ماها یحیی در یادداشتی در نشریه فارن افرز نوشت، در طی شش ماه گذشته تنشها در امتداد مرز اسرائیل و لبنان به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. اسرائیل اکنون ۱۰۰ هزار نیرو به سمت مرزهای شمالی یعنی محل رویارویی با گروه حزب الله گسیل داشته و درگیریها در این منطقه مدام رو به افزایش است. تاکنون در این درگیریها حدود ۴۰۰ لبنانی شامل ۷۰ غیرنظامی و ۳ روزنامه نگار کشته شده اند، ۹۰ هزار غیرنظامی لبنانی نیز از حدود ۱۰۰ هشر و روستای نزدیکی مرکز آواره شده و روستاها و مزارع زیتون از ناحیه بمبهای فسفری اسرائیل متحمل خسارات زیادی گشته اند. در عین حال حزب الله نیز تلاش کرده تا با شلیک تقریبا روزانه راکتها به سمت شهرها و اهداف اسرائیل حمایت خود از حماس را نشان دهد و موجب آواره شدن حدود ۸۰ هزار اسرائیلی و مرگ ۶ شهروند این کشور شده است.
به گزارش گروه بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: سپس ماجرای حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران در دمشق اتفاق افتاد که منجر به قربانی شدن افسران عالیرتبه سپاه قدس ایران شد. دو هفته بعد ایران یک حمله موشکی و پهپادی بی سابقه علیه خاک اسرائیل انجام داد و اسرائیل نیز با حملهای محدود به این تهاجم پاسخ داد. هم حمله اسرائیل و هم واکنش ایران غیرمنتظره بود. به ویژه ایران دارای تاریخچهای طولانی از واکنشهای محدود به اقدامات تحریک آمیز اسرائیل است، زیرا جنگ با اسرائیل یا متحد اصلی آن ایالات متحده به نفع تهران نیست.
اما حمله اسرائیل و پاسخ ایران وضعیت موجود را بر هم زد و به سابقه رویارویی غیر مستقیم چند دههای دو طرف پایان بخشید. هرچند تمرکز جهان اکنون به سمت ایران برگشته است، اما افزایش تنش بین ایران و اسرائیل احتمال یک رویارویی یا یک جنگ تمام عیار بین اسرائیل و حزب الله را افزایش داده است. در واقع در روز ۲۱ آوریل، بنی گانتز، عضو کابینه جنگ اسرائیل اعلام کرد که مرز اسرائیل با لبنان اکنون به «جبههای فعال» تبدیل شده و «بیشترین و فوریترین چالش» را به وجود آورده است.
فرستاده ویژه جو بایدن تلاشهایی را برای برقراری توافقی بین اسرائیل و حزب الله و تعیین حدود این مرز پر مناقشه صورت داده بود. از زمان حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران در دمشق و پاسخ ایران، این مذاکرات به اولویت دوم تبدیل شده است. اما به منظور جلوگیری از افزایش تنش منطقه ای، ایالات متحده و فرانسه باید تحرک بیشتری به اقدامات دیپلماتیک خود به منظور متوقف ساختن رویارویی اسرائیل با حزب الله ببخشند. البته این تلاشها ابتدا باید متمرکز بر پایان دادن به جنگ در غزه باشد.
ایران تمایل ندارد خواهان نابود شدن داراییهای منطقهای خود به دست اسرائیل باشد. از نظر ایران، گروههای همسوی مستقر در منطقه از جمله حزب الله نه تنها به افزایش نفوذ منطقهای اش کمک میکنند بلکه در دفاع از منافع این کشور و بازداشتن دشمنان از حمله به خاک این کشور نیز موثرند. یک جنگ بزرگ با اسرائیل که به حزب الله آسیب جدی وارد سازد موجب نابود شدن خط اول دفاعی ایران در هرگونه جنگ آینده با اسرائیل خواهد شد. تا قبل از ۷ اکتبر، موقعیت منطقهای ایران قویترین موقعیتی بود که از زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به دست آمده بود. نزدیکی این کشور به عربستان که در مارس ۲۰۲۳ اعلام شد نیز بدان معنا بود که برای اولین بار از دهه ۱۹۸۰ میلادی دو کشور در خصوص ضرورت جلوگیری از نزاع بیشتر در منطقه اتفاق نظر دارند.
پیش از ۷ اکتبر، یک آتش بس شکننده بین اسرائیل و حزب الله وجود داشت و بازدارندگی متقابل غیررسمیای برقرار شده بود که مرز اسرائیل و لبنان را نسبتا آرام نگه داشته بود. اسرائیل در خاک لبنان دست به اقدامات پنهانی علیه حزب الله نمیزد. حتی زمانی که پس از حمله ۷ اکتبر اسرائیل دست به اقدام زد، پاسخ اولیه حزب الله سنجیده بود.
