سیاسی کشور
را به نقطه عطفی تازه میکشاند و روند توسعه و اصلاحات واقعی را شتاب
میبخشد.
پارهای از دلایل این امر را میتوان چنین برشمرد:
یکم:
موضوع ورود آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات با وجود آن که هنوز از
سوی شخص ایشان به صراحت اعلام نشده، پارهای گروهها و جریان های سیاسی را
بشدت غافلگیر ، هراسان و آسیمهسر کرده، تا آنجا که از سر تعجیل، دلواپسی و خصومت ورزی، گاه
موضعگیریهای ناپخته و ناشیانه را اظهار کردهاند. برخی از همین
فعالان، به طعن و طمع گفتهاند، هاشمی باید به میدان انتخابات گام نهد تا
خود را در باسکول اجتماعی وزن کند، اما این نکته را نادیده گرفتهاند که با
ورود او، دیگر جناحها نیز به نحو مضاعف ناگزیرند خود را در ترازوی جمعی
بسنجند. این همه نگرانی از همین جا برمیخیزد که سنگینی این آزمون با ورود
او به صحنه انتخابات، برای این دسته از گروههای سیاسی دو چندان نشود و طمع
خام تمامت طلبی افزون خواهان جدید بر آب نیفتد.
جالب این است که
گروهها و عناصر نگران، همانهایی هستند که نسبت به داشتن پایگاه اجتماعی
خود سخت بد گماناند و طی چند سال اخیر کوشیدهاند با بزرگ نمایی مشکلات و
افکندن توپ همه تقصیرها و قصورها به زمین حریف، همه جانبه تصویر او در
اذهان عمومی، تیره کنند و با دامن زدن به نارضایتیهای عمومی، استفاده
ابزاری از مشکلات خود ساخته و مجال دادن غیرواقعی آن در پارهای مطبوعات،
سهمی از مشروعیت و مقبولیت مردمی را برای خود دست و پا کنند.
این گروهها
که از قضا، خود در این سالها، بخشهایی جدی از حاکمیت را در اختیار
گرفتهاند، هماره با طرح چنین شبهاتی و استفاده از تئوری «غول و مانع جلوه دادن حریف»، از هاشمی نردبان رشد و کیسه بوکسی برای استفاده های تبلیغاتی آفریدند و صدتاسف آنکه اینان، همواره حیات و دوام خود
را مدیون چنین اغتشاشهایی هستند که در اذهان عمومی میافکنند و بر فریفتن
آنها، کار داوری درباره کارنامه نه هرگز کامیاب خویش را دشوار میکنند، گو آنکه دیگر چنین تئوری نخ نمایی، حدیث هر کوی و برزنی شده، اما مجریانش، همچنان به ظن سادگی و جهل ملت (که حکایتیست فریبکارانه و دردناک)، بر طبل "بگم بگم" های خود می کوبند!
تحریف
و تخریب و تقبیح تاریخ و پروا نداشتن از شکستن سرمایههای انسانی و ملی و
انقلابی نظام، البته نشان از خطای مدام و هراس خفتهای میدهد که کمکم با
هر چه نزدیکتر شدن به آستانه انتخابات، افسار خود را میگسلد و بند از
پوزه خشم و خشونت رفتاری و گفتاری میدرد تا مگر گرایشهای قوام نایافته و
بیریشه و پیشینه را رنگی از وجاهت و پذیرش بپاشد و بر نو آمدگان شتابزده
عرصه سیاست ارمغانی از قوت قلب و دلیری دل ارزانی کند. این پدیده، نه در
روش و نه در اهداف خود، هیچ از روایی و مشروعیت برخوردار نیست و دریغ است
که آرمانهای متعالی امام، رهبری و انقلاب اسلامی در کنام این درندگان دریده لگام
از هم بپاشد و صورت و سیرت خود را از دست دهد.
