arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۲۲۷۵
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۴ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳

عکس های سانتی مانتال یک نمایشگاه / حاشیه ای بر نمایشگاه گروهی "این روزها"

نمایشگاه گروهی عکس «این‌روزها» گزینش‌هایی است که شیوه دیدن هنرمندان جوانی با نام گروهی «عصر جمعه» را به ما نشان می‌دهد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شیوه دیدن ما تحت‌تاثیر چیزهایی است که به آن باور داریم. تصویر، ظاهر یا مجموعه‌ای از ظواهر است که از مکان و زمانی که در ابتدا آن را ساخته و ضبط‌ کرده، منفصل شده است. هر عکس به شیوه‌ای از دیدن تجسم می‌بخشد. به این خاطر که عکس‌ها برخلاف آنچه غالبا پنداشته می‌شود صرفا ثبت مکانیکی نیستند. هر بار که به عکسی نگاه می‌کنیم آگاه هستیم که عکاس کادری را از میان سایر کادرهای ممکن، گزینش کرده است. شیوه دیدن عکاس در انتخاب موضوع انعکاس می‌یابد.
به گزارش انتخاب، نمایشگاه گروهی عکس «این‌روزها» گزینش‌هایی است که شیوه دیدن هنرمندان جوانی با نام گروهی «عصر جمعه» را به ما نشان می‌دهد. بخش اول این نمایشگاه جمعه 19اردیبهشت‌ماه در گالری آرته افتتاح شد و بخش دوم در 26اردیبهشت بازگشایی خواهد شد. عکس‌های به‌نمایش‌درآمده را بیشتر می‌توان در زمره عکاسی مستند دانست. همانطور که در مقدمه کاتالوگ آمده است: «همچنان که زمانه ما و این‌روزهایمان به اعتراف اکثر جامعه‌شناسان، برآمده از هویت چهل‌تکه‌ای است که با گوشت و پوست و استخوان حس‌اش می‌کنیم، عکس‌های به‌نمایش‌درآمده مجموعه متنوعی است از انواع نگاه‌های عکاسی معاصر به جامعه و حریم خصوصی افراد و البته جست‌وجویی برای بیان معانی تازه‌ای از واژه‌هایی که بارهاوبارها آن را شنیده‌ایم اما حالا به عکس بدل ‌شده‌اند.»
سعید برآبادی با مجموعه «مهمانی در روزگار خفا» سعی در نشان‌دادن آزادی‌های حریم خصوصی دارد. عریانی درون هر یک از آدم‌ها در لحظات متفاوت میهمانی مانند سیگارکشیدن دسته‌جمعی مردان در آشپزخانه یا سکوت لحظه‌ای و انفرادی هر یک از آدم‌ها در گوشه‌ای از میهمانی که نشان‌دهنده تنهایی هرکدام در میان یک جمع کوچک است. اما باوجود چند عکس خوب و ناب، تعداد زیاد عکس‌ها که لزوما یک حس مشترک را بیان نمی‌کردند به کلیت کار صدمه زده بود. امیر بهرام‌نیا که با عکس‌های پلکان‌های برقی در ایستگاه‌های مترو بدون حضور مسافران و آدم‌های دیگر با عنوان «تنگنا» حس یک قبرستان خالی در زیرزمین را بیان می‌کرد. سیاه‌وسفیدبودن عکس‌ها به القای این حس کمک می‌کرد ولی تکراری‌بودن این ایده بین عکاسان خارجی و ایرانی نقطه‌ضعف این مجموعه بود. بابک سارایی با مجموعه عکس «مهاجرت» به موضوع مهاجرت پرداخته بود. عکس‌های رنگی از محیط داخلی کمپ‌های مهاجران در استرالیا، بدون حضور آدم‌ها و در سکوت سنگین غربت که اتفاقا همین مساله مانند اکثر آثار هنری دیگر که به موضوع مهاجرت می‌پردازند باعث ایجاد یک پرسش می‌شود که اگر مهاجرت در بازنمایی این هنرمندان اینقدر تلخ و غریب است و هیچ‌گونه وجه مثبتی ندارد چرا روند مهاجرت ادامه دارد و بازگشت عمده‌ای انجام نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد نشان‌دادن وجه تلخ مهاجرت در ایران تبدیل به یک «مُد روز» شده است. آزیتا علیزاده با اینستالیشن عکس «سرگشتگی» و تصاویر محو زنی در میان خرابه و ویرانه‌ها و استفاده از آینه‌ای در کف نمایشگاه و چیدمان عکس‌ها که فضای مکعب‌مستطیل فرضی کوچک و خفه‌ای را ایجاد می‌کرد می‌خواست حس تنهایی و خفقان زنانه را بازنمایی کند. جدا از سانتی‌مانتال‌بودن این عکس‌ها، نحوه چیدمان هیچ‌گونه تاثیری بر فضای نمایشگاه و نحوه دیدن عکس‌ها نمی‌گذاشت. اما بهترین اثر نمایشگاه «پیکسل» غزل فتحی بود. قابی بزرگ که در آن پرتره هر زن و مردی در کنار عکسی از محیط زندگی خصوصی‌اش قرار داشت و در آن قاب بزرگ هویت افراد مانند پیکسل کوچکی بازنمایی شده بود. فتحی با این اثر وارد ساحتی از هنر معاصر شده است که جذاب و موضوع روز است و آن پاسخ به این سوال است که چگونه هویت فردی‌مان را می‌فهمیم و چگونه بازگو و ارایه می‌کنیم؟ البته ارایه اثر می‌توانست بسیار بهتر و مانند خود موضوع کمی رازآمیز باشد تا مخاطب هم بتواند در کشف اثر سهیم باشد.

منبع: شرق
نظرات بینندگان