دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد کرد هیئتی ۴۰۰ نفره از نخبگان کشور برنامه نامزدهای ریاست جمهوری را بررسی کنند.
محسن رضایی با بیان این که پیشبینیها این است که مخالفین ایران فشارهای
اقتصادی را ادامه دهند، گفت: در این شرایط با دو مساله مواجه هستیم، یکی
ضعفهای مدیریتی که تاکنون بوده و باید برای رفع آن یک فکری کرد، یکی
فشارهای بینالمللی در ابعاد اقتصادی و فرهنگی که باید آن را خنثی کرد. این
دو پدیده اگر بر طرف نشود در آیندهی ایران روی زندگی و سیاست ایران تاثیر
گذار است.
وی افزود: وضعیت اقتصادی ما الان در شرایطی است که باید، یک تحول اساسی در
اقتصاد ایران به وجود بیاوریم. تاکنون اولویت اول، بقاء بوده است. از
مرحله بقا عبور کردهایم باید الان وارد مرحله بعدی یعنی اقتصاد و زندگی
مردم بشویم. و نباید مرتب نگران بقای خود باشیم.
گزیده سخنان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت و گو با فارس را در ادامه بخوانید:
• مهم این است ما اقتصاد را بدهیم دست اقتصاد دانان و پای سیاستمداران را
از اقتصاد بکشم بیرون. اگر این کار را انجام دهیم کمک بزرگی به اقتصاد
ایران میشود.
• چهار تا عامل را من میشمارم برای وضعیت کنونی اقتصادی ایران، اما راهحل
چیست؟ راهحل، عمدتاً مدیریت کشور است. یعنی درست است که چهار عامل این
وضعیت را درست کرده است، اما مهمترین عامل که ما از این شرایط بیاییم
بیرون، اصلاح و بهبود مدیریت کشور است. ما تنها از این طریق میتوانیم
بیایم بیرون. راه علاج فقط یکی بیشتر نیست، و آن مدیریت است. مدیریت
اقتصادی بسیار مهم است مدیریت رایزنیهای خارجی و دیپلماسی خیلی مهم است.
مثلاً ما در کنفرانس بغداد واقعاً میتوانستیم یک امتیاز بگیریم که آن را
از دست دادیم. به دلیل یک نیازی اینها آمدند در بغداد. ولی ما امتیاز را
نتوانستیم بگیریم.
• راهحل عبور از شرایط کنونی کشور را مسالهی مدیریت میدانیم. یعنی همان
مواردی که مقام معظم رهبری با عنوان توانایی اداره کشور فرمودند. در
سالهای آینده باید توان ادارهی کشور را بالا ببریم. تقویت مدیریت اقتصادی
و مدیریت روابط خارجی میتواند نقش مهمی در برونرفت از شرایط کنونی کشور
داشته باشد.
• الآن واقعاً افراط و تفریط میشود عدهای به چاپلوسی روی میآورند و
عدهای به تمرد و مخالفت خوانی که هر دو به ما آسیب زده است. از طرف دیگر
در بعد ساختاری نیز مشکلاتی وجود دارد؛ یعنی اینکه رؤسای جمهور ما تاکنون
فکر میکنند که رئیس جمهور یعنی رئیس کشور، درحالی که رئیس کشور با رئیس
جمهور در ایران فرق میکند. رئیس حکومت رهبری و رئیس قوه مجریه رئیس
جمهور است؛ بالاخره این رئیس جمهور باید در درون یک مجموعه عمل و
رابطهاش با رئیس کشور را تنظیم کند. رئیس جمهور اول باید خودش را قانع
کند که من روی صندلی رئیس قوه مجریه نشستم و وقتی باور کرد، میشود
هماهنگی را به وجود آورد.
• رئیس جمهور باید تئوریسین و عملیاتی باشد. چنین خلائی ما داریم که الآن
سیاستهای کلان را که میگوییم، دولت نمیآید اینها را تبدیل به الگو کند،
تبدیل به راهبرد و خطمشی کند. این مشکل را ما داریم در اداره کشور.
• از طرف ائتلاف 2+1 دعوتی از من صورت نگرفته و اگر دعوتی هم صورت میگرفت
من با این وضع، قبول نمیکردم. دولت ائتلافی را 8 سال پیش، سال 83 قبل از
انتخابات 84 مطرح کردم. اسمش را گذاشتم دولت ائتلافی کارآمد و متعهد. که
نیروهای ارزشی و طرفدار نظام، اینها به جای 7، 8 نفر کاندیدا، بیایند و با
همدیگر یک ائتلاف درست کنند منتها این ائتلاف از دل نخبگان شکل بگیرد.
مجمعی از نخبگان شکل بگیرد، اینهایی که میخواهند نامزد شوند بروند آنجا و
برنامهشان را اعلام بکنند و بگویند چه میخواهند بکنند؟
• به صراحت میگویم، در این سه دولت گذشته، برای اولین بار روحیه طلبکاری
از نظام و مردم شکل گرفت. یعنی به محض اینکه آن مدیریت جهادی رفت کنار و آن
مدیریت جناحی آمد یک نوع طلبکاری شکل گرفت. یک نوع خودمحوری شکل گرفت.
دولت ائتلافی، حرف درستی است. میشود هم قبل از انتخابات این را شکل داد و
هم بعد از انتخابات.