دوم. کاندیداتوری آیت
الله هاشمی در شرایط فعلی کشور که انبانی از مشکلات داخلی و خارجی را بر
دوش می کشد، موهبتی برای انقلاب، فرصـت و حمایتی بیبدیل برای نظام است و
همچنین غنیمتی ارزشمـند برای دوره آینده اجرایی کشور است.
در عین
حال، حضور مجدد او در صحن و سرای سیاسی کشور، اعتدال سیاسی را مجال میدهد و
او را همـچنان به عنوان میانجی قابل اعتماد برای گروههای سیاسی حفظ و
صیانت خواهد کرد؛ گو آنکه نفس حضور او، عرصه را بر پارهای نوآمدگان گستره
سیـاسی تنگ میکند. کسانی که تنها سرمایهشـان، فریفـتن چشم و دل با زر و
زیورهای زبانی و تردستیهای کلامی است.
اینان که کمتر دستـی بر آتش
اجراییات و پیـچ و خم مسائل و مصایب گوناگون جامـعه داشتهاند، بیباکانه و
بیپروا مدعـیاتی را نقاب چهره خود میکنند که هنوز در کوره آزمون،
کارآزموده و پخته نشـده است. هاشمی، سیاستـمردی است که نیـک و بد راه و روش
و برنامه خود را بر پرده عام به نمایش گذاشته و از شناختهشدهترین و
سربلندترین شخصیتهای سیاسی کشور است.
سوم. تاریخ سیاسی پس از
انقلاب، پدیده «توسعه» را با رفسنجانی تعریف میکند. معماری ده ساله توسعه
در کشور جدا از دیگر تجربههای ثمین و سمین او در دیگر قلمروها، تجربه
منحصر به فرد اوست. حتی پس از پایان دوره ریاست جمهوری، او همواره از
سیاستهای اصلاح گرایانه و توسعه گرانه حمایت کرده و در هدایت و پشتیبانی
پیدا و پنهان آن هیچ فرو نگذاشته است.
بیگمان ورود او به عرصه
ریاست جمهوری، یار موافق و موفقی را برای نظام و برنامههای توسعه، ارمغان
خواهد آورد و حتی در اصلاح برنامه ها و بهسازی روشها و ساز و کارهای توسعه
بسیار مؤثر خواهد بود.
چهارم. آیت الله هاشمی نماد سیاستپیشهای
خردمند و معتدل است که در عمده بحران ها و مشکلات، مدیریت و کارشناسی و
راهگشایی خود را نشان داده است. در کشاکش و چکاچاک جناحها که گاه از مرز
امنیت و وحدت ملی فراتر میرود، حضور مستقیم و مؤثر او وزنه اعتدالی است که
مانع از برخورد تند و شکننده آنها با یکدیگر خواهد شد. حضور او اگر چه در
قالب هیچیک از جناحها صورت نمیگیرد ولی پایگاه اطمینانی برای همه آنها
فراهم خواهد آورد و به نظر میرسد، همه نیروهای دلبسته به پیشرفت ایران با
در نظر گرفتن این نکته، از گامهای استوار او به سوی ریاست جمهوری استقبال
خواهند کرد.
پنجم. به یقین، اگر او در دوره جدید ریاست جمهوری حضور
یابد، تولد تازه و نقادی شده او در تاریخ انقلاب قلمداد خواهد شد و راه بر
نوکیسهگان شتابزده، سخت ناهموار خواهد شد. چنین تیره کردن چشمه نباید
چشمها را بفریبد و آن را عمیق وا نماید. خیال و دعوی دستیابی به قدرت
سیاسی باید با تکیه بر غنا و قوت رأی و اندیشه خود و تلاش در کسب مشروعیت
مردمی و پایگاه اجتماعی، بایستی از مجاری قانونی و اخلاقی صورت پذیرد وگرنه
سیاست «حذف» و «تخریب» یک روز نیز در پای خود آنها هم خواهد پیچید و
چهبسا آسانتر، که بیگمان افراد چندان چیره و زبر نیستند... چندان که با
تلنگری از فرازی که رفتهاند، فرو خواهند غلتید. رویگردانی از این روشها و
انگارههای متعلق به اجتماع قبیلهای و بدوی، نشانه رشد و بلوغ سیاسی
جناحها و تحقق همان آرمانهایی است که این گروهها در گفتار بدان مدعیاند
ولی در عمل بدان پشتپا میزنند.
