ماهان نصراللهی/ سرویس سیاست انتخاب: مسئله ورود مهاجران افغانستانی به ایران این روزها به یک موضوع مهم اجتماعی و سیاسی در ایران تبدیلشده و عرصه عمومی و رسمی کشور را درگیر کرده است. علیرغم اینکه از محافل رسمی و غیررسمی آمارهای مختلفی در مورد تعداد مهاجران افغانستانی در ایران اعلام میشود، ولی وضعیت اجتماع در بعضی شهرها ازجمله تهران گویای افزایش قابلملاحظه مهاجران افغان در سال جاری است. در بعضی منابع خبری تعداد آنها تا ۸ میلیون نفر هم اعلامشده است. برای مثال در بخش «فارس من» در خبرگزاری فارس در ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ تعداد مهاجران افغان در ایران را طبق اخبار منتشرشده ۸ میلیون نفر اعلام کرده که هرروز ۱۰ هزار نفر به تعداد آنها اضافه میشود. در ادامه آمده بود که تعداد ۷۰۰ هزار دانشآموز افغانی در مدارس ایران در حال تحصیل هستند که ایران البته در اول مهر ۱۴۰۲ این آمار توسط مراد صحرایی وزیر آموزشوپرورش ۶۰۰ هزار نفر اعلام شد که بازهم آمار بسیار بالایی محسوب میشود. اگر خبر خبرگزاری فارس مبنا قرار گیرد، مطابق روند اعلامشده در آن خبرگزاری با ورود روزانه ۱۰ هزار نفر از افغانستان به ایران در طی ۷ ماه گذشته از اعلام این خبر تا آخر تابستان ۱۴۰۲ آمار اتباع افغانستان به بالای ۱۰ میلیون نفر رسیده است.
نکته این است که نگرانی افکار عمومی داخل ایران از ورود بیرویه و کنترل نشده مهاجران افغان به ایران هم در تابستان امسال شدت بیشتری پیدا کرد. برای نمونه آمار بالای زایمانهای اتباع افغانی در برخی بیمارستانهای کشور حیرت افکار عمومی را در پی داشت. روزنامه جمهوری اسلامی در ابتدای شهریور امسال نوشت از ۳۰۰ زایمان و تولد شهر کوار در نزدیکی شیراز در صرفاً یک ماه از پاییز ۱۴۰۱ فقط ۳ مورد زایمان ایرانی بوده و ۲۹۷ مورد آن مربوط به اتباع افغانستان بوده است. در اوایل شهریور هم یکی از پرستاران بیمارستان فرقانی قم مدعی شد که از ۲۸ زایمانی که در طی ۲۴ ساعت در آن بیمارستان رخداده ۱۹ مورد مربوط به اتباع افغان بوده است. یک روز بعد یک خبرنگار قمی با استناد به منابع محلی مدعی شد ۳۰ تا ۳۵ درصد زایمان بیمارستانهای قم مربوط به اتباع افغانستانی است. البته اکبر زارعی، مدیرکل اتباع و مهاجران خارجی قم در همان زمان در مصاحبهای این آمار را خلاف واقع دانست و گفت نرخ تولد اتباع در قم نسبت به جمعیت ساکن آنها روال طبیعی دارد.
اما موضوع مهاجران افغان این روزها یکی از مهمترین مباحث مطرحشده در افکار عمومی و فضای مجازی است. گفته میشود استانهای کرمان، قم، اصفهان، البرز، تهران و سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی بیشترین شمار اتباع این افغان را در خود جایدادهاند. برای مثال بعضی کاربران نوشتهاند که از هر ۱۰ نفر در شهرستان پیشوا ورامین ۶ نفر از اتباع افغانستان هستند. اگرچه چنین ادعایی تائید رسمی ندارد؛ ولی به نظر میرسد این آمار پر بیراه هم نباشد؛ زیرا فرماندار پیشوا در خرداد ۱۳۹۸ بهصورت رسمی گفته بود که ۴۹ درصد جمعیت این شهرستان را اتباع افغانستان تشکیل میدهند؛ بنابراین اکثریت یافتن مهاجران در این منطقه بعد از موج گسترده مهاجرت مردم افغانستان که همزمان باقدرت گرفتن گروه تروریستی طالبان رخ داد موضوعی دور از ذهن نیست.
