پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اعتماد نوشت: محمود سریعالقلم، استاد نام آشنای روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی که هفته گذشته به دلیل حاشیههای نهچندان مهم حضورش در داووس حاشیهساز شده بود، صبح دیروز شنبه سوم اسفندماه در نخستین پنل تخصصی همایش «هماندیشی نظام قراردادهای صنعت نفت»که در مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار شد، به بیان مشاهداتش از داووس پرداخت و آمار و ارقامی ارائه کرد که نشانگر سطح توسعه و وضعیت کشورهای مختلف دنیا در زمانه ما است. او در این سخنرانی با عدد و رقم تحولات جهان را نه به سمت انحطاط که در راستای انتقال بزرگ ارزیابی کرد. در روایت سریع القلم کشورهای آسیایی نقش مهمی در آینده اقتصاد و سیاست جهان ایفا میکنند و این وظیفه ما است که با در نظر داشتن این تحولات به کل کشور فکر کنیم.
سریعالقلم صحبتش را با اشاره به تخصصش در علوم انسانی آغاز کرد و گفت: ما در علوم انسانی وقتی بخواهیم علت یا علل رخ دادن یک پدیده را مشخص کنیم، نمیتوانیم تعداد دقیق آنها را بیان کنیم بلکه باید سعی کنیم که کانون مسائل را مشخص کنیم. یک پزشک هم وقتی میخواهد علت یک بیماری را بررسی کند، کانون آن مشکل را استخراج میکند. در علوم انسانی نیز وضع به همین منوال است. به نظر من اگر بخواهیم مسائل ایران را بررسی کنیم، نمیتوانیم بگوییم به طور دقیق که مثلا ایران 125 مشکل دارد که با رفع آنها ایران یک کشور پیشرفته میشود. سریعالقلم در ادامه به مشکل اساسی توسعه در ایران از منظر خودش پرداخت و گفت: از نظر من به عنوان یک دانشجوی علم سیاست و روابط بینالملل، علت العلل مسائل ما آن است که ایران در سطح مدیریتی یک کشور بینالمللی نیست. تا زمانی که ما بینالمللی نشویم، بسیاری از مسائل ما حل نخواهد شد. موضوعاتی چون رقابت، کارآمدی، تخصص، سیستمسازی و عقلانیت برای آنکه در زمان کوتاهی ظرفیت حل شدن در وضعیت ما را داشته باشند، نیازمند آن است که ما هرچه سریعتر در مدارهای بینالمللی قرار بگیریم. اتفاقا بینالمللی بودن ما ایرانیان موافق طبع ما است. ایرانیان بسیار جهانمدار هستند. تاریخ و جغرافیای ایران به عنوان یک عامل تعیینکننده این موضوع را نشان میدهد. به عبارت دیگر ما ایرانیان نه فقط به خاطر انتخابهایمان که بلکه به دلیل جبر جغرافیایی و تاریخی و اهمیت بینالمللی مان در منطقه، باید هر چه سریعتر در مدارهای بینالمللی قرار بگیریم.
دکتر سریع القلم اما شرط بینالمللی شدن را شناخت جهان خواند و گفت: شناخت جهان در کشور ما بسیار ضعیف است. امروز کشور چین یکی از قطبهای مهم سیاسی و اقتصادی و مالی جهان است، اما در ایران حتی یک مرکز چینشناسی نداریم. امروز 95 درصد کشورهای جهان به یک اصول و اهداف مشترک برای توسعه رسیدهاند که مورد اجماع جهانی است. اگر این اصول به ایران نرسیده به دلیل بحران شناخت ما از تحولات بینالمللی است. نویسنده «عقلانیت و آینده توسعهیافتگی در ایران» در ادامه به بیان این اصول پرداخت و گفت: نخستین اصل آن است که مهمترین هدف یک کشور افزایش ثروت ملی است. دوم همکاریهای به هم تنیده دولتها، بنگاهها و دانشگاههاست، سوم همگرایی منطقهیی- اقتصادی است. امروز همگرایی منطقهیی اقتصادی تا اندازهیی به دلایل علمی و تحولات عمومی جهانی، جایگزین جهانی شدن و جهان گرایی شده است. اصل چهارم حل و فصل سریع اختلافات غیراقتصادی میان یک کشور و همسایگان آن کشور است. اصل پنجم آن است که ثبات سیاسی و رضایت مندی عامه مردم نتیجه آن است که حداقل نرخ رشد اقتصادی در یک کشور باید 3 درصد باشد. مهمترین گروه اجتماعی که هیات حاکمه یک کشور میتواند به آنها اتکا کند، طبقه متوسط است که تولید ثروت، ثبات سیاسی و آینده یک کشور برای آنها اهمیت دارد. اصل ششم برنامهریزی برای حفظ محیط زیست است.
