جمعی از جوانان، فعالان سیاسی و نخبگان گرگان و سایر شهرهای استان گلستان
با سید محمد خاتمی دیدار و دغدغه های خود را پیرامون مسائل روز و انتخابات
پیش رو مطرح کردند.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ خاتمی در این دیدار گفت: حق هر شهروند است كه محروم نباشد و وظيفه حكومت است كه بيايد و رفع محروميت كند در جامعه. حق همه افراد است كه زندگي مناسبي در جامعه داشته باشند و از امنيت برخوردار باشند و زندگي آبرومند داشته باشند وظيفه دولت است که زمینه همه این ها را فراهم بكند هم فقر معنوي و هم مادي ظلم است اگر در جامعه باشد بايد از بين برود و مهترين حق اين است كه هر شهروند نظام جمهوري اسلامي ارباب حكومت است نه حكومت ارباب او و اين حق بايد تامين شود.
متن کامل سخنان رئیس جمهوری سابق ایران را در ادامه بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحيم
براي من موجب كمال خوشبختي است كه در جمع عزيزاني هستم كه از استاني آمده اند كه يكي از کانون های تمدن ايراني – اسلامي ما در گذشته بوده و امروز هم جايگاه والايي در عرصه حيات اجتماعي و معنوي دارد و انشالله آن طور كه شايسته است برنامه هايي وجود داشته باشد كه این استان بتواند نقش ممتاز خودش را در عرصه اقتصادي كشور هم عمل كند. چون استعداد هايي كه در استان هست فوق العاده است.
البته به يك معنا استان هاي شمالي ما،مازندران،گيلان،گلستان محروميت هاي توام با مظلوميت هم داشته اند چون تلقي اين بوده كه مناطق سرسبز و برخوردار هستند و واقعا كمتر به توسعه همه جانبه آن ها توجه شده، ظاهر زيباي آن ها سبب شده است به مشكلات بنيادي اين 3 استان كمتر رسيده بشود.
هيچ كس باور نمي كند كه يكي از مشكلاتي كه اين استان ها دارند مشكل آب است. با اين بارندگي و كنار دريا بودن و... کمتر به ذهن می آید كه کمبود آب از جمله مشکلات است يا نحوه بهره برداري از اراضي كشاورزي و نيز محروميت هايي كه براي توسعه صنعت در آنجا وجود داشت كه البته اصل حرف به يك معنا درست است نبايد اكوسيستم آنجا و نيز وضعيت خاص كشاورزي آنجا بهم بخورد و لي اين بدان معنا نيست كه با حذف صنعت از آنجا زمينه توسعه سريع آنجا فراهم نیاید.
به هر حال محروميت ها بوده است و مردم هم با كمال بزرگواري آن ها را تحمل كرده اند، گرچه در هر دولتي كارهايي براي آنجا شده حالا من اين دولت را خيلي خبر ندارم در دوره ما مهمترين مساله اي كه مورد نظر بود، تغيير ديدگاه بود در مورد اين 3 استان که حقیقتاً از نظر معنوي بي همتا هستند در حفظ ارزشها و مفاهيم و معاني كه در تاريخ اسلامي – ايراني ما وجود دارد.
گلستان جايگاه خودش را دارد و خوشحالم كه در جمع شما هستم.
اين جلسه مصادف شده با شهادت امام باقر(ع) كه ايشان و فرزند بزرگوارشان امام صادق (ع) در بسط و تعميق معارف اسلامي (فقط نگوئيم شيعي) واقعا نقش ممتازي داشتند به خاطر قرار گرفتنشان در موقعيت تاريخي لولائي، يعني وقتي جامعه اسلامي از يك مرحله كه دوران بني اميه است دارد مي گذرد و وارد مرحله ديگري مي شود طبعا در اين دوره ها فضائي ايجاد مي شود برای کارهای اساسی، خصوصاً در حوزه اندیشه و من همين جا عرض كنم امام باقر (ع) و بخصوص امام صادق (ع) علاوه بر جایگاه والایی که نزد شیعیان دارند، مورد احترام و توجه اهل تسنن بوده اند بخصوص اهل تسنن ايران. حتما مي دانيد كه امامان اهل تسنن به جرم علاقه مندي و طرفداري از اهل بيت دچار مشكل شده اند، زندان رفته اند شلاق خورده اند.
