پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اگرچه سلحشور گفتگویی كه از قول وی نقل شده بود، فاحشه خانه خواندن سینمای ایران را ناشی از انعكاس نادرست سخنانش دانسته، اما وی در بهمن ماه 1387 هم ، در گفتگویی كه با آینده داشت، مشابه چنین ادعایی را مطرح كرده بود كه هیچ گاه نیز تكذیبش نكرد. او در این گفتگو صراحتا می گوید هر كسی كه وارد این سینما می شود به لجن كشیده می شود. در ادامه وقتی خبرنگار آینده از او می پرسد آیا خود او در این سینما نیست، می گوید من مبلغ مذهبی ام!
بخش هایی از گفتگوی مزبور را در ادامه می بینید:
دفعۀ قبل كه با شما گفت و گو كرده بودم، شما در مورد چرایی انتخاب آقای زمانی، هنرپیشه بدون سابقه مازندرانی برای نقش یوسف و عدم استفاده از بازیگران زیبای سینمای فعلی كشور گفته بودید، نوع زندگی و سوابق بازیگر برایتان از بازی آنها مهم تر است. عكسهایی از آقای زمانی منتشر شده است كه تیپ و ظاهر ایشان زیاد مكتبی و مذهبی نیست، در اصطلاح رایج به آن «فشن» میگویند. فكر نمیكنید سریال یوسف آقای زمانی را از مازندران به تهران كشاند و وارد جمع همان بازیگرانی كه گفته بودید، كرد؟
سلحشور: مثلا چه كار كرده؟
ابرویش را تیغ زده، این با معیارهای شما كمی تناقض دارد!
سلحشور: این كه گفتند ابرو تیغ زده، همه دروغ است و حقیقت ندارد. شما تمام عكسهای مصطفی را نگاه كنید. مصطفی ابروهایش كاملا كمانی و بسیار زیبا است. موهایش هم معمولی است، خیلیها سیخ سیخی میزنند، مال این (مصطفی) همینجوری اش معمولی است، حالا كمی در پیشانی ریخته. در ضمن اگر یك عكس ایشان را بیاورید كه با تیغ صورتش را زده، من به شما جایزه میدهم. ایشان ریش دارد، منتها ریشش را با ماشین زده و خیلی كوتاه است.
یعنی شما هنوز معتقد هستید مصطفی زمانی دچار مفسدههای سینما نخواهد شد؟
سلحشور: نه؛ من چنین ادعایی نمیكنم. من میگویم تا الان مصطفی بچه مومنی است و به گرد این فساد و آلودگی كه بسیاری از بازیگران سینما به آنها آلوده شدند، ایشان آلوده نشده.
اما در این سینما كه داریم و متاسفانه سینماگران به آن افتخار میكنند. هر كسی كه وارد میشود بوی این سینما را میگیرد و به لجن كشیده میشود و مصطفی زمانی هم از این قاعده جدا نیست.
یك سوالی ایجاد میشود، شما هم در این سینما هستید، چطور است كه شما آلوده نشدید؟
سلحشور: من مبلغ مذهبی ام، سینماگر نیستم.
بالاخره وقتی كه سر لوكیشن میآیید كه با مكبر و خادم مسجد سر و كار ندارید، با بازیگر و صدابردار سر و كار دارید!
سلحشور: خیر، جوی كه من به آن متعلقم مسجد است، پای منبر است، هیات هاست. من در سینما نیستم و با سینماگرها در جشنها و برنامه هایشان شركت نمیكنم. فقط وقتی كار انجام میدهم از عوامل سینما كمك میگیرم كه كارم را انجام بدهم. تا آنجا كه میتوانم هم از خوبتر هایشان استفاده میكنم. من مبلغم، در خانهام هم هیات و عزاداری هست.
دختر سلحشور: بابت كار پدرم متاسفم
اظهارات تاسف آور سلحشور در حالی در جامعه مطرح شده است كه دختر خود او نیز با كار فرهنگی غریبه نیست و اتفاقا در فضای سینمای ایران كار كرده است.
زینب سلحشور، دختر فرج الله سلحشور است. او مشاور خانواده و هنرمندی است كه حدود 9 سال در سینما، تلویزیون و رادیو كار كرده و آغاز كارش با گروه كودك شبكه یك و برنامه نیمرخ بود. پس از آن در رادیو به گویندگی پرداخت و از آن پس در پروژههای سینمایی در سمتهای مختلفی به ایفای نقش پرداخت.