ششم.
مخلص کلام آنکه نگارنده خود را منتقد برخی روش ها و اقدامات دوران ریاست جمهوری هاشمی می
داند ، اما در این شرایط و اوضاع نگران کننده، مشکلات سیاسی -
اقتصادی - اجتماعی داخل، وضعیت گنگ ایران در شرایط متغیر منطقه و آینده آن ، انزوای جهانی و تحریم های ناجوانمردانه و در عین حال کمرشکن، افزایش دشمنی ها میان جناح
های سیاسی، سلب اعتماد عمومی و شکاف میان ملت و دولت ، تشدید و افزایش بی اخلاقی ها و قانون
گریزی ها و ... هاشمی تنها کسیست که می تواند به واسطه ی دلایل ذیل،
مشکلات، معضلات و بحران ها را تا سرحد نجات از وضعیت فعلی و بازگشت به مسیر
صحیح ، مدیریت و مرتفع سازد و آرامشی نسبی بر شرایط پرتنش فعلی باشد.
1. سابقه ی دیرین در پیش و پس از انقلاب، مورد وثوق و اعتماد هر دو جناح عمده و شخصیت های منصف و متین سیاسی کشور (البته نه افراطیون) ، بهره گیری از خصلتی به نام اعتدال، به عنوان عنصری لازم در مسیر گذر از "افراط و تفریط" و بازگشت به جاده ی انصاف، که در این روزهای پرتنش، بسیار خریدار دارد.
2. ارتباط بسیار خوب با مقامات کشورهای عربی جهت حل معادلات و مناقشات منطقه ای
3. وجهه ی مناسب در میان مقامات کشورهای غربی (بین المللی)
4.
مدیریتی مجرب و مطمئن برای حل مشکلات اقتصادی (گوآنکه صرف حضور او در عرصه
انتخابات، می تواند بار احساسی ارز و دیگر قیمت ها را تا حدی بکشند)
5. محبوبیت در میان نسل جوان و مورد احترام نسل های پیشین
6. ارتباطی تنگاتنگ و دوستی دیرین با رهبری معظم انقلاب
حال
باید دید برای «ملاحظاتی» که آیت الله هاشمی دارد، تدبیری اندیشیده خواهد
شد یا اینکه اینبار، او نیامدن را به صرفه تر از آمدن می داند؟ قرائن ، شنیده ها و البته تکاپو ، شتابزدگی و سراسیمگی تندخویان مدعی، حکایت از «آمدن» دارد! هر چند آنچه قطعیست این است که آیت الله، منافع نظام و ملت را فدای آمدن یا نیامدنش نمی کند. گوآنکه خود نیز روز گذشته صراحتاً اعلام کرد که «بدون موافقت رهبری، آمدنم نتیجه معکوس خواهد داد...پیش از اینکه بیایم باید در این مورد با رهبری صحبت کنم»
پس، تردید نکنید آقای هاشمی! فرصت را از دست ندهید، به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته و پس از رفع ملاحظات و نگرانی های احتمالی معظم له، مقتدرانه اعلام حضور کنید تا در کنار ایشان، کشور را از بحران های پیش رو، نجات دهید ... جناب آیت الله ! کشور نیازمند ایثار شماست!
* مصطفی فقیهی
مدیرمسئول
میترسم ایشان بیایند و با چوبهایی که این سیاستمداران نادان لای چرخ مملکت میگذارند هم شخصیت فاخر ایشان تخریب شود و هم اوضاع مملکت بهتر نشود.