مي خواهم به اين نكته اشاره كنم كه همواره شيعه و سني در كنار هم بوده اند بخصوص در اين دوران ، بايد در كل جهان اسلام و منطقه اين وحدت را تبليغ بكنيم و كاري كه سبب شود جدايي احساس شود يا دشمنان از آن سوء استفاده كنند از آن بپرهیزیم.
ممكن است در ايران مشكلاتي در این زمینه باشد، ولي واقعا استان گلستان خود يك نمونه است كه چطور مي توان در كنار هم و با هم بود.
برای شيعيان و قاطبه مسلمانان اعم از شيعه و سني در پايگاه و مقام علمي و معرفتي امامان هيچ ترديدي نیست. آنها يكي از منابع اصلي فكر،فقه ومعرفت اسلامي به معناي عام كلمه بودند.
درهمين مساله اگر كار بكنيم مي توانيم زمينه هاي وحدت عملي را در دنيای اسلام تقویت بکنیم.
در این جا سؤالی را مطرح می کنم که چرا هم در اهل تسنن و هم در اهل تشيع بيشترين توجه به فقه شد؟ چرا فقه را كه در اصل يك آگاهي عمومي و وسيع و عميق نسبت به همه مسائل است خلاصه شد در استنباط احكام فرعي شرعي يا بيان آن احكام؟و چرا فقه به معني خاص كلمه که بسیار هم مهم است در صدر نشست و قدر ديد و اهتمام به ساير رشته ها ي معارف اسلامي اعتقادي يا اخلاقي و حتي مسائل عام سياسي اجتماعي کمتر بود. در اینجا از چرایی این امر صحبت نمی کنم. ولي خلاصه شدن دين اسلام به بيان احكام فرعي شرعي امر نامطلوب و ناتمام بود.
در حالی که معارف اسلام همه آفاق و حوزه های فکری، عملی، اخلاقی، سیاسی و... را در بر می گیرد و تفقه در دین توغل و غوررسی در همه این زمینه ها است،
اگر به قرآن رجوع كنيم محور كار يكي توحيد است كه خيلي روي آن تاكيد شده يكي معاد است كه زندگي پس از مرگ است و و در میانه این مبداء و مقصد نبوت خیلی مهم است و نبوت پل میان این دو سررشته ازلی و ابدی است و دین راهنمای سالکی که باید این مسیر را بپیماید. در این مسیر خيلي روي عدل تاكيد اساسی شده است. گويي توحيد و نبوت دو سر يك بستري هستند كه عبارت است از زندگي انسان در طول تاريخ و اين زندگي مطلوب بر اساس عدل بايد استوار باشد.
اولا اين عدالت چيست؟
مي خواهم در اين بحثم به مشكلي برسم كه ما امروز داريم كه حرف ما كجاست؟ وقتي مي گویيم اصلاح طلبيم چه مي خواهيم بگویيم؟ دعوايمان سر اين است كه وزيرانمان اصلاح طلب نيستند، وكيل هايمان اصلاح طلب نيستند، سخت گيري براي اصلاح طلبان مي شود اگر بخواهند كار اقتصادي بكنند يك كار فرهنگي بكنند؟ البته اينها مسائل مهمي است.
چرا بايد يك نفر به جرم اصلاح طلبي تسويه شود، محكوم شود، مورد بي احترامي قرار بگيرد؟ ولی حرف هاي ما اساسي تر از اينهاست تا نقطه تفاوتي كه وجود دارد را مشخص كنيم.
عدل يعني چه؟
ديگري مساله اخلاق است كه خيلي در اديان الهي به اخلاق توجه شده است.
احكام عدل و اخلاقي كجاي جامعه اسلامي ما و فقه ما قرار دارد؟
اولا عدالت چيست؟
عقل سالم بشري عدل را مي پسندد و ظلم را نمي پسندد.
