arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۸۳۶۷
تعداد نظرات: ۳۳ نظر
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۲۰ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۱

پروفسور شاپور رواسانی: نژادی به نام آریایی نداریم

شاپور رواساني از سال ۱۹۷۴ تا سال ۱۹۹۸ با سمت استاد كرسي اقتصاد اجتماعي كشورهاي در حال رشد در دانشگاه الدنبورگ آلمان به تحقيق و تدريس اشتغال داشت؛ در سال ۱۳۷۷(۱۹۹۸م.) پس از بازنشستگي با حفظ عضويت در هيئت علمي دانشگاه الدنبورگ آلمان به منظور اقامت دائم به ايران بازگشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
الف- شاپور رواساني از سال ۱۹۷۴ تا سال ۱۹۹۸ با سمت استاد كرسي اقتصاد اجتماعي كشورهاي در حال رشد در دانشگاه الدنبورگ آلمان به تحقيق و تدريس اشتغال داشت؛ در سال ۱۳۷۷(۱۹۹۸م.) پس از بازنشستگي با حفظ عضويت در هيئت علمي دانشگاه الدنبورگ آلمان به منظور اقامت دائم به ايران بازگشت.

پروفسور شاپور رواسانی از روشنفكرانی است كه تلاش زیادی را برای تبیین جامعه شرقی به عنوان یك مفهوم فرهنگی به خرج داده كه حاصل آن انتشار مقالات و كتب متعددی در این زمینه بوده است. وی در جدیدترین اثر خود مساله اتحادیه مردم شرق را به صورت مشروح توضیح داده است. در گفتگویی كه با وی داشتیم و حاصل آن در ذیل خواهد آمد، درباره مقولات مختلفی از جمله ابطال نظریات نژادی، شاخصه های تمدن شرقی، نقش استعمار در ایجاد مرزبندی های سیاسی و ایجاد اختلافات قومی، قبیله ای و نژادی به بحث نشستیم.

كتاب اتحادیه مردم شرق واكنش های متعددی به همراه داشت. چند سال پیش هم شما كتاب جامعه بزرگ شرق را منتشر كردید. در این فاصله چه تحولاتی رخ داد كه شما بر آن شدید تا آنها را در كتاب جدیدتان بیان كنید؟

من بر اثر مطالعاتی كه در تاریخ مردم شرق انجام می دادم، با این حقیقت مواجه شدم كه یك فرهنگ و تمدن مشترك چند هزارساله اقوام خویشاوند شرقی را از دوران باستان تا امروز و از شمال آفریقا تا آسیای مركزی به یكدیگر مرتبط می كند. در كتابی كه ۱۶ سال پیش با عنوان جامعه بزرگ شرق منتشر شد، با توجه به آثاری كه باستان شناسان درخصوص كشورهای شرق داشتند، تلاش شد تا نشان داده شود هماهنگی ها و اشتراكات تمدنی بر چه اساسی حركت می كنند. در عرض ۱۶ سال گذشته كشفیات فراوانی در زمینه باستان شناسی انجام شده كه یكی از این كشفیات فوق العاده مهم، كشفیات منطقه جیرفت كرمان است كه می توان گفت تاریخ شرق را به میزان فراوانی تغییر می دهد. كشفیات جیرفت در خارج از كشور در محافل علمی و دانشگاهی بسیار معروف است، ولی متاسفانه در ایران به آن اندازه شهرت پیدا نكرده است.

آثاری كه آقای دكتر مجیدزاده (رئیس هیات بررسی در جیرفت) و كارهای آقای دكتر شهمیرزادی كه یكی از دیرینه شناسان معروف كشور هستند و همچنین آثاری كه در ۱۶ سال اخیر در آسیای مركزی و كشورهای شرقی منتشر شده اند، اثبات می كنند كه یك فرهنگ و تمدن چند هزارساله از دوران باستان در همه رشته های علوم، فنون، هنر، اخلاق، ادیان و حتی رسومات اجتماعی، مردم اتحادیه را به یكدیگر مرتبط می كند.

اگر شما به نقشه جغرافیا از شمال آفریقا تا آسیای مركزی نگاه كنید، ملاحظه می كنید كه تعداد زیادی كشور به اصطلاح مستقل در این منطقه وجود دارند. مرزهایی كه این كشورها را از یكدیگر جدا می كنند، مربوط به ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر می شوند و این مرزها همگی سیاسی و نظامی اند و مرز فرهنگی، هنری، دینی یا زبانی نیستند. همگی این مرزها مصنوعی هستند و استعمار سرمایه داری آنها را ایجاد كرده است و بعد هم یك هویت كاذب سیاسی در این كشورها به وجود آمده كه ربطی هم به تاریخ، فرهنگ، زبان و دین این مناطق ندارد. بر این اساس یك ناسیونالیسم نژادی تبلیغ شده است. این مرزهای كاذب را كاملابه طور مدلل می توان نشان داد كه كدامین افراد یا شركت ها و یا دولت های خارجی و به چه دلایلی رسم كرده اند تا ما را از یكدیگر جدا كنند.