• طرح دولت وحدت ملی یک طرح شکست خوردهای است و برای کشورهای بحرانزده
به درد میخورد مثل لبنان. من به یک دولت فراگیر و جامعه امید میاندیشم؛
یعنی حتی دولت ائتلافی هم کشش ادارهی کشور در 4 سال آینده ندارد. اگر 8
سال پیش دولت ائتلافی شکل میگرفت اگر نه آن فتنه شکل میگرفت و نه این
دعوایی که بین سران سه قوه است. شرایط عوض شده دیگر. یعنی دولت ائتلافی
کافی نیست نه اینکه نباید ائتلاف کرد اما باز هم کافی نیست. چرا؟ چون ما با
یک تحریمهای شدید اقتصادی مواجه هستیم.
• محور ائتلاف فوقالعاده مهم است و نمیتواند یک چیز احساسی و عاطفی و یا
قرارهای سیاسی باشد. با قول و قرار سیاسی نمیشود کشور را اداره کرد. مثلاً
کوتاه آمدن ها باید یک منطقی داشته باشد و در آینده چون ما ادارهی کشور
برایمان مهم است.
• خسارت بزرگی در سال 88 هم به مردم و هم به نظام وارد شد . اولاً شیرینی
مشارکت عظیم مردمی تحتالشعاع قرار داشت و بعد هم 7 ماه حداقل از
سرمایهگذاریهای جدی اقتصادی و فرهنگی و اداری کشور جلوگیری شد. آیا با یک
عذرخواهی ساده میشود این خسارات را جبران کرد؟
• من آذر ماه 88 که به ترکیه رفته بودم، العربیه با من مصاحبه کرد و از من
پرسید شما که اعتراض کردید چرا عقب آمدید؟ من از آنها سؤال کردم مگر شما
قانون را قبول ندارید؟ گفتند چرا. گفتم وقتی یک مرجع قانونی میگوید این
انتخابات درست بوده و صحیح بوده، اگر من به اعتراضاتم ادامه میدادم، آیا
این ایستادگی در مقابل قانون و عصیانگری نبوده؟ شورای نگهبان به محض اینکه
اعلام کرد انتخابات درست بوده، من تایید کرده و در مراسم تنفیذ ریاست
جمهوری هم شرکت کردم در حالیکه بسیاری از بزرگان شرکت نکردند.
• من دقیقاً یادم نیست چه کسانی واژه انتخابات آزاد را به کار بردهاند
ولی واقعیت این است که انتخابات از زمانی که در ایران شکل گرفته، از
مهمترین دستاوردهای انقلاب بوده است.
• هیئت هدایتی خوب است اما نه اینکه دو سه نفر پشت صحنه بیایند یکسری
اطلاعات ناقص ارائه بکنند و مرتب ما از نظام و روحانیت داریم هزینه اشخاص
میکنیم.
• انتخابات بدون مناظره، به نظر من یک انتخابات ناقصی است. دلیلش اینست که
تریبونهای یک طرفه، همه حقایق را نمیتوانند روشن کنند. اما اشکالی که در
مناظرات 88 بود، این بود که یک بار بیشتر انجام نشد. در دنیا معمولاً یک
روال است و حداقل سه بار این اتفاق میافتد. همیشه مناظره دوره اول احساسی
است و زد و خورد در آنست ولی مناظرات دوم و سوم این به سمت عقلانیت میرود
و به تعادل میرسد. ما در ایران مناظرات را ناقص اجرا کردیم. اگر مناظرات
روی قاعده خودش انجام میشد، شاید جریان فتنه شکل نمیگرفت و سرنوشت
انتخابات طور دیگری میشد. ممکن بود سه قطبی بشود انتخابات. یک فضای دیگری
در کشور به نظر من شکل میگرفت. بنابراین من مناظرات را برای انتخابات مفید
میدانم.
• من پیشنهادم این است که صد تا از اساتید حوزهی علمیه باشد، صد تا از
دانشگاهیان و اساتید درجه اول دانشگاه کشور باشد، صد تا از نمایندگان مجلس و
صد تا از کارشناسان برجستهی دولتی باشد که اینها از وجوه مختلف واقعاً
بتوانند نظر بدهند و نامزد ها را به چالش بکشانند. یعنی کسانی که میخواهند
کاندیدا بشوند در مقابل این 400 نفر سوالات تخصصی و فنی آنها را پاسخ
دهند. یک چالش واقعی صورت میگیرد، چون ما میخواهیم کشور را 4 سال یا 8
سال بدهیم دست یک تیم و همه پشت اینها راه بیفتیم. البته این هم میشود که
ما همینطوری بدون یک جدیتی در کار اجازه بدهیم یک گروهی بیاید و مشکلاتی
برای کشور به وجود بیاورد.
• در انتخابات ریاست جمهوری یک بار شرکت کردم. چون در سال 84 چند روز قبل
از رأیگیری من انصراف دادم. به نظرم تنها آدمِ عاقلی که از این 8 نفر عقب
رفت من بودم. بنابراین آن برای من یک امتیاز است و منفی نیست. مسالهی دوم
این است در سال 88 با تاخیر آمدم، یعنی 40 روز بیشتر وقت نداشتم و اکثر
استانها را هم نرفتم. 8 ، 9 تا استان را بیشتر نتوانستم بروم.
• مردم در آینده چیز جدیدی را انتخاب میکنند که با هیچ کدام از این سه
دولت شباهت ندارد. یعنی اگر سه تا رئیسجمهور قبلی هم بیایند، شرکت کنند من
مطمئنم هیچ کدام رای نمیآورند.