arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۹۲۵۴۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۹ - ۰۲ بهمن ۱۳۹۱

پاسخ حسین شریعتمداری به عسگراولادی: سر و ته يك كرباسند !

اين برادر بزرگوار از ميزان ارادت نگارنده به ايشان باخبر است. جايي فرموده اند «من به عنوان يك شهروند ايراني...» كه بايد گفت؛ حضرتعالي به حق يكي از استوانه هاي پايدار و ماندگار نظام و انقلاب هستيد ولي به مصداق «كه مور ران ملخ مي برد سليمان را» از محضر استاد اجازه مي خواهم با تواضع خدمتشان عرض كنم كه براساس واقعيت ها و اسناد غيرقابل انكار مورد اشاره، سران فتنه 88 و مديران آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي و در يك كلمه مديران غربي و عبري و عربي آنها، سر و ته يك كرباسند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

1- همه از مؤمنان بودند، دلسوخته و پاكباخته كه از آزمون سخت روزهاي بد حادثه نيز، روسفيد و سربلند بيرون آمده بودند. آن روزها اما، شماري از آنان درباره چگونگي برخورد با منافقان، ديدگاه و نظري متفاوت با ديگر مؤمنان داشتند. منافقان را مي شناختند و خيانت آنها را به چشم خويش ديده بودند. مي دانستند كه در پس معركه، با مشركان و اشراف قريش ساخته و در همراهي با آنان جنايات بسياري عليه مردان و زنان مسلمان مرتكب شده بودند، ولي با اين همه، تظاهر سالوسانه آنان را باور كرده و با كم توجهي آميخته به دلسوزي ناموجه- كه مردم سوز بود- اصرار داشتند خيانت و جنايت منافقان ناديده گرفته شود و درحالي كه كمترين نشانه اي از قطع رابطه پنهان منافقان با دشمنان تابلودار اسلام نوپاي آن روز در دست نبود، بر ديدگاه و نظر خويش اصرار مي ورزيدند. اصرار اين گروه كه به درازا كشيد، نوبت به كلام خداي سبحان و مهربان رسيد؛ «فمالكم في المنافقين فئتين والله اركسهم بما كسبوا.... شما را چه مي شود كه درباره منافقان دو گروه شده ايد؟ و حال آن كه خدا آنان را به خاطر اعمال و كرداري كه داشته اند، مردود كرده است. آيا مي خواهيد كسي را كه خدا - به سبب اعمال خود او- گمراه كرده است، هدايت كنيد؟.... آنان- منافقان- دوست دارند كه شما را نيز مانند خود به كفر بكشانند تا با آنها يكسان شويد. پس هرگز با آنان دوستي نكنيد، تا آن هنگام كه در راه خدا مهاجرت كنند» سوره نساء
آيات 88 و .89
در كلام خداي سبحان، آن عده از مؤمنان كه نسبت به حضور منافقان در ساز و كارهاي تصميم ساز و سياست پرداز نظام اسلامي بي توجه بوده اند مورد ملامت قرار گرفته اند و اين ملامت حاكي از آن است كه پي بردن به خطر منافقين و آسيب هاي جدي و فراواني كه مي توانند براي مردم و نظام داشته باشند، دشوار نبوده است، چرا كه، اگر غير از اين بود، ملامت گروه ياد شده از مؤمنان- هر چند به لطافت و هشدارگونه- صورت نمي پذيرفت.
2- فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 به گواهي اسناد مكتوب و موجود، دستكم از 10 سال قبل طراحي شده بود و تمامي مراحل آن بي كم و كاست- تأكيد مي شود كه بي كم و كاست- براساس فرمول ديكته شده مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، به اجرا درآمده است. از 10 سال قبل، دهها تن از برجسته ترين نظريه پردازان و مديران كودتاهاي مخملي با مأموريت آموزش و آماده سازي سران و عوامل فتنه به ايران سفر كرده و مراحل مختلف و پلكاني فتنه را با هدف براندازي نظام اسلامي به آنان آموزش داده بودند كه از جمله آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد؛
«جان كين» رئيس مركز مطالعات دموكراسي در لندن و دانشگاه وست مينستر انگلستان و كارشناس ارشد MI6
- سرويس اطلاعات خارجي انگليس- دوبار در مهرماه 1378 و آبان 1383 / «يورگن هابرماس» مشهورترين نظريه پرداز «نافرماني مدني» در ارديبهشت ماه سال 1381/ «ريچارد رورتي» از مسئولان برجسته و بلندآوازه عمليات سري سازمان «سيا» با گرايش «جنگ هاي عقيدتي» در خرداد 1383/ «مانوئل كاستلز» نظريه پرداز رسمي سازمان سيا و عضو «كميته خطر» آمريكا D.C خرداد 1385/ «جان هيك» عضو برجسته اينتلجنت سرويس انگليس اسفند 1383/ «آلن تورن» از سرويس اطلاعاتي فرانسه زمستان 1380/ «تيموتي گارتن اش» دستيار آيزايا برلين و مشاور ارشد MI6 و صاحب نظريه معروف «فشار از پايين و چانه زني از بالا» شهريور 1384/ «اگنش هلر» رهبر كودتاي رنگي مجارستان ارديبهشت 1384/ «آدام ميچنيك» از رهبران جنبش همبستگي لهستان و عوامل اصلي كودتاي مخملي منجر به فروپاشي بهار 1384/ «الكساندر اسمولار» از رهبران كودتاي رنگي لهستان ارديبهشت 1384/ «مايكل ايگناتيف» رهبر ليبرال هاي پارلمان كانادا خرداد 1384/ و.... كه شرح مفصل ماموريت آنان با راهبرد مشترك و هماهنگ براندازي به درازا مي كشد و اميد آن كه خداي مهربان توفيق نگارش كتابي همراه با اسناد و موضوع آموزشي آنان براي سران و عوامل فتنه را به نگارنده عنايت فرمايد.
