arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۹۵۳۹۵
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۱۱ - ۲۹ اسفند ۱۳۹۳

پرسپوليس در سالي که گذشت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 پرسپوليس در سالي که پشت‌سر گذاشت، ده‌ها چهره مهم و خبرساز را به جامعه فوتبال ايران معرفي کرد. چهره‌هايي که شايد برخي از آنها اصلاً در ايران فوتبال بازي نمي‌کردند اما به صرف سابقه پرسپوليسي‌شان، مورد توجه قرار گرفته‌اند. خيلي سريع برويم تا اين چهره‌ها را دوباره به ياد بياوريم.

علي دايي‌؛ ناکام اما محبوب
علي دايي سرمربي پرسپوليس در ابتداي سال عملکرد خوبي داشت و تيم را به نايب‌قهرماني رساند اما پس از آن و در شروع فصل جديد، نتوانست يا شايد نگذاشتند موفق عمل کند. ناکامي او باعث شد موضوع اخراجش به وجود بيايد اما به طرز عجيب و غيرقابل باوري، او را کنار گذاشتند تا پرسپوليس سوژه شود.

حميدرضا سياسي‌؛ ماجرايش چه بود؟
ما که متوجه نشديم قضيه چه بود؟ اصلاً چه شد که او را بازداشت کردند؟ جرمش چه بود که نتوانست هرگز از زندان خارج شود؟ چه شد که بعد از سياسي، چند نفر ديگر از جمله سليمي و يک زن در فدراسيون گلف را دستگير کردند؟ به خاطر بازي با رئال؟ بدهي و فسخ يک قرارداد ساده؟ ماجرا چه بود؟

درخشان‌؛ فاتح دربي و بازنده بزرگ
حميد درخشان از زماني که وارد پرسپوليس شد، با حواشي گسترده‌اي مچ انداخت. چند حاشيه دوست داريد در مدت مربيگري او بشمريم؟ درگيري، شعار، بزن بزن بازيکنان در تمرين، مصدوميت‌ها و غيبت‌ها و... با اين حال حميدخان همان‌طور که قول داده بود، دربي را برد هرچند بازي‌هايي حساس‌تر از دربي را باخت تا بازنده بزرگي شود.

اميررضا خادم‌؛ فيتيله پيچ کرد و تاباند!
دارنده دو مدال برنز المپيک‌هاي ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶، از سوي وزير ورزش اين اجازه را گرفت تا هيأت‌مديره پرسپوليس و استقلال را انتخاب کند. او با انتخاب‌هايش براي پرسپوليس نتوانست هيچ آرامشي به همراه داشته باشد. حالا هواداران اين باشگاه، خادم را مقصر بخشي از مشکلات باشگاه خود مي‌دانند.

مهدي طارمي‌؛ شکوفه‌هاي استعداد
مهاجمي با چهره‌اي جالب توجه، اهل بوشهر و بسيار باهوش. استعدادش در پرسپوليس شکوفه داد و توانست خيلي زود به مهاجم نوک تيم بدل شود. طارمي فصل بسيار خوبي را سپري مي‌کند و يک بازيکن جذاب براي هواداران است. اين بازيکن قدر خودش را بداند، مي‌تواند يک لژيونر موفق براي فوتبال ايران باشد.

هدايتي‌؛ مي‌خرد، نمي‌خرد، مي‌خرد...
بلاتکليف‌ترين پرسپوليسي سال نيز حسين هدايتي بود. هيچ‌کس بالاخره نفهميد هدايتي مي‌خواهد پرسپوليس را بخرد يا نه؟ ۵ بار تا يک قدمي خريد باشگاه پيش رفت ولي در نهايت منصرف شد. البته کمک‌هاي مالي هدايتي، پرسپوليس را کمي آرام کرد ولي هدايتي واقعاً بلاتکليف بود.

علي کريمي‌؛ ميخي در قلب فوتبال
علي کريمي درست در روز ۲۹ تير ۹۳ براي هميشه از فوتبال خداحافظي کرد. نامه خداحافظي‌‌اش با اين جمله شروع مي‌شد: «ميخي بر ديوار کوبيدم و کفش‌هايم را آويزان کردم» و با همين جمله کوتاه، به دوران فوتبالش پايان داد تا يکي از مهم‌ترين چهره‌هاي ديگر پرسپوليس نتواند با پيراهن اين تيم از فوتبال خداحافظي کند.

عليرضا رحيمي‌؛ چرا آمد؟ چرا رفت؟
قرار بود در هيأت‌مديره جديد، محمد دادکان مديرعامل شود ولي او تلفن را بر روي اميررضا خادم قطع کرد تا عليرضا رحيمي از اصفهان بيايد و مديريت اين باشگاه را برعهده بگيرد. رحيمي نيز چهره خبرسازي بود، او به خاطر دخالت‌هاي سياسي دکتر روحاني رئيس‌جمهور، استمداد کرد و بعد هم به راحتي هرچه تمام‌تر اخراج شد!

مبين ميردورقي‌؛ بدون شرح!
در مورد اين بازيکن چه بايد نوشت؟ چه بگوييم؟ از جمع اميدهاي نيمکت‌نشين سايپا، سر از پرسپوليس درآورد و خيلي زود مشهور شد. فقط کافي است از اين راه‌ها به پرسپوليس وارد شويد تا نام‌‌تان را آن طرف آبي‌ها هم بشنوند. پرسپوليس، مي‌تواند هر کسي را مشهور کند‌؛ مشهور خوب يا بد هم چندان اهميتي ندارد!