آيا فقه ما را بي نياز از اخلاق و عدالت مي كند يا اينكه نه، خود فقه هم بايد اخلاقي و عادلانه باشد.
مرحوم شهيد مطهري مطلبي درباره عدل دارد كه من آن را بسط داده ام در مورد اخلاق. ايشان مي فرمايد عدالت در سلسله علل احكام اسلامي قرار دارد يعني وقتي يك مجتهد مي خواهد حكم بدهد همچنان كه مي رود سند و دلالت حدیث را مي بيند یا به ظاهر کتاب و سنت استناد می کند و رعايت مي كند اين را هم بايد متوجه باشد که آن چه از متن در می یابد و آنچه استنباط می کند مطابق عدل هست يا نه يعني بايد حكم اسلامي عادلانه باشد.
خود عدل مبنا است فقيه بايد بداند كه اين حكمي كه مي دهد عادلانه هست يا نه؟
مصاديق عدل در طول زمان تغيير مي كند. اخلاق هم همين طور است.
من عرض مي كنم كه آيا اين حكمي كه داده مي شود اخلاقي هست يا نه؟ یعنی اخلاق که تتمیم مکارم آن هدف بعثت پیامبر اکرم است، در سلسله علل احکام قرار می گیرد.
و نیز اصلاحات می گوید اجتهادي كه زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در آن هستند (كه امام هم فرمودند) بايد رعايت شود اگر نشود يا نشد بايد اصلاح شود به آن سو برود.
ملاك عدل چيست؟
همين حرف عام بديهي كه مورد توجه همه هست، در مورد عدل توجه کنیم: "اعطا كل ذيحق حقه – و دادن حق هر ذی حقی" صحبت اين است كه حق كجاست؟
بنده كه به اسلام و انقلاب اسلامي و حتي قانون اساسي رجوع مي كنم حقوق فقط حقوق اقتصادي نيست البته كه حقوق اقتصادي هم مهم است جامعه عادل جامعه اي است كه در آن فقر و نااميدي در زندگي نبايد باشد اما علاوه بر آن انسان در این جامعه صاحب كرامت هم هست خداوند او را آزاد آفريده است او حاكم بر سرنوشت خودش هم هست و عدل، رعایت همه این ها است اينجا دو دیدگاه پيدا مي شود؟ يكی مي گويد اصلا انسان جاي خدا را تنگ مي كند بايد توي سر او زد و محدودش كرد بايد به او از هر جهت فشار وارد کرد تا جای خدا باز شود در حاليكه ما مي گوئيم همين خدا اين انسان را آزاد و اندیشمند و صاحب کرامت آفریده و خواسته است.
مگر در قانون اساسي ما اصل طلائي 56 نيامده كه حاكم مطلق بر آسمان و زمان همه چيز خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعي خود حاكم گردانيده است و هيچ كس نمي تواند اين حق را از او بگيرد اگر اين طور است آزادي به معني واقعي كلمه عين عدل است.
محدود كردن آزادي هاي اساسي (نه آزادي به معنی ولنگاري و آنهايي كه ضد اخلاق و ضد مسلم شرع است) خلاف است. من مي خواهم نماينده ام و شغلم را خودم انتخاب كنم. و نيز حكومت موظف است امكاناتي كه به دستش سپرده اند را به صورت مساوي و عادلانه در اختيار تك تك افراد بگذارد.
حق هر شهروند است كه محروم نباشد و وظيفه حكومت است كه بيايد و رفع محروميت كند در جامعه. حق همه افراد است كه زندگي مناسبي در جامعه داشته باشند و از امنيت برخوردار باشند و زندگي آبرومند داشته باشند وظيفه دولت است که زمینه همه این ها را فراهم بكند هم فقر معنوي و هم مادي ظلم است اگر در جامعه باشد بايد از بين برود و مهترين حق اين است كه هر شهروند نظام جمهوري اسلامي ارباب حكومت است نه حكومت ارباب او و اين حق بايد تامين شود.