بازهم فقط و فقط توکل به خدا
اظهارات فرهنكي اخيرش به اصلاح طلبان نزديك و ايشون از دوستان آقاي هاشمي هستند.
رضايي به خاطر دوستي اي كه با آقاي هاشمي داره و اظهارات و ايده هاي نو و خوب اقتصاديش و دبير مجمع تشخيص بودنش و نزديكي فكري ايشون از بين اصولي ها با آقاي هاشمي . ايشون نوشتم
البته نظرا متفاوت مانند ليست تيم ملي فوتبال
محسن رضایی هم مدتیه که بدجوری هاشمی را نواخته چون نونش دراینه که به هاشمی حمله کنه
اینها نبودشون بهتر از بودشون هست
من اين افراد رو براي تشكيل كابينه ي دولت وحدت آقاي هاشمي معرفي مي كنم:
معاون اول=حسن روحاني
وزير ارتباطات=محمد رضا عارف
وزير بازركاني=محمد شريعتمداري
وزير اقتصاد=محسن رضايي
وزير بهداشت=مرضيه دستجردي
وزير مسكن=علي نيكزاد
وزير ورزش=محسن مهرعليزاده
وزيرارشاد=محمد رضا باهنر
وزير اطلاعات=علي يونسي
وزير دادكستري=آيت الله محقق داماد
باهنر!!!!!!!!!
باهنر چه سابقه خیلی خوبی هم داره
به نظرم بهتره بشه رئیس سازمان هواشناسی که فوق PH دراین کار داره
همانگونه كه خرابيهاي پس از جنگ را ساختي
ضمن اينکه اگر متخصصين بيايند و عملکرد ايشان را نقد کنند مشخص ميشود با کار غير علمي و آزمون و خطا و اولويت بنديهاي نادرست چه بلايي برسر ساختار کشور در دوره ايشان بوجود آمد.
اتفاقا بنده هم سوال دارم تورم در دوره شما چقدر شد؟
بحث استقراض از کشورهاي ديگر چقدر بود و سود و نحوه بازپرداخت چگونه بود؟
دانشگاه آزاد بزرگترين نهادخصوصي کشور باتراز مالي بسيار بالا در خاورميانه است اين پولها در بيست سال گذشته کجاخرج ميشد؟
رهبري بارها فرمودند درطول تاريخ اين کشور کارهاي بسياربزرگي در اين دولت انجام شد، شما گفتيد کارها کوچک بود؟
آيا زمان خودتان يادتان رفته وضعيت آزادي بيان چگونه بود؟ با روزنامه ها چه کرديد؟
شما هنوز نميدانيد وب سايت و صفحات مجازي براي انديشمندان مبناي تحليل نيست.
متاسفانه هنوز مديريت ميشويد. با اين سطح از تکنولوژي ميخواهيد بياييد که چه بشود بياييد که يک نه بزرگ ديگر بشنويد؟
هر چقدر به انتخابات نزدیک تر میشیم سایت انتخاب به انحصار بیشتر اخبار و کامنتهای حامیان اصلاح طلب می پردازد !!!!
هم اصلاح طلبان را دیدیم هم اصول گرایان را
جناب فقیهی می دانم که این نظرات را می خوانید
چند سئوال دارم
اگر مانند کامنتهای قبلی حذف نکنید !!
1-دوم خرداد سال 1376 چرا مردم به خاتمی رای دادند ؟؟
آیا به خاطر لج بازی و اعتراض به خفقان دولت هاشمی و بگیر و ببند های دولت دیکتاتورمآبانه ایشان نبود
ایا رای ملت رای سلبی نسبت به ناطق نبود؟؟؟
2-چرا همین مردم در سال 1384 به سمت احمدی نژاد گرایش یافتند ؟؟
در حالی که 8 سال با قواعد مدنیت و حقوق انسانی خود پرورش یافته بودند؟
به نظر شما به خاطر اعتراض به عملکرد افتضاح تندروهای چسبیده به خاتمی نبود؟
ایا واکنش مردم رای سلبی به اصلاح طلبان بابت توهین های دوم خردادی ها نبود که گفتند اگر مرگ موش کوپنی شود این ملت توی صف می ایستند
یا آن وزیر محترم هاشمی که گفت باید تهران بقدری گران شود که فقط متمولین و ثروتمندان حق حیات در تهران را داشته باشند ؟؟؟
بد نیست کمی در آرا دوستان تعمق بیشتری داشته باشید یک روز می گویند
فقط خاتمی
فردایش که خاتمی نیست فقط هاشمی
پس فردا جهانگیری
ولابد شب انتخابات هم عارف یا ....
