arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۱۱۹۴
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۰ - ۲۸ اسفند ۱۴۰۲

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۴۸: حرف شاه باعث شد ملکه مادر گریه و قهر کند / تندی کردن با مادر خلاف انصاف است

یادداشت‌های اسدالله علم: سر شام ملکه پهلوی به کاخ شهوند رفتم. متأسفانه سر شام شاهنشاه با ملکه پهلوی - ملکه مادر - دعوا کردند. ملکه اصرار داشتند که شاهنشاه با هلیکوپتر به شمال تشریف نبرند. شاهنشاه می فرمودند عیبی و خطری ندارد. ملکه پافشاری کردند. شاهنشاه فرمودند، «من با اشخاصی که وارد به امری نیستند، در خصوص آن امر، حرف نمی زنم». به هر صورت صحبت ها تند شد و ملکه گریه و قهر کردند و رفتند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
 
چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۴۸: امروز صبح قرار بود بروم شمال، وضع پذیرایی مولای عبدالله، برادر ملك حسن پادشاه مغرب را مرتب کنم. شمال باران می آمد، نشد. باز هم شرفیاب شدم، عریضه امینی نخست وزیر اسبق را تقدیم کردم. راجع به استعفای عالیخانی پرسیدم که آیا اجازه دارد، آخر هفته نو که وزیر (بازرگانی خارجی) رومانی می آید و می رود، استعفاء کند؟ فرمودند «خیر، به تو خواهم گفت چه وقت». باعث تعجب شد، ولی نپرسیدم چرا... امروز شخصی که به وضع خاور دور خیلی وارد است پیش من آمد، یکی دو ساعت صحبت کردیم. مثل اینکه واقعاً روس ها خیال دارند دیواری به دور دور چین کمونیست بکشند.
 
چون حتی با فرمز چانکای‌شک هم رابطه دوستی برقرار کرده اند در ضمن خیلی میل دارند که هندوستان و پاکستان با هم نزديک باشند، حتی صحبت (پیمان) دفاعی مشترک با هند می کنند و پیشنهاد کمیته مشترک اقتصادی بین پاکستان، هند افغانستان و ایران. روی این زمینه این شخص حساب می کرد جنگ ویتنام هم با فشار روس ها خاتمه می یابد، زیرا می خواهند در آنجا حتی الامکان از بسط نفوذ چین جلوگیری به عمل بیاید. بعد می گفت ممکن است روس ها ترتیبی بدهند که ایالات شمالی چین هم دم از استقلال بزنند و رژیم مائو به انشعاب برسد...
 
سر شام ملکه پهلوی به کاخ شهوند رفتم. متأسفانه سر شام شاهنشاه با ملکه پهلوی - ملکه مادر - دعوا کردند. ملکه اصرار داشتند که شاهنشاه با هلیکوپتر به شمال تشریف نبرند. شاهنشاه می فرمودند عیبی و خطری ندارد. ملکه پافشاری کردند. شاهنشاه فرمودند، «من با اشخاصی که وارد به امری نیستند، در خصوص آن امر، حرف نمی زنم». به هر صورت صحبت ها تند شد و ملکه گریه و قهر کردند و رفتند — در شاهدشت توقف دارند، فقط برای مهمانی به شهوند تشریف می آورند. خیال دارم فردا با شاهنشاه به تندی صحبت کنم. مادر هرچه بگوید خوب است و حلال است و از روی اخلاص. دیگر تندی کردن با مادر خلاف انصاف است.
نظرات بینندگان