پس از به وجود آمدن این مرزها، مستشرقانی كه آمدند و در مورد شرق كار كردند، این مرزها را به دوران باستان منتقل كردند (كه البته كار فوق العاده غلطی بود، چون این مرزها در دوران باستان وجود نداشت) و بر آن اساس تلاش كردند برای هر كدام از این كشورها تاریخی بنگارند؛ مثلابنویسند ۳۰۰۰ سال پاكستان، ۵۰۰۰ سال اردن. ما می دانیم پاكستان پس از جنگ دوم جهانی تشكیل شد و تا جنگ اول جهانی هم سوریه و اردنی وجود نداشت و همگی جزو حكومت عثمانی بودند.

استعمار پس از ایجاد یك ناسیونالیسم نژادی غلط، فرضیه های نژادی را مطرح كرد. مثلا می گویند نژاد آریا، نژاد سامی و نژاد ترك. اولا ما می دانیم كه از نظر زیست شناسی تنها یك نژاد انسانی وجود دارد. از آن گذشته هیچ كتیبه ای را نمی یابید كه در آن از قوم سامی نامی برده شده باشد. این لفظ از زبان شناسی وارد جامعه شناسی شد و اختراعی است كه بعدا معلوم شد اصلامبنای غلطی دارد. ولی متاسفانه وارد جامعه شناسی و تاریخ نگاری شد و امروزه عده زیادی از اقوام سامی صحبت می كنند یا لفظ آریا كه به كار برده شده، اصلا به نژاد مربوط نمی شود. اگر شما به نوشته های هرودوت مراجعه كنید، وقتی راجع به لشكركشی خشایارشاه صحبت می كند، از تعدادی از اقوام نام می برد كه یكی از آنها نیز آریاست. بعد این را آورده اند و به عنوان یك نژاد مطرح كرده اند، در حالی كه ما اصلانژادی با نام آریا نداریم. من در كتاب اخیر خودم از اتحادیه مردم شرق صحبت كرده ام، یعنی روی سخنم با مردم شرق است.

زیرا در ۱۵۰ سال اخیر در این كشورهای شرقی، دولت هایی بر سر كار آمدند و طبقاتی حاكم شدند كه با امپریالیسم همكاری می كنند و خودشان موجب تشدید برخوردها هستند. اگر ما بتوانیم احساس تعلق به فرهنگ شرق را در این منطقه وسیع بیدار كنیم، دیگر جنبش های نژادی ناسیونالیستی به جایی نخواهد رسید، جنگ های داخلی وجود نخواهد داشت و دیگر لازم نیست مردم شرق برای كشتن یكدیگر از كشورهای خارجی اسلحه بخرند.

شما در این كتاب سعی كرده اید نظریه های نژادی را ابطال كنید و این موضوع اولی است كه این كتاب دنبال می كند. مطلب بعدی این است كه شما شرق را به عنوان یك مفهوم فرهنگی در كتاب خود مدنظر قرار داده اید و كوشیده اید با معرفی این مفاهیم فرهنگی زمینه های كنار گذاشتن اختلافات در میان اقوام شرقی را فراهم كنید. همان طور كه اشاره كردید، مفاهیم و نظریه های نژادی در ۱۵۰ سال اخیر در راستای اهداف سرمایه داری مطرح شده است. پرسش من این است كه نقش و تاثیر منابع ترجمه ای در جهت القای مفاهیم نژادی تا چه اندازه موثر بوده است؟

درخصوص رد فرضیه های نادرست نژادی كتابی با عنوان نادرستی فرضیه های نژادی از نشریه اطلاعات منتشر شده است كه محصول نزدیك به ۴ سال تحقیقات من بود. در آن كتاب با امكاناتی كه از نظر علمی در دانشگاه آلمان داشتم، تلاش كردم بررسی كنم كه اولین بار این الفاظ را چه كسی، كی و كجا و به چه منظوری به كار برده است. بنابراین منابعی كه در آن كتاب استفاده كردم، منابع دست اولی هستند. وقتی به این منابع دسترسی پیدا كردم، متوجه شدم تصوراتی كه عنوان می شوند مطلقا جنبه علمی ندارند و كاملا نادرست اند. به همین دلیل هم آن كتاب تهیه شد. متاسفانه فرهنگ ما در حال حاضر بشدت یك فرهنگ ترجمه ای است و ما به جای آن كه به خودمان زحمت بدهیم و تاریخ مبارزات اجتماعی ایران و شرق را كه تركیبی از یكدیگر هستند بشناسیم، كوشش می كنیم اطلاعات را از طریق ترجمه كتاب های خارجی به دست بیاوریم و به منابع رجوع نمی كنیم.

