پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح بیرون رفته قدری گردش کرده به هوتل موریس رفتم. نصرتالدوله [وزیر خارجه] سفارش کرد ناهار همانجا بخوریم. با نظرآقا و انتظامالملک ناهار خوردیم و نصرتالدوله آمد و جواب مسیو میلران هم به کاغذ دیروز نصرتالدوله آمد. در باب مسیو دو لاپرادل گفته بود «با مذاکرات دیروز تصدیق خواهید کرد که نمیتوانم مستشار وزارت خارجه را اجازه همراهی شما بدهم و در باب ممتازالسلطنه هم همان روز که قرار شده همین که ترتیب عمل شنیدر را دادید آگرمان [پذیرش] جانشین او داده خواهد شد.» حقیقتا بیحیایی فرنگی چیز غریبی است.
باری عصر بر حسب وعده به دیدن مسیو گو رفتم و کاغذ نصرتالدوله را که به مسیو بورژوا نوشته بود به او دادم و گفتم که مقصود تقاضای همراهی و مساعدت با ما بود و صحبتهایی کرد در همان زمینههایی که مترقب بودیم، اما از ممتازالسلطنه هیچ نگفت. بعد برگشته به نصرتالدوله مطالب را گفتم و آمدم به هوتل خودمان، چون به مادام والانسی وعده داده بودم که بیاید. آمده بود و منتظر من بود. قدری با او صحبت کردم و با انتظامالملک رفتیم منزل شاهزاده رکنالسلطنه چون امشب ما را وعده گرفته بود بر حسب اینکه ما وقتی برای صدیقالسلطنه کارت گذاشته بودیم چون با او در یک هوتل بوده کارت را عوضی به او داده بودند. خلاصه سالارالسلطنه و امانالله میرزا هم بودند. حاجی میرزا علی تازهوارد هم برای ما پلو پخته بود. شبی گذرانیدیم. بد نبود.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، صص ۳۹۴ و ۳۹۵. ص ۳۹۵.