اگر آمار ۸ میلیون اتباع افغانستان مبنا قرار بگیرد مطابق گزارشی که آفتابنیوز در خردادماه امسال منتشر کرده است در بودجه سال ۱۴۰۲ حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان فقط یارانه نان به این مهاجران اختصاص مییابد. گزارش این سایت به نقل از میرکاظمی رئیس سابق سازمان برنامهوبودجه آورده است که در ایران سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه پنهان انرژی تخصیص مییابد و سپس برآورد کرده است که با احتساب آمار ۸ میلیون مهاجر افغان اگر آنها فقط از ۵۰ درصد این یارانه بهرهمند شوند سالانه مبلغ ۵ میلیارد دلار هزینه برای کشور در پی خواهد داشت. گفتنی است مطابق این گزارش یارانه اتباع افغانستانی در بخش دارو هم در بهترین حالت قریب ۲ میلیارد دلار خواهد بود. حتی برخی از منابع نوشتهاند اگر یارانهای که ایران برای اتباع پرداخت میکند را کنار هم بگذاریم روزانه سه هزار میلیارد تومان هزینه برای کشور دارد.
موضوع هزینههای مالی مهاجران برای کشور باعث شده است که حتی روزنامه کیهان هم به آن واکنش نشان دهد. این روزنامه در ۹ مهرماه ۱۴۰۲ نوشت: با توجه به استفاده قابلتوجه مهاجرین افغان از منابع و یارانههای پنهان اعم از مواد غذایی و مسکن و حملونقل عمومی و بهداشت، لزوم کنترل ورود ایشان و ساماندهی اتباع قانونی ساکن کشورمان و همچنین اخراج مهاجرین غیرقانونی که در دو سال گذشته افزایش داشته است احساس میشود.
البته همه این صحبتها در حالی مطرح میشود که احمد وحیدی وزیر کشور در ۲۲ تیرماه ۱۴۰۲ در گفتگو با ایسنا درباره تعداد مهاجرین افغانستانی در ایران و چگونگی نظارت و ساماندهی آنها گفته بود: آمار را نمیتوانیم دقیق بگوییم، ولی برآوردها درباره تعداد مهاجرین افغانستانی در ایران بیش از ۵ میلیون نفر است که برای ایران چالش امنیتی ندارند. انتشار آمارهای فراتر از گفتههای وزیر کشور که در هفتههای بعد توسط رسانهها رخ داد باعث شد آقای وحیدی در ۵ مهرماه ۱۴۰۲ بار دیگر بر صحت آمار ارائهشده در تیرماه تأکید کند. البته او درعینحال گفت تعداد مهاجران افغان در حال ارزیابی است و همچنین اعلام کرد اتباع غیرقانونی باید به کشور خود بازگردانده شوند و کسانی که مجوز حضور دارند باید ساماندهی شوند. قابلذکر است که علیرضا زاکانی شهردار تهران هم در ۱۱ مهرماه از حضور ۲ میلیون تبعه خارجی در تهران خبر داده بود که البته مشخص نکرده بود چه تعداد از آنها افغان هستند.
