پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : با افزايش روزافزون و قارچگونه سايتهاي ديداري، شنيداري، مكتوب و مجازي كه متأسفانه عنوان «رسانه» را هم يدك ميكشند، شعار و ادعاي آزادانديشي، پرهيز از سانسور، نقد منصفانه، اخلاق رسانهاي، انعكاس حق و حقيقت و از اين دست اصطلاحات و عبارات پرطمطراق ديگر نيز، بيشتر به گوش رسيده و خوانده ميشود.
اگرچه اينگونه رسانهها با استفاده از خلاءهاي قانوني، بدون كمترين مسئوليت پاسخگويي ايجاد ميشوند، اما در ميان محدود رسانههاي قانوني و ثبت شده، كمتر مدير مسئول يا سردبيري است كه وقتي در مقابل اين پرسش اساسي و در عين حال ساده قرار ميگيرد كه: هدف شما از خلق يك رسانه و يا مديريت آن بهويژه در يك نظام اسلامي چيست؟ بلافاصله پاسخ ندهد كه: هدف، پاسداري از ارزشهاي والاي اطلاعرساني دقيق مبتني بر ارزشها و ملاكهاي اخلاقي اسلام و انعكاس واقعيتهاي جامعه به افكار عمومي به عنوان رسالتي پايدار در عرصه اطلاعرساني است.
اما به مصداق مثل معروف «دو صد گفته چون نيم كردار نيست»، تأمل در عملكرد رسانههاي مختلف اعم از ديداري، شنيداري، مكتوب و مجازي در كشور، متأسفانه نه تنها مؤيد و تأييدكننده اين ادعا نيست، بلكه واقعيتهاي موجود حكايت از سير قهقرايي اخلاق رسانهاي و عدم رعايت انصاف دارد. در واقع از ديد اين رسانهها هر دانستني حق مردم نيست، بلكه دانستنيهايي مطلوب سليقه آنهاست كه از غربال جناحي آنها بگذرد.
شايد درك اين مهم براي كساني كه گهگاه و به صورت تفنني برخي روزنامههاي كشور را مطالعه ميكنند و يا خبرهاي سمعي و بصري را اتفاقي ميشنوند و ميبينند و يا با فضاي مجازي و سايتها و خبرگزاريهاي رسمي و غيررسمي كشور سروكار دارند، چندان آسان نباشد، ولي اگر كسي به طور دائم به هر دليل شخصي يا كاري، اخبار مختلف ايران و جهان را در رسانههاي مختلف داخلي دنبال كند، به اين نكته پي ميبرد كه دايره اطلاعرساني براي اينگونه ارباب رسانهها از يك سو چقدر محدود و حتي سانسور است و از سوي ديگر چه گستره وسيعي دارد!!
باعث تأسف است كه به اين واقعيت مهم و در عين حال دردناك اشاره كنم كه به مرور زمان و با گذشت بيشتر از عمر انقلاب با شكوه اسلامي ايران، روزبهروز برخي رسانههاي ما بهويژه جديدالورودها از اخلاق، ادب، منش و ارزشهاي والاي اسلامي انساني كه يكي از معيارها و شاخصههاي اصلي انقلاب اسلامي بوده است، فاصله گرفته و ميگيرند و همراه و توأم با فراز و نشيبهاي سياسي و جناحي، اخلاق و ادب رسانهاي و رسالت اطلاعرساني دقيق و بيشائبه در كشور جاي خود را به مچگيري، شايعهسازي، جعل و خبرسازيهاي دروغ، تهمت و افترا و غيبت داده است تا جايي كه با ديدن تيتر يك خبر بلافاصله جهتگيري و گرايش آن رسانه بدون توجه به نام آن قابل حدس و شناسايي است.
