گاردین در مطلبی به قلم سیمون تیسدال نوشت: اقدام تلافی جویانه اسرائیل که روز جمعه اتفاق افتاد به شکل غیرمنتظره ای محدود بود. ایران حمله هوایی روز جمعه به یک پایگاه هوایی در نزدیکی اصفهان و سایر اهداف را کم اهمیت و ضعیف خواند و منشاء خارجی این حملات را رد کرد. سخنگویان معمولا حرّاف اسرائیلی به شکل عجیبی سکوت در پیش گرفتند. اینگونه به نظر می رسید که انگار یک توافق ضمنی صورت گرفته که اهمیت این حمله پایین آورده شده و به آرامی تنش ها کاسته شود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: مانند دوئل بازان قرن نوزدهم که به طور غیرقانونی در هوای گرگ و میش سپیده دم تپانچه هایشان را در یک چمنزار مه آلود به سمت هم نشانه می گرفتند، هر دو کشور می خواستند غرور و عزت نفسشان حفظ شود، اما در عین حال خواهان اجتناب از یک درگیری علنی و پر سرو صدای دیگر بودند. هر کدام مستقیما دیگری را هدف قرار داد و موجب به بار آمدن خساراتی نمادین شد. اکنون این سیگنال را ارسال کرده اند که تنش حداقل فعلا فروکش کرده است.
اگر این امر صحت داشته باشد، یک آسودگی خاطر بزرگ اما احتمالا موقتی حاصل شده است. این نشان می دهد که فشارهای گسترده آمریکا بر اسرائیل برای خویشتن داری با کمک بریتانیا و سایر کشورها موفقیت آمیز بوده است. جو بایدن از اسرائیل خواسته بود تا پس از آنکه حمله بی سابقه هفته گذشته ایران به شکل موفقیت آمیزی دفع شد "به این پیروزی کوچک بسنده کند." اما رهبران اسرائیلی کاملا با این موضوع موافق نبودند.
این در خون نتانیاهو نیست که وقتی سیلی ای دریافت کرد، سمت دیگر صورتش را برای دریافت سیلی بعدی بچرخاند. این کماندوی سابق به صورت غریزی تمایل به توسل به زور دارد. متحدان دست راستی اش نیز از او خواسته بودند که "از کوره در برود." اما پاسخ سنجیده تل آویو در این موقعیت نشان داد که اهرم فشار آمریکا قوی بوده است. کمک های حیاتی آمریکا برای دفاع از اسرائیل در آخر هفته گذشته را نمی توان در این خصوص نادیده گرفت.
ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور کنیم که ماجرا به همین جا ختم می شود. خصومت ذاتی، سیاسی و ایدئولوژیک همچنان دو دشمن را مقابل هم قرار داده است. هر دو دولت گرفتار اختلافات داخلی هستند که موجب پیش بینی ناپذیری و تحریک اعتراضات اجتماعی شده است. این حملات متقابل سابقه نگران کننده ای را ایجاد کرده است. تقابل تن به تن و رو در روی میان ایران و اسرائیل در جعبه پاندورا را باز کرده است.
جنگ در سایه چندین ساله بین دو کشور اکنون به منازعه ای در روز روشن و عیان در چشم ناظران تبدیل گشته است. ایران هر زمان ممکن است حمله جدیدی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم انجام دهد. اسرائیل که روز جمعه نشان داد اگر تصمیم بگیرد قادر به آسیب زدن به تاسیسات هسته ای ایران است ممکن است تصمیم بگیرد مجددا و به دفعات بیشتر به چنین اقدامی مبادرت ورزد. بار بعد ممکن است چنین حمله ای بسیار بدتر باشد.
این تقابل بین ایران و اسرائیل به شکل جدایی ناپذیری با مناقشه فلسطین در هم تنیده است و این در هم تنیدگی به نفع هیچ کدام از این منازعات نیست. مخصمه ای که غرب در آن گرفتار آمده اکنون بدتر از گذشته شده است. دیوید کامرون، وزیر خارجه بریتانیا رویکرد یک طرفه و منافقانه خود را تکرار کرده است. او در عین حالی که بر کمک به غزه تاکید می کند، با تاخیری زیاد شروع به تلاش برای دستیابی به آتش بس نموده است، اما توفیق چندانی نیز در این راه نصیبش نشده است.