خلاصه جناب فقیهی
با من صنما دل یکدله کن
گر سر ننهم، آنگه گله کن
در1400سال پیش می دونست مؤبدان را نمی خواد ولی نمی دونست چی می خواد(کتاب خدمات متقابل اسلام وایران شهیدمطهری)
درزمان صفویه
درزمان مشروطیت
و....
اما بسیاری از سخت گیری های زمان هاشمی توسط کسانی بود که ازنام ایشون استفاده می کردند وخوشبختانه دراین چندسال همه شون باایشون مخالف شدند
کاش میشد باتز بنویسم
شما می تونید ولی مانه
باید اجماع کنیم و هاشمی و خاتمی تا آخرین حد توان از آن فرد حمایت کنند تا پیروز شود و به والله که این شدنی هست
کسایی که با خاتمی موافقن ـ قرمز بزنند
اي مردم عاقل و درو انديش !يك روز ميگوييد خاتمي بيا بيا يك روز هاشمي بيا بيا! آيا شماها نبوديد كه سال 84 از لج هاشمي گفتيد بوي رجايي مي آيد و رفتيد همه به احمدي نژاد رأي داديد ؟!!
حالا براي امدن ايشان دير شده ايشان 79 سال و اندي دارد آنقدر پير است كه ممكن است وسط كار رياست جمهوري خداي ناكرده..... آنقدر پير شده است كه اگر ايستاده سخنراني كند مي شود تيتر اخبار همين سايت انتخاب !
لذا از شما مردم ميخواهم بيشتر دقت كنيد بين كانديداها يكي هست كه نوكيسه و تازه به دوران رسيده نيست . شبيه همين آقاي هاشمي است تندرو نيست و كاردان هم هست برنامه هم دارد .معتدل هم هست اهل سخنوري زيباست با اخلاق هم هست .با نظام و رهبري و با هيچ كس زاويه ندارد حاشيه ندارد حرف و حديث ندارد چرا هواسمان را بيشتر جمع نميكنم يار غار هاشمي آقاي دكتر محسن رضايي هست ايشان اقتصاد خوانده و تزهاي اقتصادي دارد اهل شلوغ بازي هم نيست. وجدانا وجدانا كمي فكر كنيد بيانديشيد . انتخاب او براي كشور بهتر نيست؟درود بر يار امام برادر محسن
انتخاب جان نظر من را نيز بگذار وجدانا/
رضایی مقبولیت دارد
اما
محبوبیت ندارد
عجب انتخابی داری تو!!!
ایشون کاره ای نبوده که کسی بخواد پرونده اش را مطالعه کنه نهایتش یه فرمانده زیردست هاشمی بوده
واگر نامه خوانان نامه خوانند ایشون از همه بیشترمشکل داره
آقای هاشمی رفسنجانی به هیچ وجه محبوبیت آقای سید محمد خاتمی رو نداره و احتمالا در دور دوم از آقای قالیباف شکست می خوره اما اگر آقای خاتمی بیاد در دور اول با یک فاصله 60 درصدی از آقای قالیباف پیش میوفته و کار رو یکسره میکنه.