نيلسون‌؛ خداحافظ پسر
گلر برزيلي پرسپوليس وقتي رفتارهاي سؤال‌برانگيز اعضاي کادرفني را ديد، رفتن را به ماندن ترجيح داد و در دفتر روزنامه خبرورزشي از مردم خداحافظي کرد. او رفت و خاطرات خوبش از پرسپوليس را با خود برد تا ثابت شود هيچ بازيکني، نه تنها دايي، کريمي، باقري، مهدوي‌کيا و... حتي نيلسون هم در اين تيم مي‌توانند مورد بي‌مهري قرار بگيرند.

محمدرضا خانزاده‌؛ يکه‌بزن!
خانزاده هم در اين فصل کلي مشهور شد. او تنها سهميه هميشگي پرسپوليس در تيم‌ملي بود. هر اتفاقي در اردو رخ مي‌داد، کارلوس کروش فوراً خانزاده را دعوت مي‌کرد تا پرسپوليس هم در تيم‌ملي يک سهميه (هرچند نيمکت‌نشين) داشته باشد. بعد هم استعداد ديگرش کشف شد‌؛ يکه‌بزن تمرينات پرسپوليس!

نوري‌؛ ستاره‌اي روي نيمکت
کاپيتان نوري، در زمان حضور علي دايي به عنوان سرمربي تيم، نيمکت‌نشين بود ولي وقتي حميد درخشان سرمربي پرسپوليس شد، به نوري بازي‌هاي بيشتري داد و انصافاً نوري نيز تولد ديگري داشت. او فوق‌‌العاده بود و در سه، چهار بازي توانست بار تيم را يک‌تنه به دوش بکشد ولي خيلي تنها بود و حتي به تيم‌ملي هم دعوت نشد.

علي پروين‌؛ نحسي مديرعاملي
سلطان فوتبال ايران هم سوي زشت اين رشته را ديد. او که با سلام و صلوات به عنوان مديرعامل باشگاه تعيين شده بود، با حکم وزير ورزش از هيأت‌مديره کنار گذاشته شد تا جاي خود را به سياسي و ساير مديران سياسي بدهد. مديرعاملي براي پروين نحس بود و بعد هم گفتند سلطان، کلي بدهي بالا آورده است.

صادقيان‌؛ حاشيه‌هاي بزرگ ، مرد کوچک
پيام فکر کرد به خاطر يک فصل درخشش در پرسپوليس، ديگر مي‌تواند زمين و زمان را به‌هم بدوزد. او يک‌باره خودش را در قالب بزرگان پرسپوليس قرار داد و تصور کرد چون مورد تشويق قرار مي‌گيرد، اگر حاشيه‌هايي هم بسازد، ايرادي ندارد. او حاشيه‌هاي بزرگي ساخت اما خودش به اندازه حاشيه‌هايش بزرگ نشد.

استيلي‌؛ بيا برگرد به خونه...!
حميدخان شايد به اندازه علي دايي حامي و طرفدار داشته باشد اما زحمات زيادي کشيد تا گوشه‌اي از بار هيأت‌مديره را به دوش بگيرد. او را بازي ندادند تا مجبور به ترک پرسپوليس شده و مديرعامل و سرمربي راه‌آهن شود ولي آنجا هم شانس نياورد تا سال ۸۳، سالي بد براي استيلي باشد. او همچنان دوست دارد به پرسپوليس برگردد.

سوشا مکاني‌؛ بد بود، خوب شد
سوشا در نيم‌فصل اول افتضاح به بار آورد و گل‌هايي خورد که هيچ جاي دفاعي باقي نمي‌گذاشت. قبل از اينکه به پرسپوليس بيايد نيز در فولاد، گل‌هاي عجيبي در ليگ قهرمانان دريافت کرد. او اما پس از جدايي نيلسون، شرايط بهتري پيدا کرد و توانست خودش را پيدا کند. او حالا مرد شماره يک دروازه پرسپوليس است.

تادئو‌؛ دي‌کارمويي در قالب رونالدو
پرسپوليس اگر يک چهره فوق‌‌العاده در سال ۹۳ داشته باشد، همين آقاي تادئو است. او با تبليغ فراواني به ايران آمد اما وقتي به تهران رسيد، ۸، ۹ کيلوگرم اضافه وزن داشت. مي‌گفتند او رونالدوي پرسپوليس مي‌شود اما حتي نتوانست دي‌کارموي اين تيم باشد. متأسفانه بايد نام تادئو را بدترين خريد سال‌هاي اخير باشگاه دانست.

محسن بنگر‌؛ به ياد فيلم‌فارسي!
اين مدافع شمالي، نشان داد تعصبش به پرسپولي/س در حد حرف و حديث نيست و او واقعاً اين تيم را دوست دارد. از دعواهاي شديد با بازيکنان استقلال تا کري‌خواني براي آنها و سپس مصاحبه‌هايي داغ و خواندني، تنها بخشي از زندگي حرفه‌اي بنگر در سال ۹۳ بود. البته سوتي‌هايش در خط دفاع را فراموش نکنيد! او مثل قهرمان‌هاي فيلم‌فارسي رفتار مي‌کرد.

بهروز رهبري‌فرد‌؛ اينستاگرام را عشق است
...و در نهايت، بهروز رهبري‌فرد هم چهره شد. او هميشه از حميد درخشان حمايت مي‌کرد و دوست داشت اين مربي، روي نيمکت پرسپوليس بنشيند ولي وقتي درخشان اولين شکست را متحمل شد، همه چيز تغيير کرد و رهبري‌فرد شد مهم‌ترين منتقد درخشان!
اينستاگرام بهروز، بهترين مکان براي گردهمايي مخالفان درخشان بود.
نظرات بینندگان