پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : داود حشمتي، سرويس سياسي "انتخاب": هفته گذشته روزي كه محمود احمدينژاد براي نشان دادن «روحيه» خود به كوه رفت، كمتر كسي ميدانست براساس ادعاهاي منتشره در كانال ها و چهره هاي اصولگرا، او ملاقات مهمي را پشت سر گذاشته است. ملاقاتي كه بنابرادعاي اين چهره ها، در آن احمدينژاد بعد از آنكه «كسب اجازه» ميكند، با پاسخ «منفي» روبهرو مي شود.
رفته رفته زمزمههاي اين موضوع به خبر تبديل شد. منتشر كننده اخبار هم از روزنامه نگاران سرشناس چند رسانه وابسته به اصولگرايان بودند: ياسرجبرائيلي از فارس و محمد ايماني از كيهان. ايماني كه هرازگاهي سرمقالههاي كيهان را مينويسد، مدتها قبل بر سر موضوع «نوفرقانيسم» با تيم رسانهاي احمدينژاد، درگيري شديدي پيدا كرده بود. اين روزنامه نگاران مدعي شدند كه جلسه مهمي ميان احمدينژاد و به گفته آنها «يك مقام عالي» برگزار شده است و به احمدينژاد گفته شده نبايد در انتخابات شركت كند.
محمد ايماني در يادداشت كوتاهي كه در تلگرام خودش منتشر كرد، يك در واقع يك بيانيه نوشت. اما مخاطب او عامه مردم نبودند، بلكه او طوري نوشت كه بيشتر احمدينژاد و حلقه اطراف متوجه اين هشدار شوند.
ايماني اشاره ميكند كه در ادوار گذشته نيز كساني بودند كه بدون اجازه ثبتنام كردند. او مينويسد: «در همین دوره های اخیر هم کسانی بدون استیذان نامزد شدند و کسی معترض آنان نشد.» موضوعي كه به نظر ميرسد مخاطبش سعيد جليلي باشد كه گفته شده بود بدون هيچ اطلاعي در ساعات پاياني ثبت نامه به وزارت كشور رفت.
نويسنده سرمقالههاي كيهان در ادامه اما معتقد است «اگر کسی درخواست وقت کرد و محضر مولایش رفت و نهی شد ، از منظر اهل ولایت در معرض آزمون مهمی قرار گرفته است.» اين همان بخشي است كه نشان ميدهد (براساس ادعاي فوق) احمدينژاد براي گرفتن اجازه «درخواست وقت مقالات» كرده و براي اين موضوع به ديدار رفته بود.
همانطور كه اين فعالان رسانهاي اصولگرا مطرح كردند، عموما رهبري در مورد حضور افراد در انتخابات «نفيا» يا «اثباتا» توصيه نميكند. براي درك اين موضوع ميتوان به ماجراي تلفن آقاي هاشمي پيش از ثبتنام در سال 92 اشاره كرد. پاسخي كه آقاي هاشمي دريافت كردند اين بود «پشت تلفن نميشود صحبت كرد. بعدا همديگر را ميبينيم صحبت ميكنم.» آنطور كه خود آقاي هاشمي گفته از اين سخن برداشت كرده كه ايشان «مخالف» نيست و براي همين با عجله به وزارت كشور رفت.
اين يكي از نمونههاي ماجراست كه محمد ايماني هم به گونه ديگري به آن اشاره كرده و معتقد است رهبري تنها در سال 88 از آقاي قاليباف خواست در انتخابات شركت نكند.
او مينويسد: «همراهی مولا ، همیشه به انجام کاری نیست؛ گاه به انجام ندادن کاری و تبعیت از نهی است. کم نیستند آنها که از ابتدای انقلاب نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده باشند ، بی آن که اذن گرفته باشند. امام خمینی و امام خامنه ای هم در این موارد معترض آنها نشده اند. مواردی هم بوده که افراد نظر خواسته اند اما بنا بر مصلحت ها یی ، پاسخ نفیی یا اثباتی نشنیده اند. برخی موارد هم نهی صریح بوده ، مانند اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نهی امام ( ره) ؛ یا نهی انجام گرفته نسبت به آقای قالیباف در انتخابات 1388.»
تا اينجا مطلب ممكن است كسي باور نكند كه اين فرد محمود احمدينژاد است. اما ايماني در ادامه با صراحت بيشتري حرف مي زند و مينويسد: «دیدار اخیر یک دولتمرد پیشین و نهی او از نامزدی از همین جنس است. این نهی ، عین امر است . می توان بر خلاف میل اولیه خود، دل به نهی مولا سپرد و می توان تغافل کرد و مانند همه آن اذن نگرفته ها عمل کرد.»
او در ادامه به «حلقه اطراف احمدينژاد و ستادهايش تذكر ميدهد كه مراقب باشند چه راهي را انتخاب خواهند كرد: «پس از چنین رویکرد سکولاریستی، دیگر نمی شود با عواطف قاطبه امت حزب اللهی و انقلاب بازی کرد. این مقام سابق و حلقه و ستاد اطرافش یا از خود تولا نشان می دهند و بخشی از خطا های بزرگ گذشته را با اعتماد سازی جبران می کنند. و یا خدای ناکرده خود را به تغافل و تحریف می زنند و راه خود را می روند ؛ شبیه کاری که دست اندرکاران بدعاقبت فتنه 88 کردند و یا مشابه ماجرای معاون اولی رئیس جمهور و عدم تمکین به نهی رهبر انقلاب که به انتشار "نامه نهی "( با تاکید رهبری) انجامید. راه دوم البته خلاف حکمت و عقل و نقض غرض است.»
بخشهاي آخر نوشته سرمقاله نويس كيهان، تهديدي آشكار از سوي هواداران سابق او براي محمود احمدينژاد است. اما مهمتر از آن اين است كه چرا حلقه اطراف احمدينژاد نسبت به انتشار اين خبرها واكنشي نشان ندادند؟ كانالها و گروههاي منتسب به احمدينژاد و فعالان رسانهاي او كه در هر موردي سريعا واكنش نشان ميدهند در اين باره به سكوتي معنادار فرو رفتهاند. با اين حال يك حركت ديگر صورت گرفته كه مهم است. احمدينژاد تصميم گرفته سفر استاني خود به گرگان را انجام دهد. شايد همين موضوع باعث شده تا اين خبر به صورت علني اينگونه منتشر شود.
سكوت حلقه اطراف و ستادهاي رسانهاي او نشان ميدهد يا آنها به جمعبندي نرسيدند كه نسبت به اين موضوع چه واكنشي نشان دهند و يا اينكه منتظر هستند خود احمدينژاد در مورد اين ماجرا موضعگيري رسمي انجام دهد. آنچه تا اين لحظه ميتوان به طور قطع درباره آن داوري كرد اين است كه «احمدينژاد در انتخابات 96 جزو ليست كساني كه مردم ميتوانند به او راي دهند نخواهند بود» و سئوال مهمي كه از كيهان تا دولتيها و حتي هوادارانش ميخواهند بدانند اين است: «آيا او بعد از اتفاقات ادعايي، تمكين خواهد كرد يا نه؟»