آگاه باشید که در این شایط بهترین گزینه هاشمی رفسنجانی است. مطمئن باشید که اگر هاشمی کمک نمیکرد شاید دوره آقای خاتمی با مشکلات بیشتری داشتم. هاشمی مرد تجربیات فراوان است و خاتمی در حدی نیست که بار این مسئولیت سنگین را بدوش بکشد خود شما بهتر میدانید که خاتمی دولت را از هاشمی گرفت و شرایط امروز بسیار متفاوت است و امروز باید کسی وارد عرصه شود که صبر و تحمل زیاد و درایت زیادی داشته باشد چون دولت بعدی کار بسیار مشکلی دارد که از طاقت خاتمی خارج است
احتمالا همه معتدلين اصلاح طلبن، نه؟
"برآ ای آفتاب صبح امید /که در دست شب هجران اسیرم
به فریادم رس ای پیر خرابات/به یک جرعه جوانم کن که پیرم"
حال که شرایط را برای آمدن محبوب دلمان و عزیزمان خاتمی بزرگ سخت کرده اند انشالله هاشمی بزرگ بیاید و کشور را از پرتگاه سقوط نجات دهد با یاری ملت انشا الله
مرسی مصطفی فقیهی عزیز
میشه دلیل این حرفتون را بفرمایید
فکر می کنید با آمدن اینها معجزه می شود
شما باید ببنید اصلح کیه نه از روی اسم اشخاص را انتخاب کنید
شاید این افراد اون افرادی نباشن که شما فکر می کنید
البته قطعا بهترازاینها هم می تونه باشه ولی کو میدان؟
تلک آثارنا تدل علینا
فانظروا بعدناالی الآثار
والی آثار احمدی نجاد!!!!!!!!!!!
میزان حال فعلی افراد است
فکر می کنید با آمدنشان همان دوران گذشته برای شما محیا خواهد شد
شرایط فرق کرده است
دوباره خطبه بخوان، ای یار
دوباره شور و حلاوت بخش
به جمعه های کسالت بار
دوباره اسب سخن ،زین کن
که سخت تشنۀ تدبیریم
بفکر چاره و مرهم باش
که زخم خوردۀ تزویریم
اگرچه با تو شکایت ها
هنوز، در دل ما باقیسیت
درین هجوم ستم با تو
گلایه، شرط مروّت نیست
چه جای شکوه که می دانم
تویی که با خبر از دردی
تویی که با همه ناکامی
هنوز یار جوانمردی
سخن به مدح نمی گویم
خدا ز صدق من، آگاه است
چه جای مدح؟ که از هر سو
هزار حادثه در راهست
چه گرگها ، که کمین کردند
چه شیرها ، که به زنجیرند
چه مارها که رها هر سو
چه بالها، که زمین گیرند
چه در پی است؟ خدا داند
اگر تو چاره نیندیشی
به انقلاب،به جمهوری
اگر دوباره نیندیشی.
عدو از آن سبب از هر سو
کنون شکست تو را خواهد
که چشم زخم وطن، امروز
شفای دست تو را خواهد
دوباره خطبه بخوان تا خلق
شود دوباره سراپا گوش
دوباره رشک برد دشمن
شود شغال و زغن، خاموش.
ز کنج خانه، برون آور
سرآمدان و دلیران را
نشان دوباره بر انگشتر
نگینِ خاتم ایران را
گره ز تفرقه یاران
تویی که ، بازتوانی کرد
به فکر چاره و مرهم باش
دوباره خطبه بخوان ای مرد...
آقاي حيدري. شما كه اطلاعاتت خيلي خوبه شما ديگه چرا؟! آيا ارزش داره؟
خوب شما بگيد تورم دوره آقاي احمدي نژاد چقدره؟! هر كالا و خدماتي را در هر حوزه اي و صنعتي مقايسه كنيد با يك سال پيش از كوچكترين جنس و كالا تا بزرگترين اجناس و كالاها از قبيل تراكتور و اتوبوس و ماشين آلات صنعتي و چاپ و ... حداقل دو برابر قيمت رشد داشته است و دو برابر يعني حداقل 100 درصد تورم...