باستان شناسی در ایران كه الان به طور عمده منتشر می شود یك باستان شناسی سیاسی است؛ زیرا عده ای حفار كه نام خود را باستان شناس گذاشته اند آمده اند و همان فرضیه های نژادی را به اشكال مختلف به عنوان كشفیات باستان شناسی در تالیفات خود منعكس می كنند و ما آنها را ترجمه می كنیم و تحویل روشنفكران ایران می دهیم. متاسفانه این كاری است كه در ۱۵۰ سال اخیر در ایران انجام شده و با كمال تاسف هنوز هم ادامه دارد. ما خودمان را با تاریخ اجتماعی ایران به آن شكل كه واقعیت دارد مشغول نكرده ایم، بلكه ترجمه می كنیم و ترجمه ها هم به طور عمده نادرست و آلوده به اغراض سیاسی است كه یكی از آن اغراض مهم، تبلیغ فرضیه های نژادی است. مثلادر مورد كتیبه بیستون، ترجمه فارسی ای كه در ایران پخش شد به نقل از داریوش آمده: «من از نژاد آریا هستم.»

من با چند نفر از همكاران در اروپا كه به خط میخی آشنایی دارند مكاتبه كردم و از آنها پرسیدم كه به نظر شما معنی این كلمه چیست؟ آنها به من پاسخ دادند كه این كلمه حداكثر به معنی طایفه و خاندان است و به هیچ وجه معنی نژاد از آن استنباط نمی شود. حال شما ملاحظه كنید این دو چقدر با یكدیگر متفاوتند كه سلطانی بگوید من از فلان طایفه ام یا بگوید من از فلان نژادم. ملاحظه می كنید كه ترجمه های ما تا چه حد در جهت اغراض سیاسی به غلط دست برده شده اند..

شما در كتاب های مختلف تان بیان كرده اید كه فرهنگ غرب بر اصل تفاخر نژادی تاكید دارد و شما به دنبال رد فرضیه های نژادی هستید. آیا مباحثی كه شما در كتاب اتحادیه مردم شرق مطرح می كنید به نوعی همان تفاخر نژادی را دامن نمی زند؟

خیر. بحث من به هیچ وجه تفاخر نیست، زیرا وقتی مساله تفاخر مطرح می شود به هیچ وجه نمی توان با منطق و استدلال سر و كار داشت. من اصلانمی خواهم بگویم كه در گذشته بجز فرهنگ شرق، چیز دیگری وجود نداشت؛ بلكه حقیقت این است كه فرهنگ شرق به صورت یك تركیب است و در این تركیب بیشتر اقوام و ملل به اشكال مختلف شركت كرده اند و خود فرهنگ شرق نیز بخشی از فرهنگ جهانی است و در این قضیه هیچ تردیدی نیست.فرهنگهایی هم که در داخل فرهنگ شرق قرار میگیرند همچون ایرانی، ترک و عرب جزیی از فرهنگ شرق محسوب میشوند. صحبت من فقط این است كه بیاییم و فرهنگ جهان را بر حسب واقعیت ها بشناسیم و به كسی اجازه تفاخر بی مورد ندهیم و خودمان هم دچار این بیماری نشویم.

ما می توانیم از یك فرهنگ جهانی صحبت كنیم و در این فرهنگ جهانی به موقعیت فرهنگ شرق بپردازیم؛ ولی پاره ای از نكات را نمی توان فراموش كرد، مثلاشما در قاره اروپا كتیبه یا سنگ نوشته های قدیمی تر از ۸۰۰ سال نمی یابید، اما در شرق عمر این كتیبه ها به ۸۰۰۰ سال می رسد. زمانی كه در شرق و در مناطقی مانند ایران، هند و بین النهرین، فرهنگ در حال اعتلابود، اروپا باتلاق محسوب می شد و چیزی نداشت، متاسفانه بر اثر تفكر اروپای مركزی این قسمت انكار می شود. من می خواهم بگویم كه نباید بخشی از تاریخ جهان را منكر شد.

اغلب مستشرقین می آیند و برای اقوام مختلف ، خاستگاه تعیین می كنند و می گویند مثلافلان قوم از فلان جا آمد، اما این حرف غلط است زیرا هر نقطه ای از جهان را كه به عنوان خاستگاه بشر یا قومی خاص معرفی بكنیم این پرسش مطرح می شود كه آیا خلقت در آن نقطه صورت گرفته است كه مسلما كسی نمی تواند با دلیل، چنین مساله ای را اثبات كند. بنابراین مساله خاستگاه اولیه تبلیغی است كه در راستای اغراض سیاسی انجام می شود. بنابراین من معتقدم طرح این گونه مباحث، مقدمه ای است برای شناخت فرهنگ بشری تا در آن چارچوب فرهنگ جهان را به همان گونه ای كه هست نشان دهیم. به عنوان مثال دیگر از تقلب هایی كه در تاریخ انجام شده می توان به مساله اختراع خط اشاره كرد خط را نمی توان اختراع كرد، زیرا خط دنباله نقاشی های روی دیوار كوهستان هاست و این مساله كه می گویند خط در فلان جا اختراع شده ،جعلی است. یا مثلاناحیه ای به نام زومر (سومر) كه در تاریخ از آن یاد می شود وجود نداشته است، اما از آن به عنوان مركز تمدن اختراع خط یاد می شود.

