تغيير و تحولات در دولت نهم و دهم به حدي فراوان بود كه بسياري از آنها اكنون از يادها رفته است. اما همواره اولين مورد در هر موضوعي جريان ساز و مهم است. پرويز كاظميوزير رفاه دولت اول محمود احمدي نژاد بود كه به عنوان نفر نخست از قطار دولت پياده شد. محمود احمدي نژاد در روز راي اعتماد وي در مجلس خطاب به نمايندگان بيان كرد كاظميرا خدا به من معرفي كرد اما اين نعمت خدادادي را بيش از يكسال تحمل نكرد. گفتوگو با كاظميكار دشواري بود زيرا من هر قدر درباره مسائل سياسي سوال ميكردم او پاسخهايش را به سمت اقتصاد رهنمون ميكرد. در هر حال وي معتقد است مشايي ساخته و پرداخته احمدي نژاد است و دولت از روز اول در راهي غلط گام نهاده است.
شما هنوز رسما براي حضور در انتخابات اعلام آمادگي نكردهايد، با اين وجود مدام در عرصه رسانهاي حاضر ميشويد آيا من اكنون با يكي از كانديداهاي بيشمارانتخابات رياست جمهوري صحبت ميكنم ؟
دوستان و برخي از بزرگان به بنده محبت داشتهاند و خواستار حضور بنده در اين عرصه شدهاند. البته بنده چندان هم بي علاقه نيستم كه نامزد شوم. به هر حال فكر ميكنم پايبندي خود به نظام و مردم را بارها نشان دادهام. اخوي بنده سردار شهيد ناصر كاظمياست. ايشان آن زماني كه خيلي از آقايان در آسايش به سر ميبردند در جبهه حضور داشت و مردم بسياري از مناطق جنگي خاطرات خوبي از ايشان دارند. سال 58 و 59 كه در آن مناطق وحشت وجود داشت اخوي من مناظره سياسي برگزار ميكرد. بنده قصد دارم اين نوع تفكر را در كشور جا بيندازم. به بنده امر شده است كه در عرصه انتخابات حاضر شوم و من مشغول ارزيابي شرايط هستم.
چه هدفي شما را به اين كار ترغيب ميكند؟
فكر ميكنم ميشود مشكلات فعلي را حل كرد. ما بايد آرامش را به كشور بازگردانيم. بايد آرامش سياسي، اقتصادي و رواني جامعه را تأمين كرد. اين فضاي تهمت و افترا و دروغپردازي را بايد از بين برد. مهمترين هدف من همين است.
پس در صورت حضور ميتوان نام دولت شما را دولت آرامش ناميد؟
من ترجيح ميدهم به جاي شعار در عمل هدفم را نشان دهم. معناي بسياري از واژهها در كشور ما تحقير شده است. عدالت، مهرورزي، احترام و... همه و همه تحقير شدهاند. مردم تحقير شده اند. آرامش را بايد در اقتصاد و سياست حاكم كرد.
شما اولين وزيري بوديد كه از دولت نهم كنار رفتيد. ابتدا ميشود نحوه آشنايي تان با آقاي احمدي نژاد را تشريح كنيد؟
ما شناخت قبلي از هم نداشتيم. زمانيكه سيد مهديهاشميرا به عنوان وزير رفاه به مجلس پيشنهاد كردند، مجلس به ايشان راي اعتماد نداد. آقايهاشمياز افراد اخوي بنده در جنگ بود و از دوستان خوب من است. در جلسه اي كه با ايشان داشتيم ايشان به من پيشنهاد دادند كه سمت وزارت را بپذيرم. بنده هم قبول كردم. بعد در جلسه اي با آقاي ثمرههاشميو پس از آن با آقاي احمدي نژاد نظرات و برنا مههاي خود را ارائه دادم كه به نظر آقايان جالب و خوب بود. در چند جلسه بعدي و مباحثه آقاي احمدي نژاد تصميم گرفت كه بنده را به مجلس معرفي كند.
داستان آن ميثاق نامه معروفي كه وزيران امضا كردند چه بود؟
در يك جلسهاي رئيس دولت برگهاي مقابل ما گذاشت به عنوان ميثاقنامه همكاري با دولت نهم كه ما هم امضا كرديم. چيز بدي هم در آن نبود. بحث خدمت به نظام، انقلاب، دولت و مردم بود.
شما قبل از وزارت سابقه مديريت كلان هم داشتيد؟
بله. بنده سالها در بخش صنعت مدير بودم و وزارت جذابيت خاصي برايم نداشت. به آقاي احمدينژاد هم اينها را گفتم. احساسم اين بود كه دولت براي خدمت صادقانه آمده است. حتي آقاي احمدي نژاد در جلسه راي اعتماد جمله معروفي گفت و به نمايندگان بيان كرد كه كاظميرا خدا به من داد.