اينكه اينقدر روي انتخابات آزاد و كاناليزه نشده صحبت می شود با توجه به همین دیدگاه است. ممكن است اصلا تقلبی هم نباشد، ولی انتخابات طوری كاناليزه شود كه بخش قابل توجهي از جامعه نتواند نظرش را ابراز كند و همه جريانات كانديدا نداشته باشند یا در معرفی و دفاع از نامزدها و برنامه های خود آزاد نباشند. اين تقلب نيست ولي محدود كردن حق انسانهاست.
اينها حرف هاي اصلاح طلبان است مي گويند اسلامی که در انقلاب ما بود، اسلامي كه امام گفت اين اسلام مي تواند نجات دهد و نه اسلامي كه مي گويد مردم هيچ حقي ندارند راي مردم تشريفاتي است و بسط يد يعني داشتن قوه نظامي امنيتي قضائي در جامعه. ما مي گوئيم در اسلامي كه ما مي گوییم بسط يد يعني رضايت مردم.
معتقدم جرياني در جامعه وجود دارد سعي هم مي كند كه همه امکانات را هم بدست بگيرد وگفتمان غالب شود كه اينها را قبول ندارد ببينيد اختلاف كجاست؟ حالا هم مي گوئيم انتخابات درست و با رعایت حقوقی که همه دارند باشد، هر كسي مي خواهد بيايد و هر چه مردم راي دادند همه آن را مي پذيرند.
انتخابات مطلوب ضوابط خاص خود را دارد. در تعيين صلاحيت ها بدون جهت گیری خاص، در برگزاري درست انتخابات، در عدم دخالت تشكيلاتي كه حق دخالت در انتخابات و حتی سیاست را ندارد، تشکیلاتی که قدرت دارند ولي مسئوليت ندارند و مي توانند جهت را عوض كنند اينها نباشد چنین انتخاباتی مصداق عدالت است.
بايد زمينه اي براي اعمال حق مردم فراهم آيد و راه برون رفت از مشكلات هم همين است اگر مردم بااشتياق باشند و در صحنه بودند خیلی از مشکلات حل می شود تعارف كه نداريم مردم بايد با دلشان بیایند بايد اعتماد داشته باشند اميد به آينده داشته باشند بايد احساس كنند برايشان خدمت مي شود آن وقت اشتیاق و حضور مشتاقانه هم خواهد بود و مملكت آسيب نمي بيند.
اگر واقعا شرایط فراهم شد که مردم با اشتياق بیایند اولا زمينه اي براي تهديدهاي عظيم و دشمني هاي كه مي شود و خطراتي كه هست از میان می رود يا اثر تهدید کم می شود اگر عاقلانه رفتار شود و منافع كل كشور در نظر گرفته شود تهدیدها رفع یا کم می شود. نمي خواهم بگويم در مدیریت سوء نيت بوده مي گويم عمل عمل غلطي بوده. در سياست خارجي و سياست اقتصادي و اجتماعي و...
اگر 600 ميليارد دلار را درست مصرف مي كرديم وارداتمان زيادتر نمي شد اتكاء بودجه مان به نفت بيشتر نمي شد امروز وقتي نفت ما را هدف قرار مي دهند براي اينكه منبع در آمدي ما را بزنند و نیز مبادلات ما را که روز به روز به واردات وابسته تر شده ایم. معلوم است اين تحريم در اين وضعيت اثر مخرب تري دارد.
دشمن خارجي قطعا هست و هر كاري هم بتواند مي كند وكرده است ولي مردم می گویند با تدبير و عقلانيت مي شد جلوي برخي از آنها را گرفت. مي شد تهديدها را كم اثر تر كرد.
اصلاحات يعني عقلانيت درست ،نيت خوب كافي نيست بايد عقلانيت باشد و بعد اتكاء به مردم و در نتیجه اعتماد متقابل که جلو پدید آمدن مشکلات را می گیرد و اگر پدید آمد آن را به هزینه کمتر حل می کند.
البته بی اعتمادی میان مردم و حکومت و میان مردم با یکدیگر یک مصیبت است، ولی آن چه خطرناک تر است احساس ناامنی و بی اعتمادی است که اگر پدید آمد حتی اگر امنیت هم باشد مشکل ایجاد می کند.