دکتر سریع القلم در ادامه برای تشریح این اصول اطلاعاتی از برخی کشورهای دنیا با استفاده از مشاهداتش در داووس بیان کرد و گفت: از میان کشورهای «آسه آن» (ASEAN) یعنی 10 کشور آسیای جنوب شرقی، اندونزی در سال 2012، 204 میلیارد دلار صادرات داشته است. این کشورها 2/2 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی (GDP) دارند. مجموعه فعالیت این کشورها هم ردیف برزیل است و از روسیه بیشتر است. این کشورها برای همگرایی میان خودشان برنامهریزی کردهاند. بر این اساس تصمیم گرفتهاند طی یک دهه آینده 540 هزار مایل جاده بکشند و 11 هزار و 700 مایل ریل آهن بین خودشان تاسیس کنند. کشور بعدی که اطلاعات آن را میگویم، کره جنوبی است. درآمد سرانه کره جنوبی 23 هزار دلار است، نرخ رشد اقتصادی آن در نیم قرن اخیر حداقل 7 درصد بوده است. ارزش صادرات و واردات این کشور 2/1 تریلیون دلار بوده است. کشور بعدی ترکیه است. در سال 2012، 36 میلیون توریست و گردشگر از ترکیه بازدید کردهاند. نرخ رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه گذشته حداقل 8 درصد بوده و طی 10 سال گذشته، 10 هزار کیلومتر اتوبان در این کشور ساخته شده است. درآمد سرانه این کشور 10 هزار و 500 دلار است و در سال 2012، 67 میلیارد دلار صادرات محصولات کشاورزی ترکیه بوده است. کشور بعدی لهستان است. 106 میلیارد دلار طی 5 سال آینده از طرف کشورهای اتحادیه اروپا در این کشور سرمایهگذاری خواهد شد. اتحادیه اروپا در 10 سال گذشته 40 میلیارد دلار برای ساختار عمرانی لهستان سرمایهگذاری کرده است. حداقل نرخ رشد اقتصادی لهستان 4 درصد است و 46 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور برای صادرات بوده است.
دکتر سریع القلم در ادامه بر اهمیت کار اقتصادی چند جانبه و منطقهیی و بیرون آمدن از الگوهای صرفا داخلی تاکید کرد و گفت: منطقه نفتا در شمال امریکا (کشورهای کانادا، امریکا، مکزیک) نشان میدهد که در سال 1993 تجارت میان این کشورها 290 میلیارد دلار بوده است، در حالی که در سال 2012 به 1/1 تریلیون دلار رسیده است. این پیشرفت چشمگیر به دلیل قفل شدن این کشورها و یادگیری متقابل است. کشور مکزیک که ما آشنایی بسیار کمی با آن در حوزه علمی و اجرایی داریم، با 40 کشور جهان قرارداد تجارت آزاد بسته و بخش خصوصی این کشور با مفاهیم کیفیت، رقابت و سرمایهگذاری آشنایی بسیار نزدیکی دارد. 20 سال گذشته 75 درصد صادرات کشور مکزیک را نفت تشکیل میداد، در حالی که امروز 75 درصد صادرات این کشور کالاست. درآمد سرانه این کشور در سال 1994، 4500 دلار بوده است، در حالی که امروز به 9700 دلار رسیده است. دکتر سریع القلم در حالی که این اعداد و ارقام را درباره شاخصهای توسعه کشورهای مختلف بیان میکرد، بر اهمیت ذهن کمی و رقمی و آماری در سیاستگذاریها تاکید کرد و گفت: طی 20 سال آینده 35 هزار هواپیمای ایرباس در دوبی باید ساخته شود، این امر به دلیل تقاضای بالایی است که در دنیا وجود دارد. ارزش این تعداد هواپیما 8/4 تریلیون دلار است که 35 درصد تقاضای این هواپیماها در منطقه آسیا خواهد بود. حدود 35 کشور در دنیا برای تولید این هواپیماها با یکدیگر همکاری مشترک خواهند داشت. سهم نرخ رشد از کل نرخ جهانی بین سالهای 82 تا 87، 8/29 درصد بوده است، حال آنکه این رقم امروز 9/13 درصد رسیده است.