ضمنا شما وجه ديگر قضيه را براي مردم روشن كنيد. هاشمي چه زماني دولت را به دست گرفت؟!: زماني كه 5 استان كشور ما كاملا ويران و زيرساختهايش منهدم شده بود و زيرساختهاي بسياري از شهرهاي استانهاي ديگر هم به خاطر بمبارانهاي هوايي آسيب ديده بودند.. بيش از 10 ميليارد دلار بدهي به بار امده بود و در صندوق ارزي تنها يك ميليارد دلار پول بود.. هاشمي بايد چه مي كرد؟! بلاخره استقراض خارجي و ... هم تورم داره ديگه. آيا نبايد حداقل مسكن مي ساخت حداقل زيرساختهاي اساسي زندگي مردم اين مناطق مثل آب و برق و ... را مي ساخت؟!
شما به جاي ايشان بوديد چه مي كرديد؟! اندكي انصاف داشته باشيد ما مسلمانيم. مسلمان بايد طرفدار حق و انصاف باشد.
ضمنا شما بگوييد احمدي نژادي كه با وجود بسياري زيرساختهاي آماده و ... و بالاترين درآمدهاي نفتي تاريخ كشور اينچنين اقتصاد كشور را به ورشكستي كشانده و كشتي اقتصاد را به گل نشانده اگر سال 68 به جاي هاشمي سكان دولت را به دست مي گرفت چه فاجعه اي اتفاق مي افتاد؟! احتمالا ما از سومالي و بوركينافاسو و سودان عقب افتاده تر بوديم...
و شما خود بخوانيد حديث مفصل از اين مجمل...
آقايان مخالفان هاشمي بهتر نيست يك مقداري عقلاني تر فكر كنند و بينديشند و به فكر اسلام و انقلاب و كشور و مردم باشند؟!
وقتی میشه باسیب زمینی وسهام خجالت و گداپروری کشوررا اداره کرد
ایشان رای 30 درصدی بیشتر از آقای هاشمی دارند.
رای 55 درصدی بیشتر از آقای قالباف
رای 65 درصدی بیشتر از آقای مشایی
و رای 75 درصدی بیشتر از آقای رضایی.
و در نهایت زنده باد عشق ... زنده باد سید محمد خاتمی
حتی آقای هاشمی هم ممکنه مثل 8 سال پیش دوباره شکست بخوره.
شكي نيست كه اگه سيد محمد خاتمي هم كانديدا ميشد، زيرآب اون رو هم تو سايتتون ميزديد. اما بهتره كه هاشمي به عنوان كانديداي اصلاح طلبها معرفي نشه (خودتونم ميدونيد، ما هم ميدونيم كه يه اصلاح طلب نيست) مطمئنم رأي نمياره. اگه يادتون باشه، سال 88 احمدينژاد، با چسبوندن آقاي هاشمي به جريان اصلاحات، باعث تضعيف اين جريان شد.
ضمنا،كارنامه آقاي هاشمي در 8 سال رياست جمهوريش از لحاظ ميزان تورم و بيكاري بهتر از احمدينژاد نبوده. منطقي نگاه كنيم.
زنده باد سيد محمد خاتمي....
ولی الان وقت این صحبت ها نیست ، یا جناب خاتمی یا جناب هاشمی
هاشمی برای موفقیعت ....... لازم را ندارد.
مرسی آقای فقیهی
ممنونم
وبا توکل و اعتقاد به مردم گذشته را جبران وآینده را بساز
یک دانش پِژوه حوزه فلسفه سیاسی
یاراحمدی
"آیت الله هاشمی نماد سیاستپیشهای خردمند و معتدل است که در عمده بحران ها و مشکلات، مدیریت و کارشناسی و راهگشایی خود را نشان داده است"
"مخلص کلام آنکه نگارنده خود را منتقد برخی روش ها و اقدامات دوران ریاست جمهوری هاشمی می داند..."