بخش قابل توجهي از مردم امروز گلايه دارند بايد آنها را رفع کرد. بارها گفته ام گذشته را مي توان نديد ولي بايد آينده را درست ديد. بايد بتوانيم انتخابات آزاد با حضور همه قشرها داشته باشيم و برگزار كنيم. براي برگزاري اين انتخابات بايد چيزهايي فراهم شود تداوم وضع فعلی نامطلوب است. وقتي همه راهها را بسته اند چگونه بخش هایی که راه را بر آن بسته اند می توانند شرکت کنند؟ وقتی نمی گذارند بیایید آمدن معنی ندارد.
امیدوارم وضع به گونه ای باشد که همه با اطمینان خاطر و اشتیاق بتوانند در انتخابات که عرصه مهم سرنوشت است حضور و شرکت داشته باشند. متأسفم که بگویم نشانه ای از پدیدآمدن این وضع را نمی بینم.
ما اصول و آرمان ها و شعارهايمان را كنار نمي گذاريم چون به آن اعتقاد داريم و راه بهبود اوضاع کشور و وضع و حال مردم را آن ها می دانیم و در برابر خدا و خلق خدا هم مسؤول هستیم. البته تأمین مصلحت کشور و مردم و گذر از بحران و هوشیاری در برابر تهدیدات بیگانه و رفتن به سوی انسجام هم از محورهای مورد اعتقاد و عمل ما است.
اصلاحات اصل نظام و قانون اساسي را قبول دارد بر حفظ تماميت ارضي كشور پا می فشارد با براندازی هم مخالف است و در عین حال حق، حرمت، کرامت و آزادی مردم و شهروندان را هم پاس می دارد و معتقد است که عقلانیت و تدبیر صحیح هم برای اداره کشور لازم است.
نبايد به خاطر بعضي رفتارها و سياست ها كاري كنيم جوانان ما از اسلام زده شوند.
بعد از دولت بنده تا سطوح چهارم و پنجم براي دوستان ما پرونده سازي كردند وزرا و استاانداران به كنار يك مورد بيايند بگويند چه شد؟ الحمدالله يك مدير عالی و عادي بنده دزدي و سوء استفاده نكرد اما امروز صحبت از دزدي هاي چند ميلياردي مي شود،آزادي هاي اساسي خود عامل مهم جلوگيري از فساد است. و مهمترين فساد فساد قدرت است که تحت کنترل و نظارت نباشد.
آزادي بيان، انديشه، نقد، حضور در عرصه انتخابات آزاد و رأي و... حرف هايي است كه ما مي زنيم و می خواهیم و راه عبور از مشکلات هم همین است.
واقعا دلم براي نظام و انقلاب و جامعه مي سوزد ان شاء الله خدا كمك كند آرمان هايي كه انقلاب ما داشت خواست هايی که مردم داشتند و دارند برآورده شود.
ما فضائي مي خواهيم كه بتوانيم حرف بزنيم و صحبت كنيم.
باران براي اين بود كه بحث كنيم و صحبت و حتي راه حل ها يي كه داريم به حكومت عرضه بداريم حالا باران هم ديگر ابري ندارد كه ببارد ثانيا همین فعالیت نزدیک به صفرش هم چندان مطلوب مسؤولان نیست. می خواستیم بخش رسمی پژوهشی داشته باشیم برای تفکر و تربیت نیرو که به ما اجازه ندادند و بسیاری از احزاب رسماً یا عملاً ممنوع شدند. تشکل های مستقل تعطیل یا با محدودیت مواجه شده اند. و بخش قابل توجهی از نیروهای کارآمد و امتحان داده هم در بند هستند.
حکومت بيايد اين فضا را عوض كند بعد هركسي خواست حكومت كند واقعا براي ما مهم نيست.
تندروهای دوطرف ایشان را کوبیدند ولی سید کار درستی کرد و با این کار حسن نیت خود را به حاکمیت نشان داد البته برای ما هم خیلی غیرمنتظره بود ولی بعدها فهمیدم که سید با این کارش خواست روزنه های امید را نگاه دارد.