دکتر سریعالقلم در ادامه با اشاره به کهنه بودن متونی که در علم سیاست در ایران آموزش داده میشود، گفت: متونی که ما در ایران میخوانیم و مورد بحث قرار میدهیم، تقریبا به 55 سال گذشته برمیگردد، یعنی در کشور ما هنوز صحبت از غرب است، در حالی که دیگر غربی در کار نیست.نرخ رشد از کل جهان در مورد چین 35 سال گذشته 9/9 درصد بوده، اما امروز به 6/33 درصد رسیده است. این رقم در مورد چین از 8/3 درصد به 4/9 درصد رسیده است و در مورد ژاپن از 3/10 به 4/1 درصد رسیده است. مدیریت درآمد نفت در نروژ نشان میدهد که این کشور 720 میلیارد دلار در صندوق ذخیره ملیاش اندوخته دارد. طبق قانون این کشور تنها 4 درصد از این رقم را میتواند در بودجه جاری مورد مصرف قرار دهد، یعنی طبق مقررات نروژ 96 درصد از درآمد نفتی این کشور باید بیرون از این کشور سرمایهگذاری شود و 5/2 درصد مالکیت هر شرکتی که در اتحادیه اروپا ثبت شده متعلق به ذخایر نفتی کشور نروژ است. امروز تمامی احزاب و پارلمان در نروژ با یکدیگر برای توافق بر سر اجماع جهت بهرهبرداری بیشتر از این درآمد نفت با یکدیگر بحث میکنند، تا به تولید علم، فناوری و ایجاد ساختار عمرانی وسیعتر در این کشور بپردازند.
دکتر سریعالقلم در تشریح تحولات بینالمللی پیش رو گفت: کاهش طبقه متوسط در اروپا و امریکای شمالی و افزایش آن در آسیا و امریکای لاتین یکی از این تحولات است. این امر نشان میدهد که ما اگر بخواهیم یک استراتژی ملی تدوین و به آینده اقتصاد ایران طی یک دهه دیگر توجه کنیم، باید توجه ویژهیی به منطقه آسیا به دلیل افزایش طبقه متوسط و بهطور طبیعی افزایش مصرف گرایی داشته باشیم. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به واسطه بینالمللی شدن این منطقه بهشدت در حال رشد است. من اخیرا این نکته را در داووس دیدم که همه کشورهای آسیای مرکزی در قفقاز به طور فعال حضور داشتند و قراردادهای قابل توجهی با کشورهای مهم دنیا منعقد کردند. با توجه به افزایش جمعیت و تقاضا برای غذا، سطح درآمدی و تولیدات کشاورزی ارتقا یافته است. دکتر سریعالقلم سپس به مقایسه سطح رقابتپذیری کشورها پرداخت و گفت: نخستین کشور سوییس است، کشور دوم سنگاپور است، آلمان در رده چهارم جهان و قطر در رده سیزدهم است. کشور امارات نوزدهم و چین، بیست و نهم است. کشور مالزی در رده 34 و جمهوری آذربایجان 39 و ترکیه 44 است. اینها در حالی است که ایران در رده 82 قرار دارد.
