پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بيشتر کساني که با مطبوعات و رسانه و اخبار و تحليل در ارتباطاند و به اينترنت و فضاي مجازي دسترسي دارند، حتما با ادبيات آقاي شجوني آشنا هستند و ميدانند که وي معمولاً در گفتوگوها و مصاحبهها، از جاده اخلاق خارج شده، با ادبياتي دور از شأن يک روحاني و عالم ديني سخن بر زبان جاري ميکند و با بيرون گذاشتن پاي خود از دايره انصاف و اعتدال، متأسفانه به جاي نقد منصفانه و موضع گيريهاي منطقي و ارائة تحليلهاي درست و صواب، به بيان مطالبي بسيار سطحي و پراکنده ميپردازد و موجب تمسخر و تفريح خوانندگان ميشود!
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب»؛ علی ورسه ای در این مورد با ارسال یادداشتی به «انتخاب» نوشته است:
در گفتوگوي آقاي شجوني با روزنامه اعتماد نيز ـ که در مورخ28/8/۹۱ انتشار يافته ـ از اين دست مطالب، زياد به چشم ميخورد.
بديهي است، پرداختن به تمام مطالب آن، نه لازم است و نه مفيد؛ چرا که جز هدر دادن وقت، حاصلي ندارد. بنابراين، در اينجا تنها به طرح دو سؤال از جناب ايشان بسنده ميکنيم و در انتظار پاسخ آنها ميمانيم:
* ۱. آقاي شجوني در پاسخ اين پرسش که: «اگر پول داشتيد و زمينهاي مرحوم توليت را ميخريديد، الآن ديگر با آقاي هاشمي مشکل نداشتيد؟» ميگويد: وقتي آقاي توليت آن پيشنهاد را داد، به قدري ناراحت شدم که گويا يک سماور آب جوش روي سرم ريختند! اما هاشمي بيآنکه يک تعارفي به من بکند...
البته جناب آقاي شجوني اين مطلب را در دي ماه ۱۳۸۹ نيز مطرح کردند که نگارنده در پاسخ ايشان مطلبي را از سايت حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ (بدون ذکر نام) براي برخي سايتها ارسال کردم و انتشار يافت. اکنون بار ديگر بخشي از همان متن را ميآورم تا شايد ديگر از سوي ايشان تکرار نشود و همچنين خوانندگان مصاحبه ياد شده، در جريان واقعيتها قرار گيرند:
«… نيازي که ما به نيروهاي خارج داشتيم، اين بود که به عنوان پايگاههايي مطمئن صداي ما را به دنيا برسانند، نيروهايي را که امکان ماندنِ آنها در ايران نيست، جذب کنند و يا احياناً نيروهايي را براي پاسخ به پارهاي نيازها به داخل بفرستند.
ايجاد چنين پايگاههايي در خارج، نياز به سرمايه دارد که تأمين آن را نميشد از نيروهايي که در خارج بودند، انتظار داشت. آنها يا دانشجوياني بودند نيازمند، يا کساني که از ايران در جريان مبارزه فرار کرده بودند… کاري که ما بعد از آن سفر اوّل (به خارج) انجام داديم، عمدتاً جلب حمايت آقاي توليت بود. مرحوم توليت، در متن مبارزات عليه رژيم پهلوي حضور داشته و در جريان کاپيتولاسيون در تهيه اخبار و اسنادي که به خدمت حضرت امام(قدس سّره) ارائه شد، نقش مهم و اساسي داشت، ايشان امکانات مالي زيادي داشت، بچ ه هم نداشت. فردي بود روشنفکر و از نظر اعتقادي هم بيشتر جريان مبارزه اسلامي را قبول داشت. او آماده شد که همه ثروت خود را وقف مبارزه بکند، به عنوان تأسيس حکومت اسلامي.
براي اين منظور مؤسسهاي تأسيس کرديم، اساسنامه آن را نوشتيم و هيأت مديرهاي تعيين کرديم که من خودم عضو آن بودم. توليت همه ثروت و اموالش را ـ به استثناي خانه تهران، خانه سالاريه قم و مقداري براي گذرانِ زندگي شخصي ـ در اختيار گذاشت…
به هر حال، پول زيادي ـ در مقياس آن روز ـ از طريق فروش زمين و ساير مستغلات فراهم شد. پولي هم ايشان حواله کرده بود به خارج و خود توليت هم سفري به خارج کرد که مصادف با همان سفر دوم من به خارج از کشور بود و يکي از برنامههاي اين سفرِ من، گفتوگو با ايشان بود و بعضي کارها را مشترکاً تنظيم کرديم.