این نقطه ساخته و پرداخته جعلی مستشرقین غربی است و ما متاسفانه چون ترجمه می كنیم و منابع ترجمه ای را مورد مطالعه قرار می دهیم از هر كس سوال كنیم راجع به سومر صحبت می كند.

ما امروز وظیفه داریم دروغ هایی را كه به عنوان باستان شناسی تحویل جامعه می شود، تصفیه كنیم و باید نقش تمام اقوام جهان از جمله اقوام شرقی را در تكوین فرهنگ جهان نشان دهیم و اثبات كنیم كه در اینجا صحبت از تركیب هاست نه از برتری ها. بنابراین عقده حقارتی كه حدود صدها سال است به ما تحمیل شده یك ملعبه سیاسی است.

ملاحظه كنید كشورهای استعمارگر با مباحثی كه مطرح می كنند چگونه جریان های پان را به راه انداخته اند و برای ترویج آن تلاش می كنند. نتیجه این پان ها چیزی جز جنگ ها و خونریزی ها میان اقوام خویشاوند نیست. ما اگر مرزهای فعلی را از نظر دور كنیم و آنها را به دوران باستان منتقل نكنیم با جامعه ای در دوران باستان برخورد می كنیم كه همه با یكدیگر مراوده داشتند و این مساله در دوران اسلام تشدید شد.

در حال حاضر این كشورها را مرزهای سیاسی و نظامی از یكدیگر جدا می كند و شما به هر كجا بخواهید بروید باید ویزا بگیرید. اگر ما به اسامی شهر ها در كشورهای مختلف نگاه كنیم می توانیم به نوعی ارتباط برسیم. به عنوان مثال بغ یك كلمه فارسی و به معنای خداست و بغداد به معنی جایی است كه خدا آن را بنا كرده و یك كلمه فارسی است و شهری است كه پایتخت ساسانیان بود، اما بعدها آمدند و دور آن مرز كشیدند و كشور عراق را ایجاد كردند. این مرزهای مصنوعی به نظر من ساخته و پرداخته امپریالیسم و همچنین طبقات حاكم فاسد داخلی است.

نام كتاب شما (اتحادیه مردم شرق) این ذهنیت را در مخاطب ایجاد می كند كه مردم غرب از عناصر تمدنی برخوردارند كه با عناصر تمدنی مردم شرق تفاوت دارد. چرا شما نام كتابتان را اتحادیه انسانی نگذاشته اید؟
اگر نظریه پردازان غربی حاضر باشند به جای تبلیغ ناسیونالیسم غربی از اتحادیه انسانی صحبت كنند من هم حاضرم این كار را بكنم؛ ولی می بینیم كه این طور نیست و هنوز مفسران غربی تلاش می كنند برای خود حساب جداگانه ای باز كنند. من حاضرم جهانی فكر كنم، اما به یك شرط. این كه مرزها برداشته شود و ویزا گرفتن در كل دنیا لغو شود. به نظر من صحبت از اتحادیه انسانی در صورتی ممكن است كه همان طور كه یك كارگر فرانسوی براحتی می تواند در یك كشور آفریقایی كار كند یك كارگر آفریقایی نیز به همان راحتی بتواند در پاریس كار كند. اما چرا در حال حاضر یك كارگر اروپایی یا آمریكایی برای خودش این حق را قائل است كه در تمام دنیا كار كند، اما وقتی یك كارگر آفریقایی برای كار كردن قصد دارد به اروپا برود او را لب مرز به درون آب می اندازند و غرق می كنند. صحبت من این است كه به حق حیات بشر و به تاریخ جهان برگردیم و آن را آنچنان كه هست مطرح كنیم.

فرهنگ شرق از چه شاخصه هایی برخوردار است كه مردم این سرزمین بتوانند با استناد به آن شاخصه ها، اتحادیه تشكیل دهند؟

اگر در فرهنگ شرق به دوران باستان برگردیم با دو شرق سر و كار داریم. یكی شرقی كه حكمرانان و سلاطین كشورهای باستانی در هر دوره ای طرفدار آن بودند و تلاش می كردند برای حفظ منافع طبقاتی خود با لشكركشی و خونریزی و فتوحات، آن را تقویت كنند.

