همكاري بين اخوان المسلمين و آمريكا بعد از انقلاب و به ويژه در دوران تحول دموكراتيك كشور هم استمرار پيدا كرد. دوره اي كه فضا بازشده و هرگروهي مي توانست سهم خود را از انقلاب بردارد . چه بسا اين همكاري با پيروزي اخوان در انتخابات و بعد همه پرسي قانون اساسي قوي تر هم شده باشد زيرا اين گروه به اكثريت كرسي هاي مجلس و سپس كميته تدوين قانون اساسي دست يافت تا بتواند قانونی براي چند دهه آينده مصر بنویسد و به همين دليل سكولارها را در داخل و خارج دچار وحشت كند. درباره اين همكاري شايعات و داستان هاي زيادي وجود دارد كه اثبات آنها برعهده راويان خواهد بود.
مصر يك بار ديگر طعم ازدواج با آمريكا را پيش از سال 1952 در دوران رييس جمهور مقتول كشيد به نحوي كه 99 درصد تصميم گيري ها از آمريكا و يك درصد از آن مصري ها بود. يك بار ديگر در دوران رييس جمهور مخلوع اين تجربه تكرار شد كه شرط آنها دوستي مصر با اسراييل و دشمني با ايران و درعوض شرط مبارك هم تاييد استبداد و فساد دستگاهش بود. درحال حاضر اين ازدواج ها به طلاق بائن كشيده شده و نمي تواند ازدواج مجددي شكل بگيرد مگر آنكه ائتلاف ديگري با خود يا اعراب يا ايران يا تركيه صورت گيرد.
اما تناقض بين اخوان المسلمين و ايالات متحده آمريكا يك تناقض جوهري است. مثل تناقض بين سوسياليسم و سرمايه داري يا دموكراسي و استبداد يا آزادي و بردگي می ماند. اين ها نقيض هم هستند . البته طبق قانون ديالكتيك مي توان این نقیض ها را به گونه ای با هم جمع کرد و به صورت تز و آنتی تز ارایه داد که همدیگر را نفی نمی کنند. چالش بزرگ ایجاد ترکیب بین تز و آنتی تز است. مصر و هندوستان و یوگسلاوی در اوایل دهه شصت می خواستند همین ترکیب را به وجود آورند. قصد آنها این بود که از طریق ایجاد جنبش غیر متعهدها و تشکیل بلوک جهان سوم که سه چهارم از ساکنان جهان را در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین دربر می گرفت، دو اردوگاه نقیض سوسیالیسم و سرمایه داری را با هم جمع کنند.
اخوانی ها همیشه به این متهم می شدند که طرفداران مماشات و همکاری هستند تا اصول. چه بسا شرایطی به وجود آمده که آنها را به زندان و شکنجه و تعقیب دچار کرده باشد. آنها به این متهم می شدند که با دربار سر و سری داشته اند و برای مثال حسن البنا پس از دیدار با ملک فاروق گفته بود دیدار سخاوتمندانه ای بود. آنها جزو کمیته دانشجویان و کارگران درسال 1946نبودند . آنها حتی یک گروه سیاسی نبودند که در مبارزه ملی مشارکتی داشته باشند بلکه جماعتی بودند که می خواستند زندگی کنند و این زندگی استمرار داشته باشد. با این حال اتفاقاتی افتاد که همه می دانند. حسن البنا درسال 1949 با توطئه انگلستان و دربار مصر به شهادت رسید .
همچنین اخوانی ها به این متهم می شوند که شاخه نظامی مصر جوان هستند که یک تشکیلات مخصوص به نام پیراهن سبزها داشت و هردو این تشکل طرفدار اعمال خشونت آمیز بودند . ازسال 1948 آنها با افسران آزاد ارتباط داشتند و بخش مهمی از افسران و شورای انقلاب را تشکیل می دادند. اخوانی ها به این متهم می شوند که بعد از وقوع انقلاب مصر با آمریکایی ها ارتباط برقرار کردند تا به آنها در اخراج انگلیسی ها از مصر کمک کنند. درسال 1956 آنها از زندان خارج شدند تا دربرابر تجاوزهای سه گانه ایستاده و از پورت سعید دفاع کنند. سید قطب برای این درسال 1966 اعدام شد که متهم به تاسیس یک سازمان سری در زندان برای انجام کودتا علیه انقلاب شدند. بعد هم وقتی رییس جمهور مقتول آنها را از زندان خارج کرد به خاطر علاقه به آنها نبود بلکه برای استفاده از آنها علیه دشمنانش یعنی ناصری ها و مارکسیست ها و گروه های چپ بود. کسانی که با سیاست های باز اقتصادی و قوانین مربوط به سرمایه گذاری و درافتادن در آغوش غرب مخالف بودند. سادات بعد از آنکه درسال 1977 به بیت المقدس رفت، درسال 1978 پیمان کمپ دیوید و درسال 1979 پیمان صلح دایم با اسراییل را امضا کرد. هرچند شبه جزیره سینا را بدون حاکمیت و به صورت خالی از سلاح گذاشت و این آغازی بود برای عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی. حال آنکه اراضی اعراب در جولان و کرانه باختری همچنان تحت اشغال اسراییل بود. اخوانی ها در دوران مبارک هم در زندان بودند و مبارک با وجود ارتباط مستحکمی که با آمریکا و اسراییل داشت و خود و خانواده اش به چپاول ثروت های مردم مشغول بودند درعین حال از اخوان هم برای به وحشت انداختن آمریکایی ها استفاده می کرد.