یکی از دلایل عدم توفیق این تلاش ها بی میلی دولت ریشی سوناک نسبت به استفاده از اهرم فشار قراردادهای فروش تسلیحات انگلیسی به اسرائیل است. دلیل دیگر خودداری کامرون از محکوم کردن حمله اول آوریل اسرائیل به ساختمان دیپلماتیک ایران در دمشق است.
هفته گذشته کامرون اذعان کرد که اگر ساختمان کنسولی بریتانیا هدف حمله مشابهی قرار گرفته بود، این کشور "پاسخی قوی" می داد. اما او نتوانست خود را برای گفتن اینکه اقدام اسرائیل نادرست بوده قانع نماید. این موضع گیری اسرائیل دوستانه ویژگی تکراری بسیاری از دولت های غربی است.
در خصوص ارزیابی کلی برندگان و بازندگان این تقابل، تردیدی نیست که اتفاقات هفته گذشته نشان می دهد که غربی ها تا چه اندازه اوکراین را تنها گذاشته اند. آنها از ریاکاری غیرقابل هضم دولت های غربی خشمگین هستند. برای بیش از دو سال کیف خواهان پوشش هوایی ناتو و ارائه سیستم های دفاع موشکی مشابه از سوی کشورهای غربی بود. اما وقتی اسرائیل با حمله موشک ها و پهپادهای ایرانی مواجه شد چه اتفاقی رخ داد؟
هشدارها و نگرانی ها در خصوص خطرات تشدید ناگهانی تنش به ناگاه فراموش شد. ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و دیگران برای حفاظت از حریم هوایی اسرائیل در برابر پرتابه های ایرانی دست به کار شدند. در حالی که در نتیجه این حمله آسیب چندانی به اسرائیل وارد نشد، به گفته مقام های اوکراینی، سامانه های دفاعی ناکافی اوکراین هر هفته با همان تعداد موشک و پهپاد یعنی حدود 300 پرتابه روسی مواجه می شوند.
اسرائیلی ها هم دلیل چندانی برای جشن گرفتن ندارند. اسرائیل این بار حمله ایران را با پرداخت هزینه ای مشخص دفع کرد. اما سیاست بازدارندگی این رژیم از بین رفت. افسانه دژ تسخیرناپذیر اسرائیل به تاریخ پیوست. در عین حال بیش از 130 گروگان همچنان در غزه حضور دارند، حماس هنوز شکست نخورده و میزان محبوبیت نتانیاهوی تندرو در نظرسنجی ها رو به افزایش است.
و بالاخره بایدن بعد از عدم مدیریت صحیح بحرانی که پس از حمله 7 اکتبر به وجود آمده، یک کار درست انجام داد. اما ماجرا هنوز تمام نشده است. ایران معمای کلی بایدن در خاورمیانه را پیچیده تر می کند و این به قیمت کاهش سبد رای وی در میان رای دهندگان ترقی خواه تمام می شود. بایدن از نظر سیاسی نمی تواند از اسرائیل فاصله بگیرد. اما رهبری نتانیاهو یک عامل خطرناک و سمی است که می تواند بایدن را زمین بزند.
خاورمیانه هفته گذشته از یک گلوله مرگبار جاخالی داد. فعلا آتش جنگ منطقه ای شعله ور نشده است. اما از سوی دیگر چند وضعیت اضطراری جهانی به دلیل تمرکز توجهات به این منطقه در حال تشدید شدن است.
یک استدلال قوی در حمایت از لزوم حل بحران اصلی خاورمیانه یعنی منازعه اسرائیلی فلسطینی وجود دارد. حل این بحران مستلزم صرف زمان دیپلماتیک، انرژی و منابع بسیار زیادی است. این منازعه از طریق نظام بین الملل اثرات نامطلوب خود را به سایر حوزه ها پراکنده می سازد و منجر به نامتوازن شدن سیاست غرب می شود. به علاوه این بحران موجب تقویت قدرت و ارتقاء جایگاه رژیم های یاغی نظیر ایران می شود.
در یک جهان در هم تنیده، مخالفت کوته بینانه اکثر اسرائیلی ها با تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی مشکلی همگانی است. نقطه کور اسرائیل همه را کور می کند. تهاجم ایران و آنچه ممکن است پیامد آن باشد، باید چشم ها را باز کند.