اما یك فرهنگ شرق دیگر نیز از همان دوران باستان قابل مشاهده است كه از ابتدا با ظلم و ستم مخالف بود و طرفدار آزادی و برادری و برابری بود. یكی از برجستگی های این تفكر را مزدك در دوره ساسانیان مطرح می كرد یا مثلادر نوشته های ابن خلدون می توانیم نمونه های این فرهنگ شرقی را ملاحظه كنیم. من در تلاشم این بخش از فرهنگ شرق را دوباره به منصه آگاه اتحادیه مردم شرق بیاورم. اما این كار بسیار مشكلی است، زیرا ما هنوز هم در كشور خودمان تاریخ مبارزات اجتماعی را نمی دانیم، در حالی كه تاریخ سلاطین و جنگ ها را بخوبی می شناسیم. شما اگر كتاب های تاریخ را ورق بزنید، پر از جنگ ها و فتوحات است، در حالی كه دوران صلح و مراودات بسیار طولانی تر از دوران جنگ ها بوده است. همین مسائل باعث ایجاد نوعی خصومت در میان نسل های جدید است و این خصومتی است كه از دوران باستان به امروز سرایت می كند.

ما باید این سوال را مطرح كنیم كه اگر پدر و پدربزرگ های ما به هر دلیلی با یكدیگر نزاع داشته اند، آیا نوه های ما نیز باید با یكدیگر نزاع كنند و آیا خصومت قرون را باید به آیندگان منتقل كرد؟ بسیاری از سربازانی كه در جنگ ها شركت می كنند، نمی دانند برای چه می جنگند و فقط قربانی تبلیغات می شوند. طبقات حاكم فاسد در جهت اهداف خود آنچنان افكار جامعه را خراب می كنند كه آنها حاضر می شوند بدون آگاهی كامل به دیگری حمله كنند. مثلایك دهقان پابرهنه بدبخت عراقی كه در جریان جنگ تحمیلی به ایران حمله می كرد تنها تحت تاثیر تبلیغات قرار گرفته بود یا به زور مجبور به این كار شده بود و اصلانمی دانست مشكل ایران و عراق چیست. حال آیا ما این مساله را باید ادامه دهیم؟

این تزویر و فریبكاری امپریالیسم است كه تلاش می كند این خصومت ها ادامه یابد و این در حالی است كه الان در اروپا همه كشورها یكپارچه شده اند و خصومت های گذشته را كه چندان دور هم نیست فراموش كرده اند. الان در كتاب های آلمانی كلمه ای از ژرمنیسم نمی یابید و ۴۰ سال است آنها ناسیونالیسم را از كتاب هایشان حذف كرده اند. آنها الان بر این باورند كه ابتدا همگی اروپایی اند و بعد به كشور خود تعلق دارند.

ما اگر بتوانیم اتحادیه مردم شرق را محقق كنیم، خواهیم توانست امپریالیسم را خلع سلاح كنیم و طرح های آمریكا برای خاورمیانه را نابود خواهیم كرد. همچنین اگر احساس تعلق به یك اتحادیه بزرگ را زنده كنیم، می توانیم یك واحد اقتصادی بزرگ تشكیل دهیم و به تعاملات اقتصادی خودمان رونق دهیم. كوشش من بیدار كردن این بخش از فرهنگ شرق است. البته كتاب اتحادیه مردم شرق به عنوان آغاز راه است و من در زمینه مسائل مطرح شده در این كتاب حاضرم با هر مستشرقی كه تمایل داشته باشد به مناظره بنشینم.

اگر اتحادیه مردم شرق را یك واقعیت محقق شده در نظر بگیریم، هویت ملی چه جایگاهی پیدا می كند؟

برای پاسخ به این سوال باید دید كه از كلمه ملی چه برداشتی می كنیم. یك وقت كلمه ملی را به فرضیه های نژادی محدود می كنیم كه در این صورت قابل دفاع نیست، اما یك وقت كلمه ملی را به فرهنگی كه در منطقه ای بین گروهی از انسان ها جریان داشته تلقی می كنیم. تنوع فرهنگی و كوشش در راستای نشان دادن اشتراكات فرهنگ ها نعمتی است و حتی وجود تفاوت های فرهنگی نیز به شرطی كه به منازعات و تفاخرهای غلط منجر نشود یكی از جلوه های زیبا و سازنده فرهنگ بشری است. بنابراین هر گروه انسانی در هر واحد جغرافیایی كه زندگی می كند، می تواند از اختصاصاتی كه در یك حركت تاریخی به دست آورده است در رابطه با دیگران با تفاهم كامل استفاده كند. همان طور كه در یك خانواده وجود اختلاف جسمی و رفتاری بین پدر، مادر و اولاد و به خاطر احساس تعلق به یك خانواده موجب ایجاد لطف و محبت می شود، اگر ما هم جامعه جهانی را یك خانواده تلقی كنیم، با وجود اختلاف ها و تفاوت ها براساس یك اشتراك انسانی می توانند با تفاهم كامل در كنار یكدیگر زندگی كنیم.