بین اخوان و آمریکا یک تعارض جوهری نیز وجود دارد که در سطح ایدئولوژیک و نگرش آنها نسبت به جهان است. اخوانی ها تصوری مرکزی نسبت به جهان دارند که به هیچ وجه چانه بردار نیست. اسلام دین آنهاست و مطابق آیات قران کامل ترین ادیان. انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین است. موضوعی که به نظر مودودی و سید قطب بیانگر حاکمیت نیز هست و کسی که این حاکمیت را نپذیرد در درجه اول کفر ورزیده است و در درجه دوم ظالم بوده و در درجه سوم فاسق است. اخوان هرگونه حاکمیتی را به جز حاکمیت خداوند رد می کنند و خود را نمایندگان حکومت خداوند می دانند. البته آمریکا هم تصوری مرکزی از جهان دارد و خود را بزرگ ترین و تنها قدرت موجود در جهان می دانست. هیچ قدرت دیگری را نمی پذیرفت و جهان را به دو بخش اردوگاه سرمایه داری به فرماندهی آمریکا و اردوگاه سوسیالیسم به رهبری اتحاد جماهیر شوروی تقسیم می کرد. اخوان المسلمین احساس می کند که بین این دو اردوگاه تفاوتی وجود ندارد و هردو دیدگاه مادی یکسانی نسبت به جهان دارند. این دو درواقع یک قطب را تشکیل می دهند که در مقابل یک قطب دیگر یعنی اسلام قرار می گیرد. به اعتقاد آنها امروزه اسلام مانند گذشته که دربرابر دو امپراتوری ایران و روم می ایستاد امروز در برابر این دو امپراتوری ایستاده است. از سوی دیگر هر دوی آمریکا و اخوان المسلمین از خشونت استفاده می کنند. یکی برای تجاوز و دیگری تحت عنوان جهاد برای برطرف کردن این تجاوز. به نظر آنها این آمریکاست که ابتدا تجاوز را در افغانستان و عراق شروع کرده است و در مقابل آن جنبش های اسلام گرا اقدام به دفاع کردند. از طرف دیگر این اتحاد جماهیر شوروی بود که در آسیای میانه تجاوزگری را شروع کرد و به افغانستان لشگر کشید. نفس همان تناقض جوهری که بین اسلام و استعمار وجود دارد بین اسلام و صهیونیسم وجود دارد. در نظر اخوانی ها اسلام می خواهد امت را یکپارچه کند و استعمار به رهبری آمریکا می خواهد آن را تجزیه کند کما اینکه در سال ها پیش با دولت عثمانی «بیمار اروپا» کرد.
رابطه بین اخوان المسلمین و آمریکا مثل رابطه بین فرشته و شیطان و الله و طاغوت و ایمان و کفر و اسلام و جاهلیت به گفته سید قطب است. اخوانی ها هنوز هم اسیر تاریخ خود هستند هرچند امروزه به قدرت رسیده باشند. اگر چنین نبود چرا باید چنین شایعاتی پیرامون امکان داشتن رابطه مخفی یا آشکار با آمریکا وجود داشته باشد؟ آیا جز این است که هدف دراین جا مانند هر جای دیگر مشوش کردن ذهن دشمنان است؟ یعنی همان کاری که رژیم های سیاسی می کردند و دشمنانشان را به داشتن رابطه مخفی با شوروی متهم می ساختند. هدف دور کردن این دشمنان از قدرت و جایگزین آنها شدن است. این همان منطق تکفیر و خائن پنداشتن دیگران و ادعاهای مربوطه به گروهی است که تنها خود را منجی می داند. در این جا قصدم دفاع از اخوانی ها نیست بلکه می خواهم روشنگری کرده باشم تا هرکس می خواهد به یک آگاهی تاریخی برسد.
منبع: الزمان
ترجمه از شفقنا