جناب فقيهي من از اين نوشتار خيلي تعجب كردم؟!؟!؟
واقعا امثال شماها بعد از انتخابات خرداد 76 كشور را به ويرانه اي تشبيه كرده و خاتمي را وارث دولتي با هزاران طرح ناتمام مي دانستيد و حال پس از گذشت 16 سال دوباره كشور را به همان حال تشبيه مي كنيد؟!؟!؟
هيچ بعيد نيست افراد دم دمي مزاجي مانند شما كه به شدت با احمدي نژاد مخالف هستيد 16 سال ديگر يا شايد كمتر ، از او با همين ادبيات درخواست ورود به انتخابات و نجات كشور از ويراني نمائيد...
واقعا شماها كي مي خواهيد يك سبك و سياق مشخصي براي خود تعريف و اتخاذ نمائيد...
منتظر انتشار هستم با تشكر
ولی یادتون باشه که احمدی نژاد درزمان خودش به دروغ،تخریب و بسیاری صفات منفی متصف هست که هاشمی نبود
دراون زمان مخالفین هاشمی ایشون را نماد حکومت وباعث همه خرابیها می دیدند ولی گذر زمان ثابت کرد که چنین نبوده والبته حتما نقاط منفی هم درکارنامه اش هست وکسی منکرش نیست چون بنده از منتقدین ایشون بودم وازاین بابت دردسر هم زیادکشیدم
ولی متوجه شدیم که مقام پرستان دربرخی نهادها بانام ایشون کار می کردند که امروز حناشون رنگی نداره
برای نظر شما احترام قائلم. برخی ملاحظات باعث می شود تا اندگی زاویه دیدم با شما مغایر باشد: 1- ....
2- آیا پیرمرد 80 ساله با آن ابهت و سابقه می تواند شهر به هر برود و رای جمع کند؟ مسلما خیر. بنابراین بعید است بتواند موجی ایجاد کند.
پیشنهادم این است که برای حضور جناب خاتمی مقدمه چینی کنید و تمام تلاشتان را برای حضور ایشان که پایگاه اجتماعی قوی تری نسبت به سایرین دارد(علیرغم 4 سال تخریب) بکار ببندید. متشکرم.
خاتمی و هاشمی در هر جایی بی رقیب هستند
این کارها مال آدم های ناشناخته و بی کارنامه است! کارنامه رفسنجانی و وزن اون در سیاست ایران مشخصه!
ایشون داره به درخواست 40-50 میلیون آدم میاد شهر به شهر رفتن کار امثال احمدی هست که با .... مردم رو....
بنيانگذار سلسله ناز ميشوي
بر شاخه شكسته اين سرو بيرمق
با مرغ پرشكسته همآواز ميشوي
آيتالله: بسم الله!
زنده باد هاشمی و خاتمی
به پیام اشنایی بنوازد اشنا را
به امیدان روزی باردگرکهنه سیاس خردمندملک ایران ردای ریاست اجرایی رابرگیرد وخواب خفتگان اشوب سازتازه به
دوران رسیده را آشفته سازد وملت ایران رااز سازندگی،اعتباربین المللی،اقتصادپویاواعتدالش بهرهمندگرداند
هاشمی نماد عقلانیت در سیاست خارجی ومدیری لایق در مسائل داخلی است که بسیاری از مدیران وکارشناسان لایق آرزوی همکاری با اورا دارند
تاریکی گزیده تابانده شده و همه شان را وحشت زده کرده
یا چونان آبی که
به لانه موریانه ها نفوذ کرده باشه
مشخص شدن عیار هاشمی نیازی به انتخابات ندارد،
ازکدام 99%میگویی ؟
اماررای همین کامنت ها موید عیار ایشان هست
وای وای از دست صرافان گوهر ناشناس
که این دغل خر مهره را با در برابر میکنند
همه مردم و جناح ها هم میدونند نمیدونم چرا خودشون رو به اون راه میزنند و این همه بدگویی میکنن نسبت به ایشون!!!