تقلب در بیان تاریخ

من در كتاب اتحادیه مردم شرق با استفاده از آمار و مدارك و مستندات نشان داده ام كه این منطقه واقعا از نظر فرهنگی یك واحد بزرگ است. من ابتدا قصد تهیه این كتاب را نداشتم و می خواستم كتابی در زمینه وقایع دوران هخامنشی بنویسم. در آن زمان من در آلمان در دانشگاه محل تدریسم، صاحب كرسی بودم و برای اساتید صاحب كرسی این امكان فراهم بود كه هر كتابی را می خواهند سفارش بدهند و دانشگاه آن كتاب را از هر جای ممكن تهیه و در اختیار آن استاد قرار می دهد. بنابراین از طرف دانشگاه مكاتبه كردیم و فهرست كتاب های مربوط به شرق كه بالغ بر چندین هزار جلد كتاب می شد، برای من آمد. بعد شروع به مطالعه سیستماتیك این كتاب ها كردیم. همان طور كه گفتم، قصد داشتم راجع به هخامنشیان مطلب جمع آوری كنم، اما با تناقضات فراوان در كتاب های مختلف روبه رو شدم.

مثلا مشاهده كردم از شخصی در یك كتاب به عنوان سلطان منطقه ای نام برده شده است و از همان شخص در كتابی دیگر به عنوان سلطان منطقه ای دیگر و در زمانی دیگر یاد شده است، اما چون برای افراد عادی كمتر این امكان وجود دارد كه همه این كتاب ها را در كنار یكدیگر داشته باشند و جدا جدا آنها را مطالعه می كنند به این تناقضات پی نمی برند. من بعد از یك سال و نیم كه این كتاب ها را بالاو پایین كردم، تقلب های فراوان مشاهده كردم و متوجه شدم هر كسی به خواست خودش هر طور كه خواسته تاریخ را نوشته است. بنابراین من بعد از مطالعه و تطبیق فراوان دریافتم كه با یك فرهنگ واحد سر و كار داریم و منابعی كه در كتاب اتحادیه مردم شرق نام برده ام، تنها بخش كوچكی از منابعی هستند كه مورد مطالعه من قرار گرفتند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳۳
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۵
حمید
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
2
17
این همه ایشون مطلب گفته تو اومدی یه تیکه برداشتی نوشتی نژاد آریا نداریم! ایشون نگفته فقط نژاد آریا نداریم بلکه مدعیه همه ی نژادها واحد هستند.
پاسخ ها
دوست حمید
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
عزیزم شما می گویید ایشان گفته همه ی نژادها ((پس یعنی نژادها وجود دارند)) اما تیتر مقاله و متن میگه نژاد آریایی وجود نداره .
ما هم عقلمان میرسه که همه فرزند آأم و حوا هستیم واز یک اصل منشا گرفته ایم
نستر اداموس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
7
13
وقتی اقتصاددان تاریخ نگار باشد همین میشود آقای پروفسور جان اگه بجز نژاد به خود ریشه زبانهای سنسکریت -اوستا فارسی باستان و انگلیسی دقت کنین متوجه میشوین هر محل قوم خاصی داشته است قوم آریایی بوده بعدش من حاضرم باهاتون در مورد اینکه قوم آریایی بوده مناظره کنم
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
مناظره را بگذارید برای شوهای تلویزیونی! دنیای آکادمی سازوکارهای خود را دارد.
mohsen
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
3
9
با اینکه برای این شخص احترام قائلم ولی ایشان نیز دارای روحیه ناسیونالیستی هستند.در جائی می گوبد (اگر نظریه پردازان غربی حاضر باشند به جای تبلیغ ناسیونالیسم غربی از اتحادیه انسانی صحبت كنند من هم حاضرم این كار را بكنم؛ ولی می بینیم كه این طور نیست و هنوز مفسران غربی تلاش می كنند برای خود حساب جداگانه ای باز كنند. من حاضرم جهانی فكر كنم،)تاریخ نگاری جای گرو کشی نیست.نظریه شما اگر درست باشد پس شرقی وغربی ندارد شما هم نبازد جدا سازی کنی
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
3
5
عجب! بسیار متعجب شدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۲
6
18
پروفسور شاپور رواسانی: نژادی به نام آریایی نداریم
خواندن همین تیتر کافی است که این تصور پیش بیاید که این آقا چطور تاریخ را نفی می کند؟
شاید یک پان ترک یا وابسته به پان عربها باشدکه در لابلای حرف هایی روشنفکر مآبانه بخواهد حرف اصلی خودش را (حذف نژاد آریایی )بزند
مدتی است که برخی در صدد حذف نژاد آریایی در دنیا (نه فقط ایران) هستند ولی در مورد سایر نژادها بشدت در حال تاریخ سازی های جعلی هستند
در بخشی از صحبت های این شخص چنین آمده است :
((اولا ما می دانیم كه از نظر زیست شناسی تنها یك نژاد انسانی وجود دارد))
در پاسخ به حرف باید گفت:
اولاٌ از نظر زیست شناسان همه ی انسانها متعلق به گونه ی همو ساپینس( انسان هوشمند ) هستند نه یک نژاد ( بهتر بود ایشان مفهوم نژاد و گونه را از نظر زیست شناسان جویا می شدند بعد از طرف آنها صحبت می کردند)