و اما، تمامي اين ماموران برجسته، در پوشش هاي آكادميك به ايران آمده و براي سران و عوامل فتنه 88 كارگاه هاي آموزشي برپا كرده اند. نگاهي به موضوعات آموزشي آنها و مقايسه آن با اظهارنظرها، مصاحبه ها، يادداشت ها و تحليل ها و تفسيرهايي كه فتنه گران بر زبان و قلم داشته و دارند، به وضوح نشان مي دهد كه سران و عوامل فتنه در تمامي ماه هاي قبل و بعد از فتنه 88 و در سال هاي حاكميت مدعيان اصلاحات، آموزه هاي برگرفته از نظريه پردازان ياد شده آمريكايي، انگليسي و اسرائيلي را روخواني و رونويسي مي كرده اند. و اين همه جداي از آموزش ها و روابط خيانت آميز ديگري است كه سران و عوامل فتنه در خارج از كشور با كارشناسان برجسته سرويس هاي اطلاعاتي دشمن داشته اند. نظير دوبار ملاقات آقاي خاتمي با جرج سوروس صهيونيست، اعزام عوامل فتنه به دفاتر دوبي و لاهه هلند كه «اليزابت چني»، دختر ديك چني با همكاري بنياد هيفوس در اين دو كشور برپا كرده بود و.....
3- حالا نگاهي به چرخه وطن فروشانه و خيانت بار فتنه 88 بيندازيد، ائتلاف آشكار با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و ماركسيست ها- پروژه موسوم به ائتلاف سفيد ريچارد هاوس- دريافت كمك هاي مالي از شيوخ ديكتاتور عرب، نظير ملك عبدالله سعودي، شعار در حمايت از اسرائيل، شعار به دفاع از آمريكا، ايجاد بلوا و آشوب خياباني، به اصطلاح هشدار درباره احتمال تقلب در انتخابات و ادعاي تقلب بعد از انتخابات، آتش زدن مسجد، آدمكشي، اهانت به ساحت عاشوراي حسيني(ع)، پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره)، حذف قيد اسلام از جمهوري اسلامي ايران، سنگباران عزاداران نمازگزار در روز عاشورا و در همان حال، حمايت هاي بي پرده و آشكار آمريكا، اسرائيل، انگليس و اتحاديه اروپا از فتنه گران و ده ها و صدها جنايت ديگر را چگونه مي توان بيرون از دايره وطن فروشي و ماموريت بيروني سران و عوامل فتنه ارزيابي كرد؟
4- با كساني كه فتنه 88 و جنايات فتنه گران را ديدند و سكوت كرده و پا پس كشيدند و امروزه زباني را كه آن روزها به كام كشيده بودند، به نق زدن دراز كرده اند حرفي نيست، چرا كه خود را به خواب زده اند و به خواب رفته نيستند كه با نهيب و هشدار، بيدار شوند. اما با برخي عزيزان و مخصوصا يكي از برادران بزرگتر و بزرگوار نگارنده، اين سخن در ميان است كه آيا هيچيك از خيانت ها و جنايات ياد شده- كه فقط اندكي از بسيارهاست- قابل انكار است؟! اگر قابل انكار نيست- كه نيست- پرسش بعدي آن است كه چرا و با استناد به كدام معيار و ملاك اسلامي، قانوني، منطقي و حقوقي مي توان انبوه جرم و جناياتي را كه سران فتنه88 مرتكب شده اند ناديده گرفت و آنان را «فتنه زده» دانست و نه «فتنه گر»؟!
ترديدي نيست كه مديريت بيروني فتنه با مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس بوده است و اين واقعيت غيرقابل انكاري است كه مقامات رسمي مثلث ياد شده نيز هرگز آن را انكار نكرده اند ولي چه كساني دستورالعمل اين مثلث بيروني را در داخل كشور به اجرا درآورده و دنبال كرده اند؟! «فتنه زده» افراد و جماعتي بودند كه از هويت واقعي سران فتنه به عنوان «ستون پنجم» دشمن خبر نداشتند و ديديم كه به تدريج پا پس كشيدند و در يوم الله ماندگار و بي نظير 9 دي با توده هاي چند ده ميليوني مردم عليه فتنه گران همصدا و همراه شدند. نه سران فتنه كه آگاهانه و عامدانه و با برنامه ريزي قبلي- آنگونه كه به نمونه هايي از آن اشاره شد- براي براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و فروش ميهن اسلامي به قدرت هاي استكباري ماموريت گرفته بودند.
اين برادر بزرگوار از ميزان ارادت نگارنده به ايشان باخبر است. جايي فرموده اند «من به عنوان يك شهروند ايراني...» كه بايد گفت؛ حضرتعالي به حق يكي از استوانه هاي پايدار و ماندگار نظام و انقلاب هستيد ولي به مصداق «كه مور ران ملخ مي برد سليمان را» از محضر استاد اجازه مي خواهم با تواضع خدمتشان عرض كنم كه براساس واقعيت ها و اسناد غيرقابل انكار مورد اشاره، سران فتنه 88 و مديران آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي و در يك كلمه مديران غربي و عبري و عربي آنها، سر و ته يك كرباسند.
نظرات بینندگان