arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۴۴۱۰۰
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۴ - ۲۴ آبان ۱۴۰۲

تماشا کنید: فرمول نانوشته ایران و آمریکا / تهران و واشنگتن چگونه در حال کنترل دامنه جنگ غزه هستند؟

سایه جنگ غزه بر منطقه سنگینی می کند و در حالی که دورنمای روشنی از آینده و عواقب منطقه ای آن دیده نمی شود، اما تا اینجا پیامد قطعی آن در تحت تاثیر قرار پرونده مذاکرات اخیر تهران و واشنگتن پدیدار شده است؛ مذاکراتی کوتاه مدت، مستقیم و گام به گام که مرحله اول آن با تبادل زندانیان و آزادسازی اموال بلوکه شده ایرانی به اجرا در آمد و قرار بود مرحله بعدی آن در ماه اکتبر انجام شود که جنگ غافلگیرانه حماس علیه اسرائیل عقربه این مذاکرات را متوقف کرد. نتیجه ای که به دلیل پیوند تهران و واشنگتن با طرف های درگیر در جنگ جاری چندان دور از انتظار نبود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس بین‌الملل انتخاب: سایه جنگ غزه بر منطقه سنگینی می کند و در حالی که دورنمای روشنی از آینده و عواقب منطقه ای آن دیده نمی شود، اما تا اینجا پیامد قطعی آن در تحت تاثیر قرار پرونده مذاکرات اخیر تهران و واشنگتن پدیدار شده است؛ مذاکراتی کوتاه مدت، مستقیم و گام به گام که مرحله اول آن با تبادل زندانیان و آزادسازی اموال بلوکه شده ایرانی به اجرا در آمد و قرار بود مرحله بعدی آن در ماه اکتبر انجام شود که جنگ غافلگیرانه حماس علیه اسرائیل عقربه این مذاکرات را متوقف کرد. نتیجه ای که به دلیل پیوند تهران و واشنگتن با طرف های درگیر در جنگ جاری چندان دور از انتظار نبود.

هرچند تلاش های دیپلماتیک ایران و آمریکا در جنگ غزه مبنی بر قرار گرفتن در مدار کنترل تنش و تفکیک این بحران از دستور کار مذاکرات رفع تحریم ها جریان داشته است با این همه نمی توان مطمئن بود که عواقب ناگزیر این جنگ، تحولات مرتبط با مذاکرات هسته ای را متاثر از خود نسازد.

 حمله موشکی به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه و تاکید تهران بر اینکه نقشی در تحولات میدانی و دستور کار اعضای جبهه مقاومت در هدف گیری اهداف آمریکایی- اسرائیلی نداشته است، به نوعی مناسبات ایران و امریکا را در پی توافق اخیر در بوته آزمون قرار داد؛ آزمونی که بر اساس نوع واکنش مقامات دو کشور به این حوادث بحرانی نشان داد این مناسبات همچنان در شرایطی قرار دارد که از وقوع چنین مسائلی دچار تزلزل جدی نخواهد شد.

اما ناظرانی نوع دیگری به صحنه تحولات می نگرند، رویدادهای جاری را موجد تغییرات جدی در معادلات منطقه‌ای و کم‌ وکیف روابط اخیر ایران و آمریکا می دانند. چه سرانجام جنگ غزه ناروشن است و هنوز تهاجم زمینی اسرائیل به داخل غزه و سرنوشت آن روشن نیست و نمی توان پیش بینی کرد در صورت گسترش دامنه جنگ، نقش مداخله جویانه ایران و آمریکا یکی در حمایت از جبهه مقاومت و دیگری در حمایت از اسرائیل تا چه اندازه در تحولات احتمالی جلو خواهد رفت. این چنین است که موضوع جنگ غزه می تواند بر محاسبات تمام طرف‌های مذاکره‌کننده هسته ای تأثیرگذار باشد. به ویژه این که رویکرد تل آویو متاثر از رابطه راهبردی اش با واشنگتن، در رابطه با نقش ایران در دفاع از جبهه مقاومت، می تواند بر خروجی مذاکرات تهران و واشنگتن نیز سایه اندازد. اگر پای ایران مستقیما به تنش های منطقه‌ای کشانده شود، نخستین نتیجه آن در کنار رفتن تفاهم نانوشته تنش زدایی میان ایران و آمریکا پدیدار می شود و می تواند سرآغاز بحرانی فراگیرتر از موضوع هسته ای باشد.