دوماٌ از نظر زیست شناسی هر گونه از تعدادی نژاد و هر نژاد نیز از تعدادی قوم و ... تشکیل شده است.
براین اساس متعلق دانستن همه ی افراد به یک نژاد حرف صحیحی نیست . اما در اینکه طبق دستورات دینی هیچ قوم و قبیله و یا فردی بر دیگری فضیلت ندارد مگر بر اساس میزان تقوا حرف دیگری است.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
قول میدهم از تاریخ ایران هم چیزی نمیدانی!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
دوست عزیز با پرچم ..... صحبت ما در باره ی مفهوم نژاد بود چطور درشرق و غرب انواع نژاد وجود دارد بجز آریایی؟
در ضمن منظور ما نفی سایر قومیت های هم وطن نیست تازه ما با هر کسی که قلبش برای این مرز و بوم می تپتد از هر قوم و نژادی که با شه همدل و همراه هستیم
ناشناس
|
GERMANY
|
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
3
13
خیلی ببخشید جناب پرفسور پس ایرانیا نجادشون چیه؟/نفی تاریخ میکنی؟
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۲:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
پانترکها ستون پنچم دشمن هستن.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
7
10
«... آنها به من پاسخ دادند كه این كلمه حداكثر به معنی طایفه و خاندان است و به هیچ وجه معنی نژاد از آن استنباط نمی شود...»
استدلال در حد اعلای درجه!
چند سالی می شود که عده ای راه افتاده اند و از این ژاز خوایی ها می کنند و البته از جناب برخی هم حمایت می شوند.
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۰:۵۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
اولا جناب باسواد آریایی!‍ ژاژخایی و نه ژاژخوایی! ضمنا برای بررسی دقیق‌ و فنی و دور از هیاهو، اگر زبان شناس هستید که مراجعه کنید به شماره ۲۴۵ هفته نامه فرهنگی امرداد (سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹) و جستار بانو ایراندخت مهرپرور را با نام «من یک ایرانی‌ام، نه آریایی» مطالعه بفرمایید که دقیقا با بررسی دقیق سنگنبشته‌ی میخی مذکور، بر بیانات پرفسور صحه گذاشته‌اند. اگر هم اهل زبانشناسی نیستید و دوست دارید سر خود را با احساساتی‌بازی‌های شوونیستی گرم کنید که هیچ! فحش بدهید و پارانویید بازی دربیاورید! درست مثل دکتر محمود خودمان صحبت میکنید! از جانب برخی ها صحبت می‌کنند... این برخی ها که ها هستند؟ مهره های کلیدی دولت که فهمیده‌اند محمدرضا شاه چطور ملت را تحریک میکرده و اکنون میخواهند به همان مسایل متوسل شوند؟
مهران
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
من مثبت دادم اما مجید جان نژاد نه نجاد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
6
7
دوستان لطفا احساساتی نشوند! مطلبی فنی و مستدل را چند سال پیش نشریه‌ی امرداد (نشریه‌ی زرتشتیان ایران) نوشته بود با این عنوان که ما ایرانی هستیم و نه آریایی! ایرانی‌ها یک نژاد یکسان ندارند. ویژگی جالب ایران تنوع بسیار زیاد نژادی آن است. بحث آریا و پاریا هم یک بحث کستی تفاخر طبقانی رایج در شبه قاره‌ی هند است که متاسفانه در ایران بنابر نیات خیرخواهانه اما نه چندان درست، برای حفظ وحدت ملی باب شده است. دوستان برای یک بار هم که شده، عصبانی نشوند و اگر واقعا علاقه دارند بدون پیش داوری و تعصب بروند و متون تخصصی را به شیوه‌ی مقابله‌ای بخوانند و نتیجه‌گیری کنند. رگ گردن کلفت کردن و سخنان احساساتی گفتن راحت است. دوستی که میپرسد «ایرانیها نجادشون چیه» و پرفسور را متهم میکنند به «نفی تاریخ» مشخص است که تصویر علمی دقیق و درستی از بحث نژاد و تاریخ ندارند.
پاسخ ها
ناشناس
| GERMANY |
۰۱:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
ناشناس عزیز بنده رگ گردن کلفت نکردم پیشنهاد میکنم به این http://forum.persiantools.com/t61288.html سری بزنی میخواستم برات کپی کنم ولی خیلی طولانی بود
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
از فوروم پرشین تولز قل قول میکنید؟؟ از یک متن بدون ارجاع و بدون ساختار فنی؟؟ بنده عرض کردم نه صحبت پرفسور و نه هر ادعای دیگر! بروید و تحقیق فنی بکنید. ضمنا جای امیدواری است که هموطن نجیبی مثل شما دنبال حقیقت است و نه رگ گردن کلفت کردن. اما عزیز دل، این روش پژوهش نیست. به هر حال خود همان متن هم به رغم این که فاقد وجاهت پژوهشی است اما نکاتی دارد که جالب است! خودتان هم یک بار دیگر بخوانیدش!