فارغ ازآنچه در آمارهای رسمی و غیررسمی بیان میشود، واقعیت اجتماعی این است که حضور مهاجران افغان در عرصه اجتماعی در خیابانها، وسایل حملونقل عمومی مانند مترو، پارکها و ... در ماههای اخیر به شکل بسیار قابلتوجهی افزایشیافته است. تعداد کثیری از مهاجران افغان سالهاست که در ایران ساکن هستند و علیرغم بعضی مشکلات همزیستی قابلتوجهی بین آنان و مردم ایران وجود دارد؛ ولی موج گسترده مهاجران در ماههای اخیر نگرانی جدی مردم ایران را در پی داشته است. بعضی کارشناسان مهاجرت معتقدند با این حجم گسترده از ورود افغانستانیها، زندگی ایرانیان در کشور خودشان به خطر افتاده است و نباید مخالفت بعضی از ایرانیان با حضور آنها را نژادپرستی قلمداد کرد؛ زیرا نگرانی مردم ایران هرگز مربوط به نژاد نیست و بیشتر مربوط به ملیت و حوزه سرزمینی است که رشد تصاعدی و کنترل نشده جمعیت مهاجران باعث نگرانی آنها شده است. علیرغم اینکه مقامات رسمی از ساماندهی اتباع رسمی و بازگرداندن اتباع غیرقانونی سخن میگویند؛ اما یک جریان تندرو که در تابستان ۱۴۰۰ هم از حامیان قدرت گرفتن طالبان بودند بدون توجه به عواقب پذیرش افسارگسیخته مهاجران برای امنیت اجتماعی و حتی سیاسی کشور از ورود بدون حسابوکتاب مهاجران به کشور حمایت میکنند. این طیف در بعضی رسانهها و با کمک کاربران شبکه اجتماعی ورود بیرویه افغانها به ایران را مثبت میدانند و منتقدان را به افغان هراسی و بازی در زمین دشمن متهم میکنند. این در حالی است که با توجه به واکنش افکار عمومی اگر روند ورود گسترده آنها کنترل نشود احتمال شکلگیری افغان هراسی بیشتر است. بعضی از افراد شناختهشده این طیف بدون توجه به عواقب گفتار خود مدعی هستند برای افزایش مشارکت افراد در امور اجتماعی و سیاسی جامعه مانند انتخابات باید به این مهاجران شناسنامه داده شود. موضوعی که باعث نگرانی زیادی شد و بعضی رسانهها]روزنامه هممیهن خواستار شفافسازی دولت درباره استفاده از افغانها در انتخابات شدند. مطرحشدن چنین ایدههایی این تحلیل نگرانکننده را در بین برخی محافل به وجود آورده که گویی سیاست رسمی کشور بر این مبنا قرارگرفته است که میخواهد خروج نخبگان تزار اول و نیروهای باکیفیت و متخصص از کشور را با پذیرش بدون حسابوکتاب مهاجران افغان که نیروهای نخبه بسیار اندکی در بین آنان وجود دارد پوشش دهد. این موضوعات در کنار برخی اخبار دیگر باعث تشدید نگرانیها و ابهامات شده است.
منتقدان حضور گسترده مهاجران افغان در ایران را یک خطر امنیتی قلمداد کنند. در گزارشی که بهتازگی توسط ماهنامه میدان آزادی منتشرشده بهصراحت آمده است که افغانستانیهای مقیم ایران خواستار حقوقی در ساختار حکومت هم هستند برای مثال گفته میشود آنها خواستار ورود به مجلس هستند و معتقدند که توان تصاحب ۴۰ کرسی مجلس رادارند. مطابق آماری که روزنامه اعتماد براساس اسناد رسمی منتشر کرده فقط ۱۴ درصد مهاجران افغان بهصورت رسمی وارد ایران شدهاند. از میان آنها ۳۶ درصد هزاره، ۳۴ درصد تاجیک، ۱۴ درصد پشتون و ۱۶ درصد از سایر اقوام هستند. شغل اصلی ۴۳ درصد آنان کارگر ساختمانی بوده و ۳۳ درصد آنان نیز قبلاً در نیروهای مسلح افغانستان شاغل بودهاند که نشان میدهد ادعای بعضی جریانها که ورود افغانها را جایگزینی برای جبران مهاجرت نخبگان از کشور میدانند چقدر میتواند ناشیانه و خسارتبار باشد.