با استفاده از اين امکانات سعي شد در خارجِ از کشور سرمايه گذاري هايي بشود که با تکيه بر درآمدهاي آن، نيازهاي نيروها و پايگاههاي ما در لبنان، عراق، اروپا و آمريکا تأمين شود و اگر در داخل کشور هم نيازهايي پيش آمد، به حل مشکلات داخل هم کمک شود. مرحوم توليت در قم زمينهاي زيادي داشتند، براي استفاده مناسب از آنها و به کمک دوستان ما شرکتي به نام «دژساز» تأسيس شد. به سرعت قيمت زمينها بالا رفت که امکانات زيادي در اختيار هيأت مديره خيريه قرار ميداد.
آيت الله هاشمي درباره گرايش مرحوم توليت به سمت نهضت آزادي و سرنوشت وي ميگويد: «پس از بازگشت من از اروپا و دستگيري و زنداني شدنم، با استفاده از روابط صميمانه آقايان توليت و [احمد] صدر حاج سيد جوادي، تغييراتي در هيأت مديره به سود نهضت آزادي انجام شد. هر چند که حضور من محفوظ بود، اما دوستاني را که براي ما بيشتر مورد اعتماد بودند ـ مثل آقاي باهنر ـ کنار گذاشتند... در روزهايي که امام پاريس بودند، مرحوم توليت، اموال خود را در اختيار ايشان گذاشته بود. امام هم اختيارات را به هيأتي سه نفره ـ مرکب از من و آقايان منتظري و مطهري ـ داده بودند که آقاي عراقي مأمور شده بود اين خبر را به ما برساند...»
ضمناً در بخشي از خاطرات مرحوم آيت الله محي الدين انواري كه بيش از ۱۲ سال (۱۳۵۶ـ۱۳۴۴ ) از عمر خود را به جرم مشاركت در قتل حسنعلي منصور و همراهي با گروه هاي مؤتلفه اسلامي در زندان گذراند، آمده است:
... (مرحوم) توليت اسلحه اهدايي شاه (به خودش) را به هاشمي داد. او هم آن را به شهيد عراقي داده بود. در بازجوييها، اين اسلحه پاي عراقي نوشته شد. عراقي براي اينکه جريان پرونده را منحرف کند، گفته بود: از نواب صفوي گرفتم. حتي ناخنهاي عراقي را هم کشيده بودند (اما آقاي هاشمي را) لو نداده بود! نواب هم که زنده نبود، ديگر نميشد سراغ او بروند. به هر حال اين جالب است که با همان اسلحه (اهدايي شاه)، منصور کشته ميشود!...
اکنون آقاي شجوني پاسخ دهد که آيا در گرفتن زمينهاي مرحوم توليت، اولويت با آقاي هاشمي نبود؟ چرا که ايشان براي خودش مي خواست و آقاي هاشمي براي پيشبرد نهضت؟
* 2. خبرنگار از آقاي شجوني ميپرسد: «برخي ميگويند که شما اموال مصادره اي را به نفع خود استفاده کردهايد؟»
ايشان پاسخ ميدهند: «من نماينده امام (ره) بودم. به دستور امام (ره) آمديم کاخها را رسيدگي کرديم و...»
و اين ادعا را در مصاحبههاي مختلف و مکرر اظهار نمودهاند. در حالي که کسي
سراغ ندارد حضرت امام (قدس سره) به جناب ايشان حکمي براي نمايندگي در جايي
داده باشند. چون اگر چنين حکمي و انتصابي وجود داشت، بايد در صحيفه امام
مي آمد، در حالي حتي يک مورد هم نام آقاي شجوني در صحيفه حضرت امام نيامده
است؟!
و اصلاً آقای شجونی به اين پرسش پاسخ دهند: با اينکه در زمان طاغوت زندان
رفته و شکنجه شده اند، چرا عنايت و توجه بنيانگذار انقلاب، شامل حال او نشد
و سالها در زمان حيات امام دور از سياست ماندند و بعد رحلت آن راحل عظيم
الشأن، بار ديگر پا به عرصه سياست گذاشتند، آن هم از اين نوعش؟!
ثروت هاشمی مربوط به قبل ازانقلاب وموروثی است وموقعیتش هم به خاطرهوش بالا وصداقتش هست
این سه تا چیزهایی هستند که دراین شخص حتی یک ذره یافت نمی شود
وقت جنگ آمد تماشاگر شدند صلح آمد لاله پرپر شدند
اگه ابن بنده خدا حرف درست و حسابی بزنه انصافا چند تا سایت مثل شما حاضر میشن صحبتاشو منتشر کنند؟
تنها راه این اقا برای روی بورس بودن بالاجبار زدن صحبت هایی اینچنینی است غیر اینه؟
چندین مرتبه در ارتباط با زمان ورود به سیاست وگذشته ایشان وهمچنین فرمایشات واتهاماتی که به بزرگان سیاست ایران وارد مینمایند سئوال نمودم ولی منتشر نکردید .