بهترین آلترناتیو

همه این احتمالات در حالی مطرح است که تهران و واشنگتن در حال حاضر احیای برجام را در قالب مدل 1+4 غیر ممکن می دانند و فرمول مرحله ای و نانوشته را بهترین آلترناتیو برای تحقق خواست های خود می بینند. از این رو این پرسش مطرح می شود که چرا با وجود کارکرد این ابتکار عمل، حسین امیرعبداللهیان در موضع گیری اخیر خود در بحبوحه جنگ غزه و با وجود مدل موفق مذاکرات شفاهی مسقط، از روی میز بودن طرح عمان برای احیای برجام سخن به میان آورده است؟ طرحی که او در توضیح آن به تکرار مکررات پرداخته و اجرای آن را به تصمیم آمریکا برای بازگشت به توافق منوط کرده است. فارغ از آنکه وزیر خارجه در اشاره به این موضوع، تعمدی داشته یا صرفا پاسخ او تلاشی برای فرار از پاسخگویی به پرسش خبرنگاران بوده است، واقعیت صحنه تحولات، نشان از استقبال ایران و آمریکا از منطق گفت وگوهای مستقیمی است که پیشتر از آن اجتناب کرده و ماهها فرصت را از طریق پیام رسانی واسطه های اروپایی تلف کرده اند. بنابراین در شرایطی که این منطق در کوتاه مدت به اجرای یک مرحله از توافقی شفاهی منتهی شد، سخن گفتن وزیر خارجه از طرح های شکست خورده پیشین محلی از اعراب ندارد.

این در حالی است که کارآمدی مذاکرات مستقیم سبب تعیین گزاره های کلیدی سیاست آمریکا مبنی بر ممانعت از گسترش جنگ در منطقه شده است. گرچه تهران با وجود تاکید بر عدم مداخله میدانی، بر حمایت معنوی خود از جبهه مقاومت تاکید کرده است اما مقام های آمریکایی ذیل سیاست پرهیز از توسعه جنگ، وجود هرگونه شواهدی مبنی بر مداخله ایران در عملیات حماس علیه اسرائیل را نفی کرده اند. آنهم در شرایطی که اینک با تندروهایی مواجه هستند که از «بایدن» می پرسند آیا آمریکا اراده‌ای برای استفاده از نیروهای مستقر خود در خاورمیانه برای ضربه‌ زدن به ایران دارد؟ یا سازمان «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین این گروه‌ها، از آمریکا می خواهد که ایران را فورا بمباران کند. اما در واکنش به این هجمه ها وقتی «جو بایدن» در برابر طوفان حملات پر شمار جمهوریخواهانی قرار گرفت که خواهان انسداد دوباره اموال آزادشده ایران بودند، از این اقدام خودداری کرد تا نشان دهد که نمی خواهد سررشته مذاکرات دوجانبه ای را که با تهران آغاز کرده است، از دست دهد. چه تجربه سال‌های پیش در انجام توافق هسته ای، تایید کننده این واقعیت بود که هرگاه ایران و آمریکا به سطحی از تفاهم و گفت‌وگوی مستقیم دست پیدا کرده اند، گره از موانعی گشوده که رفع آنها به سختی ممکن بود.

از این رو به نظر می رسد در شرایط کنونی ایده دیپلماسی محتمل ترین گزینه روی میز ایران و امریکا باشد و با وجود بحران غزه، آلترناتیوهای این گزینه فرصت کمتری برای اجرا داشته باشد. هرچند تردیدی وجود ندارد در میانه جنگ جاری و حملات بی امان اسرائیل، مخالفان داخلی و خارجی مذاکره مستقیم دو کشور در هر دو طرف از هر بهانه‌ای برای بالا‌بردن سطح تقابل و تنش استفاده کنند اما ایران و آمریکا تا اینجا با هوشیاری و با وجود مواضع اعلامی که در محکومیت اقدامات یکدیگر در میدان غزه در دستور کار قرار داده اند، ملاحظات، اهداف و خطوط تعیین شده دیگری در منطقه را در رویکرد عملی خود نادیده نگرفته اند؛ امری که نشان می دهد دو طرف با وجود طیف گسترده ای از منافع متناقض در زمین منطقه، ترجیح می دهند سطحی از تنش زدایی شکل گرفته را ناظر بر کاهش ابعاد جنگ حفظ کنند و در صورت فرونشاندن تنش غزه، اهداف اصلی خود در زمین مذاکرات رفع تحریم ها را دنبال نمایند. البته این مهم تنها در صورتی ممکن می شود که تصمیم گیرندگان در تهران و واشنگتن نهایت مراقبت را از افتادن در زمین جنگی که دیگران تدارک دیده اند، از خود نشان دهند و مراقب اقدامات پیدا و پنهان جنگ طلبان و ماجراجویان داخلی و خارجی باشند

نظرات بینندگان