چه اتفاقي افتاد كه رابطه شما با آقاي احمدي نژاد كه مدعي بود شما را خدا به ايشان داده است قطع شد؟
ما با اين تفكر و تصور آمديم كه با برنامه ريزي صحيح به مردم خدمت كنيم. زماني كه كار شروع شد ديديم كه صورت مسئله چيز ديگري است. تصميم گيريها غير كارشناسي است و تصميمات يكطرفه است. تفويض اختيارات انجام نميشود. بدون اختيار كه نميشد كار كرد. خواستههايي داشتند كه معقول نبود.وقتي ديديم شرايط همكاري مناسب نيست در جلسه اي آقاي احمدي نژاد گفت ما نميتوانيم با هم كار كنيم. من گفتم بنده هم به همين نتيجه رسيده ام و من استعفايم را تقديم ميكنم. به آقاي احمدي نژاد گفتم كه شما نگران من نباشيد. من ميروم مسافر كشي ميكنم. من استعفا نوشتم و ارائه دادم و از فرداي آن روز به محل كارم نرفتم.
اما عده اي معتقد بودند دولت نهم بسيار موفق بود و مشكلات و بي برنامه كار كردن از سال 88 بوجود آمد؟
خير. از همان روز اول، دولت برنامه كارشناسي و مدوني نداشت فقط بعدها اين رويه تشديد شد. آقاي احمدينژاد مباني اعتقادي مديريتي شان ضعيف بود. مسير دولت از روز اول همين بود. روند مديريت دولت را از روز اول كه مرور كنيد به همين روال بوده است.
آقاي مشايي از همان اول در دولت نقش پر رنگي داشت؟
خير اصلا. ايشان آن موقع اظهار نظري نميكرد.
چه اتفاقي افتاد كه اكنون ايشان با اينكه هيچ سمتي در هيأت دولت ندارد اما همه جا هست؟
اين را بايد از خودشان بپرسيد. اما ميدانم كه مشايي را احمدي نژاد بوجود آورد.
به وجود جرياني به نام انحرافي معتقديد؟
تفكراتي دارند كه چندان درست نيست. وقتي بحثهاي متناقض در مورد ايران و امام زمان و... را مطرح ميكنند و يا با آن اصرار همايش افتضاح ورزشگاه آزادي را برگزار ميكنند و به مردم ناهار نميدهند تا رئيس دولت بيايد چه ميتوان گفت. اين نوع تفكر با اهداف انقلاب سازگار نيست. اين موارد نمونه بي كفايتي است. نميتوانم بگويم خيانت است يا چيز ديگر.
با توجه به اينكه افراد مختلفي تا بهحال كانديداتوري خود را اعلام كردهاند اما فضاي عموميجامعه در آستانه انتخابات رياست جمهوري شور و شوق انتخاباتي ندارد. به نظر شما چرا اينگونه است؟
براي بررسي يك موضوع فقط در همان مقطع خاص نبايد نگاه كرد. براي بررسي هر پديده سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ... بايد آسيب شناسي كرد و زمانيكه ما ارزيابي ميكنيم كه فضا انتخاباتي نيست و نه هيجاني در جامعه است بايد آسيب شناسي شود. به نظر بنده دلايل مختلفي وجود دارد. در سال 88 تمام امكانات كشور را بسيج كرديم و اقشار مختلف مردم را به عرصه انتخابات وارد كرديم و حضور مردم در سال 88 بي نظير بود. در انتخابات دهم حتي از چند ماه قبل شور و هيجان خاصي بين مردم وجود داشت. اما متاسفانه امروز ما شاهد اين نيستيم. يكي از دلايل اين امر اين است كه مردم وعده و وعيدهاي بيشماري در اين سالها از دولتمردان شنيدهاند كه اكثر آنها اجرايي نشد. افراد مختلفي امتحان پس دادند. با فكر و عقيده مردم بازي شد. مردم در سال 88 يك شخصي را به عنوان رئيس جمهور انتخاب كردند تا هم آرامش رواني و هم امنيتي و هم اقتصادي داشته باشند اما اينگونه نشد. در 4 سال اخير اين اتفاق نيفتاد. آرامش سياسي كشور از بين رفته است. بداخلاقيها بيداد ميكند. وعده و وعيدها روزافزون است و بيشتر آنها محقق نشده و هيچكس هم پاسخگو نيست.
شما در مباحث اقتصادي تبحر خاصي داريد اما بحث من سياسي است و پاسخ شما را هم در راستاي دغدغههاي سياسي مردم ميخواهم بشنوم؟
سياست و اقتصاد از هم جدا نيستند. اينها لازم و ملزوم هم هستند. در برنامه چشم انداز قرار بر اين بود كه ما به تورم يك رقميبرسيم و الان حدود 10 سال گذشته است اما تورم ما 31 در صد است.