دکتر سریعالقلم در ادامه به تحولاتی که در سطح بینالمللی در دنیا در حال وقوع است، اشاره کرد و گفت: آمار شرکتهای چندملیتی در دنیا از نکاتی است که بسیار حایز اهمیت است. این آمار نشان میدهد که در سال 2003 کشورهایی که در حال توسعه بودند، تنها 19 شرکت چندملیتی داشتند، امروز این کشورها 127 شرکت چندملیتی دارند و این به معنای 670 درصد افزایش است، در حالی که کشورهای توسعه یافته سنتی جهان یک دهه پیش 481 شرکت چندملیتی داشتند و حالا 173 شرکت چندملیتی دارند و این نشانگر کاهش 22 درصد در سطح جهان است. این پیشرفت بدان معناست که در سال 2020، 50 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهانی از آن کشورهای «بریکس» یعنی کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی خواهد بود. هر ساعت در دنیا 800 میلیون توئیت (twit) صورت میگیرد. جمعیت کنونی آفریقا یک میلیارد نفر است در حالی که این جمعیت در سال 2050 به 2 میلیارد نفر خواهد رسید. امروز ما در دنیا 25 ابرشهر داریم، در حالی که تعداد آنها طی 10 سال آینده به 35 شهر خواهد رسید.
سریعالقلم اتفاق مهمی که در جهان در حال وقوع است و در نسل جوان ایران نیز مشهود و امیدوارکننده است را معقول و منطقی شدن انسانها به دلیل گسترش دنیای مجازی خواند و گفت: این امر باعث میشود انسانها از حسی بودن و مزاجی بودن دور شوند. ذهن و مغز جدید انسانها به دلیل اتصال با ذهن مجازی جهان در حال رشد است. در داووس 2014 تنها 9 میزگرد تخصصی در رابطه با مغز و ذهن نوین انسان تحت عنوان hyperconnectivity and rewiring the brain برگزار شد. اگر بخواهم به یک نمونه از اهمیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان مجازی اشاره کنم، باید آمار فروش بازیهای کامپیوتری در امریکا در سال 2013 اشاره کنم که 25 میلیارد دلار بوده است.
دکتر سریع القلم فهم غالب ما در ایران از جهان را به دوره جنگ سرد مختص دانست و گفت: ما به طور عمیق از جهان فناوری، صنعت، آموزش و همکاریهای منطقهیی و بینالمللی بیاطلاع هستیم. ما نسبت به جهان ذهنیت داریم و نه شناخت. یعنی الان کسانی که عموما بولتن میخوانند و اطلاعات دقیقی از جهان ندارند، بلکه شبح و ذهنیتی از جهان دارند و بر اساس intuition فکر میکنند و ذهنشان بر اساس اطلاعات و آمار دقیق تشکیل نشده است، تصور میکنند که جهان در حال فروپاشی است، در حالی که اطلاعاتی که من ارائه کردم نشان میدهد جهان در حال انتقال بزرگ است و شهروندان در اکثر کشورهای دنیا که شامل آفریقا هم میشود، امروز از زندگی بهتری برخوردار هستند.
دکتر سریعالقلم در پایان به بیان پیشنیازهای توسعه ایران پرداخت و گفت: نخست شناخت علمی و واقعی از جهان؛ دوم شناخت واقعی و علمی از ایران؛ سوم معیار اثرگذاری در جهان امروز حتی در حوزه فرهنگ، شاخصهای اقتصادی و فناوری هستند؛ چهارم تقویت ساختارهای قانونی و قضایی در داخل ایران؛ پنجم قوه مقننه و قوه قضاییه موثرتر؛ ششم افزایش امکانات مالی و سرمایهگذاری مساوی است سیاست خارجی تعاملی. به نظر من به عنوان کسی که تحولات دنیا را روزانه دنبال میکند، انرژی تقابل با ایران متمرکز در عربستان و اسراییل است. اگر کشور ما به فکر یک راهبرد بنیادی برای سیاست خارجی تعاملی است، باید در رابطه با فعالیتهای این دو کشور و انرژی تقابلی در مقابل ایران به وجود آوردهاند، فکر بکند.
از دیگر پیشنیازهای توسعه پذیرفتن بیشتر تفاوتهای فکری و رویکردی در کشور، دستیابی به اجماع پیرامون رهیافتهای کل کشور طی یک دهه آینده، افق و سیاستگذاری نرخ رشد 5 درصدی در ایران که ضامن حل و فصل بسیاری از نارساییها در کشور خواهد بود، میل مشترک سیاستگذاری خارجی و الزامات توسعه اقتصادی و نهایتا اینکه فکر کردن به کل کشور نه یک گروه خاص.