در خصوص اين يادداشت چند نكته را بايد اشاره كرد. اول اينكه نميدانيم چگونه اين جمع و تفريق دقيق صورت گرفته است كه ٣٨٠٠ دقيقه را سهم موافقان و ٢٠٠٠ دقيقه را به منتقدان اختصاص دادهاند، و آنقدر هم دقيق بوده كه نتيجه با ضريب هزار درآمده است! خواننده را به ياد آمارهاي رييس دولت قبل مياندازد. ولي فرض ميكنيم كه چنين باشد. حال ميتوان چندين پرسش ديگر را طرح كرد كه خوب است به اين موارد نيز پاسخ داده شود.
١- از كي تا به حال صداوسيما موضوعات به اين مهمي را با بحثهاي باز و حتي تند منعكس كرده است؟ اگر صداوسيما در همه موضوعات ديگر چنين مباحث چالشي را طرح ميكرد، در اين صورت مردم و افكار عمومي، آن را به عنوان يك قاعده كلي ميپذيرفتند و برداشت خاصي از سوگيري صداوسيما نميكردند.
و اصولا اين همه گرايش به رسانههاي فرامرزي شاهد نميبوديم. در تمام طول دوره هشت ساله آقاي احمدينژاد و تيم مذاكرهكننده قبلي، كدام برنامه چالشي حتي براي چند دقيقه با حضور يك نفر مخالف آن سياستها در سيما برگزار شد كه اكنون انتظار دارند، مردم رفتارهاي امروز صدا و سيما را با حسن نيت نگاه كنند. اين همه اتفاقات ريز و درشت در سالهاي ١٣٨٤ تا ١٣٩٢ رخ داد، در چند مورد صداوسيما چنين برنامههايي را درباره آنها اجرا كرد؟ بنابراين وقتي كه چنين سابقهاي در عملكرد صداوسيما وجود ندارد، آوردن اعداد ٢٠٠٠ دقيقه و ٣٨٠٠ دقيقه به نفع اين و آن دردي را دوا نميكند. به علاوه از كي تا به حال گزارشهاي مسوولان دولتي جزو بخشبندي زمان موافقان و مخالفان قرار ميگيرد؟ دولتيها برحسب وظيفه خود مجبور به اطلاعرساني هستند و آنان را نميتوان جزو اين سهميهبندي موافق و مخالف آورد. ضمن اينكه آنان بهطور معمول مورد سوال خبرنگاران صداوسيما واقع ميشوند و اين را نميتوان مصداق وقت دادن به موافقان دانست.
٢- فرض كنيم كه چنين ارقامي درست هم باشد، ولي دو عامل ديگر در اين ميان مهمتر است. اول اينكه مخالفان و موافقان به تشخيص صداوسيما انتخاب ميشوند، دوم اينكه برنامههاي موافق يا مخالف در ساعات و شبكههاي گوناگون پخش ميشود. در نتيجه معلوم است كه صداوسيما با انتخاب سوگيرانه در افراد موافق يا مخالف و نيز تنظيم ساعات و كيفيت برنامهها از حيث بيننده، سياستهاي مخالف خود را عليه برجام منعكس ميكند. بنابراين با ارايه آمار و ارقام و دقيقه و ساعت كه كسي هم نميتواند آن را سنجش كند، نميتوان از زير بار مسووليت رسانهاي شانه خالي كرد. پيشنهاد ميكنيم اگر صداوسيما بخواهد در اين باره تصوير دقيقي از عملكرد خود ارايه دهد، سفارش يك تحقيق به استادان گروه ارتباطات دانشگاه علامه يا تهران بدهد تا مجموعه گزارش و برنامههاي آن را تحليل محتوا كنند و هرچه نتيجه آن بود را در رسانه عمومي منعكس كنند، در غير اين صورت با اين اعداد و ارقام هيچ مشكلي حل نخواهد شد.
٣- صداوسيما از طريق نظرسنجيهاي خود به خوبي ميداند كه مردم در موافقت با برجام، يك نگرش كاملاً هماهنگ داشتند، بهطوري كه گفته ميشود ٨٥ تا ٩٠ درصد مردم موافق آن بودند. آيا صداوسيما در تاريخ خود سراغ دارد كه موضوعي را مردم تا اين حد موافق آن باشند و آن را به بحث و گفتوگوي چالشي بگذارد؟ آن هم موضوعي كه به سياست خارجي كشور مربوط است. آيا تاكنون موضوعاتي چون سوريه، يمن، افغانستان و مسائل مهمي در داخل مثل آسيبهاي اجتماعي و اسيدپاشي و... را نيز به همين صورت در دستور بحث و گفتوگو قرار دادهايد؟
٤- فارغ از همه اينها اينكه ايشان دانستن را حق مردم دانستهاند، گامي رو به جلوست. اميدواريم كه آن را در همه حوزهها مورد اجرا قرار دهند. نه اينكه در موضوعي انجام دهند و خيلي بيش از حد انتظار و تا سرحد رودررويي؛ ولي موضوعات مهم ديگر را ناديده بگيرند و از كنارش بگذرند يا آنكه درباره آنها تنها به قاضي بروند.
*اعتماد