نظرتان درمورد افرادي كه تاكنون اعلام كانديداتوري كردند چيست؟
متأسفانه آقاي احمدي نژاد به حدي جايگاه رياست جمهوري را تضعيف كرده است كه هر كسي احساس ميكند كه ميتواند بر اين جايگاه جلوس كند. رئيسجمهور بعدي بايد در اولين اقدام تلاش كند تا اعتبار را بر اين جايگاه برگرداند.
تمام سخنان شما متين است. اما نكته اينجاست كه با توجه به اين حجم عظيم مشكلات و تنزل اين جايگاه اين موج احساس تكليف و اشتياق براي رسيدن به اين جايگاه براي چيست؟
رئيسجمهور قدرت اول اجرايي و قدرت دوم سياسي كشور است. درست است اين جايگاه دچار خدشه شده و باعث آن هم شخص آقاي احمدينژاد است اما باز هم جذاب است. اينقدر اين دولت سياسي كاري كرده و بيحرمتي به مديران گذشته را سرلوحه كار خود قرار داده است كه كشور را دچار مشكل كرده است. تصميمات لحظهاي و متناقض اين دولت، كشور را به مرز ورشكستگي رسانده است. متاسفانه دولتمردان با مردم روراست نبودهاند.
اما بسياري معتقدند اين تاكتيك انتخاباتي است و اتفاقا جواب ميدهد؟
اينكه نميشود ما مردم را فريب دهيم و بعد پاسخگو هم نباشيم. بالاخره بايد پاسخ خداوند متعال را كه داد. متاسفانه بسياري از آقايان در تصميمگيريهايشان خدا را در نظر نميگيرند. البته گذر زمان هم همه چيز را مشخص خواهد كرد. همانطور كه تا الان نشان داده است. سوال اينجاست كه اين همه كانديداهايي كه سوابق اجرايي ندارند و يا سوابق خوبي ندارند وعده اي از آنها هم در به وجود آوردن وضع موجود دخيل هستند با چه انگيزهاي وارد اين عرصه شدند. برخي از همين آقايان تا همين چندي پيش چشم بسته از تماميتصميمات اين دولت دفاع ميكردند. اما اكنون كه كار به اينجا رسيده منتقد دولتي شده اند كه خود در تصميمات آن دخيل بودهاند.
خب خود شما هم وزير دولت نهم بودهايد و ميتوان گفت شما هم مقصريد؟
همه مقصرند اما من اولين كسي بودم كه از اين دولت جدا شدم. در آن زمان بسياري در جواب انتقادات من به دولت خرده گرفتند و توصيه ميكردند كه انتقاد نكنيد. اما حالا هر كس از راه ميرسد به اين جنازه سياسي لگد ميزند.
يعني شما بسياري از منتقدان فعلي را صادق نميدانيد؟
برخي از انتقادات فعلي كاسب كارانه است. آنهايي كه باعث شدن اين دولت به انحراف بيفتد و از اين دولت تعريفها و تمجيدهاي بيمورد كردند اكنون منتقدان تند و تيز همين دولت هستند. مردم كه حافظه خود را از دست ندادند و گذشته آنها را ميدانند.
اصلا امروز كه ديگر همه شده اند منتقد دولت فعلي، اين نقدها هم ديگر جذابيت ندارد. موضوع همين جاست كه آن زماني كه برخي به دولت نهم انتقاد ميكردند از طرف بسياري از منتقدين فعلي طرد شدند. اين را چطور ميشود هضم كرد؟
من هم همين را ميگويم. اين دولت اكنون جنازه سياسي است كه همه به آن لگد ميزنند. اكنون ميگويند ما در آن مقطع خطاي كوچكي مرتكب شديم و دفاع كرديم. خب اگر خطا كرديد پس بصيرت نداريد. چه تضميني وجود دارد كه دوباره خطا نكنيد. پس نبايد وارد عرصه شويد. بنده از همان سال دوم دولت نهم منتقد اين دولت بودم.
شما راه برون رفت از شرايط بد فعلي را در چه ميبينيد؟
سخنان رهبري را تفسير شخصي نكنيم. بايد فضا را باز كنيم تا همه كساني كه حرفي براي گفتن دارند وارد عرصه انتخابات شوند و مردم با آرامش بتوانند انتخاب كنند. ما مشكلمان اين است كه هم معيشت مردم در خطر است و هم برخي طلبكارانه براي مردم تعيين تكليف ميكنند. ما با يك انتخابات حداكثري و با حضور اكثريت سليقهها و آرا و دولت برآمده از اين نوع انتخابات ميتوانيم از اين مشكلات بزرگ گذر كنيم.
منبع: روزنامه قانون