اما موازنه منافعی که موجب خویشتن داری ایران میشد اکنون در حال تغییر است. ترکیب دولتها در ایران و اسرائیل به نفع تندروها تغییر کرده و حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی ایران عبور از یک خط قرمز اساسی تلقی شده است. در عین حال سیاست داخلی ایران نیز دست خوش تلاطمات ناشی از فشارهای اقتصادی، اعتراضات جنبش زن زندگی آزادی در سال ۲۰۲۲ و تنشهای قومی اخیر در بلوچستان بوده است. رهبران تهران اکنون نیاز جدی تری برای برقراری بازدارندگی خارجی و حل چالشهای داخلیای که متوجه اقتدار سیاسی و حاکمیت سرزمینی شان شده دارند.
در همین حال اسرائیل نیز تلاش میکند پس از حمله ۷ اکتبر بازدارندگی امنیتی خود را احیا نماید. تل اویو در طی ۶ ماه گذشته یاد گرفته که میتواند عملیاتهای نظامی گستردهای انجام دهد و بخشهای بزرگی از نوار غزه را با خاک یکسان نموده موجب به بار آمدن تلافات بالای انسانی شود، بدون اینکه واکنش منفی جدیای از ناحیه غرب دریافت نماید. دولت اسرائیل همچنین نیم نگاهی به فرصت به دست آمده برای رسیدگی به سایر مشکلات خود در کنار موضوع حماس دارد. در طی شش ماه اخیر رهبران اسرائیل بارها وعده داده اند که ریسک ناشی از حزب الله را از برطرف خواهند کرد. کابینه جنگ اسرائیل گزینههای نظامی مختلف برای عقب راندن حزب الله به آن سوی رودخانه لیتانی را مورد بحث قرار داده است.
نخست وزیر اسرائیل که تحت فشار افکار عمومی قرار دارد ممکن است برای تقویت موقعیت داخلی خود به دنبال گسترش جنگ به لبنان باشد. یک جنگ مرزی علیه لبنان میتواند توجهات را مجددا متوجه نقضهای فاحش امنیتیای کند که منجر به حادثه ۷ اکتبر شد و موجب به فراموشی سپرده شدن فاجعه انسانی در غزه شود. اسرائیل هنوز به هدف خود یعنی حذف کامل حماس و حتی بازگرداندن گروگانها به خانه دست نیافته است.
افزایش تنش بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل موجب شد تا مذاکرات در خصوص توافق بین اسرائیل و حزب الله به حاشیه برود و دشوارتر شود. اما ایرانیها تمایل چندانی برای ورود به یک جنگ بزرگتر که موجب تضعیف جایگاه منطقهای شان و هدف نهایی آنها یعنی کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه شود ندارند.
در نهایت تحولی که به احتمال زیاد مانع از افزایش تنش خواهد شد، این است که مذاکرات بر سر اختلافات مرزی لبنان و اسرائیل در کنار مذاکرات آتش بس در غزه پیش برده شود. اگر اسرائیل پایان مخاصمات در غزه را فرصتی برای تمرکز مجدد بر مرز شمالی ببیند، آتش بس در غزه میتواند موجب تشدید تنش بین اسرائیل و حزب الله گردد. برای جلوگیری از گسترش درگیریها ضروری است که ایالات متحده، فرانسه و دیگر قدرتهای غربی بلافاصله پس از آغاز هرگونه آتش بس در غزه، تمام توجه خود را معطوف مذاکرات بین اسرائیل و حزب الله نمایند. اما سرمایه گذاریهای جهانی در صیانت از صلح در خاورمیانه نباید در همانجا ختم شود. با توجه به سقوط اقتصادی لبنان از سال ۲۰۱۹ به این طرف، این کشور نیازمند حمایتهای گسترده بین المللی برای تقویت نهادهای سیاسی و گسترش ارتش خواهد داشت. در هر حال ارتباط مستقیمی بین تضعیف نهادهای دولتی از جمله ارتشها و تقویت بازیگران خشونت طلب غیردولتی وجود دارد.
اسرائیل امیدوار است بتواند از طریق نابود کردن حماس و حزب الله چشم انداز امنیتی خود را متحول سازد. اما به بیان ساده، استفاده از نیروی نظامی مخرب و وحشیانه نمیتواند هیچ گروهی را حذف نماید. هرچند ظرفیتها و توانمندیهای آنها ممکن است تضعیف شود، اما آنها با درس گرفتن از تجربیات گذشته در طول زمان مجددا ظهور خواهند کرد. در حالی که ریسک وقوع یک جنگ گسترده منطقهای رو به افزایش است، ضرورت پایان دادن به جنگ در غزه، مذاکره بر سر اختلافات مرزی اسرائیل و لبنان، و برقراری یک فرآیند سیاسی جدی بین اسرائیل و فلسطین جهت به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت فلسطینیان نیز از اهمیت فوری برخوردار است. اگر مذاکرات به عنوان اولویت اصلی قرار نگیرد، جاه طلبیهای خشونت بار تندروها در ایران و اسرائیل کار دست منطقه خواهد داد. در آن صورت بازیگران غیردولتی تحت حمایت ایران به یافتن حامیانی در بین جمعیتهای خشمگین و محروم از حقوق اولیه ادامه خواهند داد و این نه محدود به سرزمینهای فلسطینی بلکه شامل کل منطقه خواهد شد.