زینب سلحشور از منتقدین جدی سریال یوسف پیامبر، اوج كار فرج الله سلحشور است. همان سریالی كه پدرش ساخته. او معتقد است نباید انتقاداتش را به سریال یوسف پیامبر محدود كنیم. موضوع از دید او وسیعتر از دیدگاه مطرح شده در یك سریال است.
سلحشور كه در خانوادهای مذهبی زندگی میكند و دو برادرش هم طلبه علوم دینی هستند، میگوید جریانی هدایت شده و سازمان یافته برای ترویج چند همسری در سینما و تلویزیون به راه افتاده كه نتایج آن میتواند در جهت اهداف دشمنان انقلاب مصرف شود. وی انتقاد خود را بیشتر متوجه ناظران بخش فرهنگی كشور میداند تا هنرمندان و فیلمسازان.
سال 87، در پی پخش سریال حضرت یوسف كه در آن نقش زنان حضرت یوسف بسیار پر رنگ شده بود، آینده گفتگویی با زینب سلحشور انجام داد، جالب است كه دختر فرج الله سلحشور نیز از نوع نگاه پدر ـ صرف نظر از نسبت خانوادگی با او ـ شرمنده است و از مردم عذر خواهی می كند و با اشاره به بخشی از موارد سریال می گوید: من به عنوان یك مخاطب عادی نظر میدهم، كاری ندارم كه نسبت من با كارگردان این كار چیست. من شرمندهام از همه جوانهای این مملكت كه دین برایشان اینطور تعریف میشود. متاسفم و نگرانم از آینده این نسل با دین و سیرت و قرآن. نمیدانم تكلیف آنها چه خواهد بود؟
وی در گفتگوی دیگری با تاكید بر این كه من و پدرم هیچ گاه در مورد سینما به تفاهم نرسیدهایم ، با نگاهی واقع بینانه تأكید میكند: من نمیگویم كه همه در سینما طیب و طاهر هستند، چراكه این اصلاً غیرممكن است و در تمامی مشاغل هم اینگونه است. ضمن اینكه سینما به دلیل شرایط خاصی كه دارد و نیز نظارتی كه نمیتوان بصورت سیستماتیك بر آن حاكم كرد، بستر مناسبتری برای بروز برخی مسائل دارد. اما با همین شرایط هم من انسان خوب در این عرصه بسیار دیدهام؛ انسانهایی كه حاضرم به سرشان قسم بخورم و نمیتوانم در جایگاه قضاوت و صدور حكم كلی درباره سینما اینها را نادیده بگیرم.
فرج الله سلحشور كه اكران فیلمش در سینماها به روشنی نشان داد بدون رانت میلیاردی ساخت سریال حضرت یوسف، مردم چقدر حاضرند برای دیدن اثر او پول بدهند، این روزها بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفته، اما نه به خاطر فعالیت خاص هنری، نه حتی به خاطر كاری كه می گوید در آن تخصص دارد یعنی «تبلیغ مذهبی» بلكه به خاطر پنجه كشیدن به صورت سینمای ایرانی كه سه دهه جمهوری اسلامی پز معنا دار بودن آن را داده است.
اگر سینمای ایران فاحشه خانه است، اگر فساد دارد یا «هر كسی كه به آن نزدیك می شود بوی این لجن را می گیرد» پس باید آقای سلحشور توضیح دهد چطور با همین سینما مسئولان تراز اول كشور دیدار می كنند، از آنها تقدیر می كنند و به آنها رهنمود می دهند.
البته كسی منكر برخی مشكلات در سینمای ایران نیست كه البته كم هم نیست ، اما آیا این گونه برخورد چهره ای چون سلحشور و به یك چوب راندن همه، غیر از دامن زدن به این مشكلات، كمك دیگری می كند؟
اين حديثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بر در ميکدهای با دف و نی ترسايی
گر مسلمانی از اين است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردايی
ای کاش در مقابل حق خاضع بودیم و در مقابل بدی و اشتباه موضع می گرفتیم و به نامها هم کار نمی داشتیم
چه خوش گفت حافظ شیرین سخن ، « آه اگر از پس امروز بوِد فردایی ».