خاتمی حلالمون کن.
در عاشقی گزير نباشد ز ساز و سوز
استادهام چو شمع مترسان ز آتشم
حالا عرض کنم باز هم ازخواجه عزیز وزاهدشکن شیراز که عمری را درمبارزه با خرافه وجهل و زهد دین سوز گذراند:
زان يار دلنوازم شکريست با شکايت
گر نکته دان عشقی بشنو تو اين حکايت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
يا رب مباد کس را مخدوم بی عنايت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گويی ولی شناسان رفتند از اين ولايت
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدايت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
يک ساعتم بگنجان در سايه عنايت
عشقت رسد به فرياد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روايت
دلم برات تنگ شده تو نمونه بودی به خدا
مرد مظلوم و بی ادعا
فقط بيا در حاشيه نباش
بيا بيا بيا
گون از نسيم پرسيد.......................................
دل من گرفته زينجا........................................
هوس سفر نداري.................................
زغبار اين بيابان؟.......................
همه آرزويم اما.........................................
چه کنم گرفته پايم..................................
به کجا چنين شتابان؟......................
به هر آن کجا که باشد ......................
به جز اين سرا سرايم..................................
سفرت به خير اما.....................................................
تو و دوستي خدارا......................
چو از اين کوير وحشت........................
به سلامتي گذشتي....................................
به شکوفه ها به باران...................................................
برسان سلام مارا.......
وقتي دورهي خاتمي را با بعد از او مقايسه ميكنم ميبينم نسبتاً چقدر نفس كشيدن راحتتر بود اون موقع، چقدر اميد بود، حتي در صنعت هم مديران صنايع خيلي فرق ميكردن با الان، ملاكها و معيارهاي صلاحيت و شايستگي چقدر بهتر و درستتر بود و حالا چي؟ همش دروغ، همش مافياگري، همش سياسيبازي
فضاي جامعه به شدت ملتهب، جوونا نااميد، تورم بيداد ميكنه، آمارهاي اقتصادي خيلي وقته كه منتشر نميشن و اگر هم منتشر بشن دستكاري شده هستن
مركز آمار، آمار نميده و به جاي اون قسمتهاي نامرتبط دولت آمار توليد ميكنن
يادش بخير خاتمي
الان من بگم :
سید نیا! تدارکات چی لازم نداریم
درج میکنی؟!!! البته با اون افکار پوسیده فاشیستیت بعید میدونم
نخبگان و کارآفرینان و افراد موثر در اقتصاد کشور با خاتمی اند اما حیف که نمی گذارند بیاید.
یادش بخیر چه کیفی کردیم وقتی دیدیم پیشنهادگفتگوی تمدنها در سازمان ملل تصویب شد پیشنهادی که از طرف ایران بود
یادش بخیر چه کیفی کردیم وقتی به احترام رئیس جمهور ایران عزیزمان ژاک شیراک از پله های الیزه پائین اومد واستقبال کرد درصورتی که معمولا رسم بود بالا می ایستاد. یادش بخیر برای گفتگوی مسائل هسته ای تمام وزرای خارجه 5+1 به ایران اومدن نه مثل حالا که هر روز یه جا باشه. یادش بخیر یادش بخیر یادش بخیر(خداقدرنشناسی رو زودجواب میده)
چشم که باز شود راه نمایان تر است .
راست ميگه .....
من كه قبولش دارم.....
همه قبولش دارن.....
دوستت داريم آقاجان...
سيد به شما جفا کرديم قدر تفکر واخلاق نيکويت را ندانستيم با سختی کشور را اداره کردی با بشکه هشت دلار بازهم زبان ناروا داشتيم جرمت اين بود که تند رو نبودی بر عقلانيت حکم رانی ميکردی لعن ونفرين بر کسانی که اين جريانات را برای دنيا پرستی خود به پا ميکنند بعد ميگويند کار ما نبود ما از اول ميگفتيم .
وعجل فرجهم ....
واهلك اعدائهم...