روشن است که باید موضوع بهصورت دقیق بررسی شود و ضمن ارزیابی خسارتهای اقتصادی، تنشهای اجتماعی و چالشهای امنیتی که ورود بیرویه اتباع افغان برای کشور میتواند ایجاد کند با مدیریت سنجیده و انجام اقدامات مشخص و اثرگذار به نارضایتی افکار عمومی داخلی پاسخ داده شود تا از بسیاری چالشهای احتمالی جلوگیری شود. واقعیت این است هزارهها و تاجیکهای افغانستان ازلحاظ مذهبی و فرهنگی و تمدنی دارای بیشترین اشتراکات با ایرانیان هستند و احتمال بروز خطرات احتمالی از جانب آنها کمتر از افغانستانیهای پشتون است که صرفاً به خاطر مسائل اقتصادی به ایران آمدهاند و تعهد و علاقه هویتی و مذهبی شدیدی به طالبان دارند. مقامات ایران باید با دقت نظر در مواضع مقامات طالبان که تقریباً در مقابل تمام اقدامات مثبت و حسن نیت ایران کمترین حسن نیت را نشان دادهاند و با جنگ تبلیغاتی اقدام به ایران هراسی و ایران زدایی کردهاند سیاستهای کشور را تنظیم کنند. در طی دو سال قدرت گرفتن طالبان مقامات این گروه بارها رفتارها و گفتارهای اهانتآمیزی علیه ایران و مقامات ایرانی و تمامیت ارضی کشور بروز دادهاند. در کنار این رفتارهای نادرست درگیریهای مرزی آنها با ایران پرتکرار و خشن بوده است. درزمینه حق آبه ایران کمترین همکاری ممکن را داشتهاند. نکته مهم دیگر اینکه مقامات طالبان که خود مسبب فرار مردم از افغانستان هستند با کمترین اظهارنظر مقامات ایران در مورد ورود غیرقانونی اتباع این کشور به ایران به شکل گستاخانهای علیه ایران لفاظی میکنند.
این نکته مهم را هم نباید ازنظر دور داشت که حضور میلیونی اتباع افغانستان در ایران که اغلب آنها فاقد اسناد هویتی هستند، ممکن است زمینه ارتکاب جرائم کوچک و بزرگ خشونتآمیز و غیر خشونتآمیز را در بین بسیاری از آنها که درگیر مسائل اقتصادی هستند افزایش دهد. معضل حضور بدون قاعده اتباع افغانستان فقط محدود به امور داخلی کشور نیست و میتواند ابعاد بینالمللی هم داشته باشد. برای مثال اخیراً بعضی افراد مدعی شدهاند که شنیدههای تائید نشده حکایت از سازماندهی افغانها در مشهد برای اعزام آنها به جنگ اوکراین دارد. دستاویز قرار دادن چنین موضعی از سوی رسانههای ضد ایرانی میتواند همانند موضوع پهپادها برای کشور در سطح بینالمللی مشکل ایجاد کند.
درنهایت این وضعیت باید بهگونهای درست و غیراحساسی مدیریت شود تا مانع شکلگیری افغان هراسی در کشور شد، زیرا تقویت این روند به زیست منطقهای و همسایگی ایران دریکی از مهمترین حوزههای تمدنی کشور ضربه شدیدی وارد میکند. باید در نظر بگیریم باوجود مشکلاتی که حضور مهاجران افغانستان برای کشور ایجاد کرده است، ولی آنها منشأ خدمات مهمی هم برای ایران بودهاند. بهعنوانمثال آنها ۲۰۰۰ شهید را در طول جنگ تحملی عراق علیه ایران به کشور تقدیم کردهاند؛ اما درعینحال نباید در دام بعضی ذهنیتهای غلط مبنی بر اینکه با کمک مهاجران میتوان بعضی چالشهای کشور را رفع کرد هم بیفتیم. وضعیت مهاجران در ایران بسیار متفاوت است و متأسفانه حضور آنها در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای کشور هزینه زا است؛ بنابراین باید ضمن احترام و حفظ کرامت انسانی آنها راهکار عملیاتی برای ساماندهی درست و بازگرداندن حداقل بخشی از مهاجران غیرقانونی فراهم شود تا ضمن کاهش خطرات بالقوه امنیتی برای کشور از شدت نگرانی افکار عمومی کاسته شود و قبل از وقوع هرگونه بحران احتمالی بتوان آن را مدیریت کرد.