تأسف بيشتر در اين مقوله آن است كه برخي رسانههايي كه بيشتر ادعاي پايبندي به مباني اخلاقي و رسالت اطلاعرساني دقيق و بيشائبه را دارند، بيشتر در معرض بداخلاقيهاي رسانهاي قرار دارند و دچار تناقض رفتاري و گفتاري ميشوند. بسيار ديده ميشود رسانهاي كه از قبح سانسور و تحريف به عنوان يك پديده زشت در رسانه داد سخن ميدهد، در تناقضي آشكار، در همان شماره و در صفحات يا اخبار ديگر، در انعكاس اخبار جناح مخالف، خود دچار سانسوري وحشتناك ميشود و يا رسانهاي در ضرورت پايبندي به اخلاق و ادب اسلامي از احاديث و روايت ائمه دين و بزرگان مدد ميگيرد، ولي چند ستون آن طرفتر بدترين و توهينآميزترين عبارات و الفاظ را در مورد مخالفين خود به كار ميگيرد. اگر در مورد اين تناقض بزرگ و آشكار در عمل و گفتار، مورد سؤال قرار گيرند، ميگويند: هدف وسيله را توجيه ميكند و اين نسخههاي اخلاقي را براي ديگران ميپيچيم و لزومي نميبينيم كه خود به آن پايبند باشيم.!!
اين رويكرد مذموم چون خوره به جان اعتماد مردم به رسانههاي داخلي ميافتد و از سر ناچاري اقبال آنها به رسانههاي خارجي را به دنبال دارد و حتي از نگاه ديني باعث تشكيك مردم و به ويژه نسل جوان نسبت به حقانيت برنامههاي اسلام در اداره امور اجتماعي و اطلاعرساني ميشود.
اينگونه گزينشي به سراغ اسلام و احكام مسلمانان رفتن، حكايت آن شعر است كه ميگويد:
ببري مال مسلماني و مالت ببرند بانگ و فرياد برآري كه مسلماني نيست
در واقع بايد گفت بهرغم ادعاهاي واهي، آنها به دنبال انعكاس واقعيت و اطلاعرساني صحيح اخلاقي نيستند، بلكه ذرهبين به دست دنبال سوژههايي هستند كه از آن به عنوان نقطهضعف استفاده كرده و صاحب سخن را تخريب كنند و اگر سوژهاي هم نيافتند، در خلق سوژه و خبرسازيهاي دروغ و تحريف، يد طولايي دارند. در واقع براي رسيدن به هدف از هر ابزاري استفاده ميكنند و تأسف بيشتر اينجاست كه اين همه را به قصد قربهاليالله و فيسبيلالله انجام ميدهند!!
مصاديق بارز اين نوع عملكرد، نحوه برخورد اين رسانهها با اخبار منتقدين خود از جمله آيتالله هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است كه از سه حالت خارج نيست، يا كاملاً آن را سانسور كرده و در راستاي رسالت اطلاعرساني!! آن را بايكوت ميكنند، يا به صورت گزينشي بخش كوچكي از آن را منعكس و بلافاصله تحليل منفي ميكنند و يا به طور كل تحريف كرده و آن را واژگونه منعكس ميكنند.
حبّ و بغضهاي باندي و جناحي باعث ميشود كه واقعيتها را نبينند و فقط به اين بينديشند كه هميشه بايد فضاي اطلاعرساني و خبري كشور را براي چنين افرادي ناامن و غيراخلاقي نگه داشت.
هرچند مصاديق زيادي براي ذكر عملكرد اينگونه رسانهها وجود دارد، ولي تازهترين آنها تحليلهاي متعدد درباره عبارتهاي «بهار عربي» و «بيداري اسلامي» است كه حتي تلاش كردند سخنراني متقن و مستند مشاور مقام معظم رهبري در امور بينالملل را پاسخي به سخنان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام معرفي نمايند، حال آنكه جان كلام آيتالله هاشمي رفسنجاني اين بود كه «اسم مهم نيست، مهم نفس اين كار است كه موج آن سراسر منطقه و كشورهاي اسلامي را فرا گرفته است.»
اينگونه رسانهها اگر در بستر اطلاعرساني دچار غفلت خبري باشند، ميتوان با چند مقاله از اين دست، آنان را آگاه كرد كه ميگويند: خفته را بيدار كردن آسان است، ولي حكايت آنان داستان كسي است كه خود را به خواب زده كه نميتوان بيدارش كرد.
اميدواريم شاهد روزي باشيم كه فضايي بر حال و هواي رسانههاي ما حاكم شود كه بدون حبّ و بغض به بيان واقعيتها پرداخته شود و به شعارهاي ادعايي خود مبني بر اخلاق اسلامي و انساني و رسالت اطلاعرساني صحيح به جامعه ولو در مورد مخالفين پايبند باشيم كه در آن صورت تلاش بنگاههاي خبرپراكني مسيحي- صهيونيستي براي فريب افكار عمومي آب در هاون كوبيدن خواهد بود.
والسـلام
* مسئول روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام