خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
ساعت نُه صبح، براى ديدن منطقه جنگلى و كوهستانى بين نور و تهران، به سوى منطقه نور حركت كرديم. از شهر علمده كه فعلاً اسم «رويان» گرفته، به سوى كوهستان رفتيم و بخشى از جاده در درست ساخت را ديديم. كنار رودخانه گلندرود، كوهستانى و جنگلى و بسيار زيباست و فعلاً تا شهرك بلده رسيده، ولى آسفالت قسمت عمده آن مانده. جهاد سازندگی مى‌سازد و امسال اعتبارات آن را نداده‌اند و مشكل درست شده است.
در نقطه‌اى به سوى روستاى «دینكوه»، از جاده اصلى منحرف شديم. عفت و اشرف [خواهر همسرم] كه همراهمان بودند، مراجعت كردند. در ارتفاع بالاسر روستا، در يك دشت زيبا و پُرگل، نماز ظهر و عصر را خوانديم. دو روستاى كوچك ديگر، بالاتر از آنجا تا خط‌الرأس البرز وجود دارد. آقاى [حسن] خويد، پاسدارمان به خاطر حضور اقوام همسرش در آنجا، با آن نقطه از منطقه آشنا است و ما را اينجا آورد.
ماشين حامل غذا و آب، راه را گم كرده بود و نرسيد. قرار شد برگرديم و پس از پيداشدن ماشين، در مسير غذا بخوريم. به علاوه، مه هم منطقه را گرفته بود و ديد را محدود كرده بود. نم نم باران هم بود. در مراجعت با چند نفر در روستا صحبت‌كرديم. يك كشاورز و يك پيمانكار كه همان جاده را مى‌سازد و گفت، به خاطر نبودن اعتبار، نسيه كار مى‌كند. مسئول جهاد گفت، جانباز جنگ است و در عملیات كربلاى پنج مجروح شده است؛ قبلاً ايشان را ديده بودم.
[آقای شیخ‌مفید فیاضی]، امام جمعه نور و پدرش [آقای شیخ‌حسین فیاضی]، كه اصالتاً اهل اين روستا هستند و براي تابستان به اين نقطه ييلاقى آمده بودند، جلوی ما را گرفتند و تقاضا كردند به منزلشان برويم؛ پذيرفتم. به خانه آنها رفتيم. خانه روستايى بدى نبود. اعضاى خانواده، زن‌ها و بچه‌ها هم بودند. احوال‌پرسى‌كردم. كره و عسل و ماست آوردند؛ همراهان خوردند.گفتند در تابستان، حدود هزار نفر در روستا هستند و در زمستان به شهر مى‌روند و فقط حدود صد نفر مى‌مانند. شغل مردم دامدارى و زنبوردارى است.
آقاى فياضی گفت، چند پسر دارد. يكى هم كه طلبه بوده، در عملیات كربلاى پنج، مفقود شده و پسرهاى ديگرش در جهادسازندگی و... كار مى‌كنند و يكى هم امام جمعه است و در نور مدرسه طلبگى دارد. مردم روستا جمع شدند و ابراز احساسات كردند.
در مراجعت، ماشين حامل غذا را ديديم و در حال حركت، ناهار نيمه‌كاره را تكميل كرديم. تا رامسر با راديوی ماشين، مذاكره دادگاه آقای كرباسچى را استماع كردم. در اتهام‌ها، دو مورد مربوط به آقاى [عبدالله] نورى، وزيركشور معزول شده بود و جواب روشن داده نشد؛ چون قبلاً مطرح نبوده و غافلگير شدند. آقاى [علی‌محمد] بشارتى، وزير كشور سابق هم احضار شده بود و توضيحات خوبى داد. مشروعيت و قانونى بودن بعضى از كارهاى شهردار، با اجازه ايشان بوده كه مردانه پذيرفت.
عصر در رامسر، در دريا شنا كردم. با قايق به دوردست ساحل رفتيم و از آنجا تا ساحل شنا كردم؛ حدود يك كيلومتر. دو روز گذشته، به خاطر طوفانى بودن دريا، شنا نكرده بودم.
امروز هواپيماهاى آمريكايى، موشكى به مركز موشكى عراق پرتاب كرده‌اند كه اصابت نكرده است. بهانه حمله، ادعاى قفل‌كردن رادارهاى پايگاه دفاعى عراق، روى هواپيماهاى آمريكاست. اين درگيرى، نوسانى در قيمت نفت به وجود آورد.
تشنج بين [بنیامین نتانیاهو]، نخست‌وزير و [عزر] وايزمن، ریيس‌جمهور اسرایيل بالا گرفته. وايزمن، نتانياهو را متهم كرده كه مانع صلح است، اسرایيل را به جانب خطر مى‌برد وگفته از خود او سوءاستفاده كرده كه از طريق او به مصر و اردن، قول عقب‌نشينى داده و عمل نكرده و او را بدنام كرده؛ تقاضاى انتخابات زودرس كرده است.
در دانشگاه تهران، دفتر تحكيم وحدت، مراسم براى قدردانى از آقاى [عبدالله] نورى داشته است. شعارهاى تُند عليه مجلس و صداوسيما و آقاى [علی‌اکبر] ناطق‌نورى، [رییس مجلس] داده‌اند و انحلال مجلس را خواسته‌اند.