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۱:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
ایشان پروفسور اقتصادند ما علمای زبانشناس و نژادشناس داریم حرف آنها حکمیت دارد. متاسفانه بعد از انقلاب همه صاحبنظر کلیه علوم هستند.
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
اولا دوست عزیز آخری که میگویید همه صاحبنظرند بعد از انقلاب! احتمال نداره شما نیز با این قضاوتتون اینطوری شده باشید؟ ثانیا! این مساله مختص بعد از انقلاب نیست! تا بوده همین بوده در این ملک! این دوستمان از انگلیس هم حرف خوبی زده.
ناشناس
|
GERMANY
|
۰۱:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
6
7
پژوهش ژنتیک و کاملا دانشیک که نگره ی حضور دست کم 10500 ساله ی آریایی ها در ایران را تایید میکند.
یک زبانشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
3
9
استاد محترم. این حوزه شما نیست لطفا در باره اقتصاد نظر بدهید که ایرانی ها با نژاد یا بی نژاد بدبخت شده اند.
من از اقتصاد سرم نمی شود لطفا هر کسی رشته خودش!
احمدی نژاد اگر همون مهندس می موند فکر کنم به بشریت بیشتر کمک می کرد . بجای الان که بعنوان نویسنده فاتحه فرهنگ خوانده شده است.
ناشناس
|
GERMANY
|
۰۱:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
1
2
تحقیقات که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورت موس به نتیجه رسیده است. براساس تحقيقات پژوهشگر ايراني ژنتيك پزشكي و جمعيتي دانشگاه «كمبريج» كه با كمك و نظارت گروهي از برجسته ترين محققان اين رشته انجام شده، جمعيت هاي ايراني كه با زبان‌هاي غير از گروه هندو-اروپائي تكلم مي‌كنند به ويژه جمعيت آذري زبان ساكن در فلات ايران ريشه ژنتيكي مشتركي با اقوام ترك زبان ساكن در كشور تركيه و اروپاي شرقي ندارند و بر عكس «شاخص‌هاي تمايز ژنتيكي» آنها (مانند FSt) با ساير گروه‌هاي ساكن در فلات ايران به ويژه فارسي زبانان نزديك به صفر است كه نشانگر ريشه ژنتيكي مشترك آنها در اعماق تاريخ ايران است.
جناب ناشناس من الان میدونم اینوتایید میکنی بنظرت میشه به کسانی که در کشوری اجنبی دارن در مورد ایران تحقیق میکنن که یکسره در حال زیر سوال بردن ما هستن اتکا کرد؟هفته نامه ای که نام بردید در ایران به چاپ رسیده؟
ناشناس
|
GERMANY
|
۰۱:۴۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
1
1
ببخشید انتخاب جان هی زحمت میدم ولی این مطلبتون باعث شده...........
به گفته وي، مطالعه DNA ميتوكندريال نشان مي‌دهد كه ريشه مشترك مادري تمام اقوام ايراني ساكن در فلات ايران به زماني بسيار عقب تر از آنچه در نظريه مهاجرت اقوام آريائي مطرح مي باشد بر مي‌گردد بدين ترتيب كه اگر تمامي اختلاط ها و شاخص هاي ژنتيكي مربوط به ساير مناطق جغرافيايي و قومي را از محتواي ژنتيكي نمونه‌هاي مدرن ايراني حذف كرده و به كناري بگذاريم، اخيرترين جد مشتري مادري ما (Most Recent common ancestor- MRCA) زماني حدود 10 هزار و 500 تا 11 هزار سال قبل در فلات ايران مي‌زيسته است.
خیلی جالبه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
7
3
من فقط میدانم پانترکها خیلی فعال هستند و خطر اصلی برای ایران هستند.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
4
2
پورپیرار هم بعد بازنشستگی به دنبال همین کار پردرامد رفت.
بی بی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
1
1
به عنوان یک دکتر دانشگاهی عرض کنم: با یک گل بهار نمی شود. یعنی این که بر فرض اگر دانشجوی من در پایان نامه اش از کتاب این آقا مطالبی نقل کند از او خواهم پرسید که ایا در بین محققان بی شمار دنیا نظر ایشان حداقل به مرحله قابل بحث رسیده است یا نه. نظریه های بسیاری در دنیا مطرح می شوند ولی تعداد کمی به مرحله ای که قابل بحث در دانشگاه باشند می رسند...دیگر چیزی که از دانشجو خواهم پرسید این که شما تا چه حد خودتان در این زمینه کنکاش کرده اید.
خدمت اقای پروفسور هم عرض کنم.. مطرح شدن در رسانه ها به معنی مطرح شدن در دانشگاه نیست..البته متاسفانه در کشور ما تبلیغات حرف اول را می زند.
کارمندیان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
3
2
انتخاب ممنون از انتخاب تیترهای چالش برانگیز! من واقعاً از خواندن نظرات دوستان لذت بردم و استفاده کردم.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
1
4
ما ايرانيها آنقدر مغرور گذشته مان شد ه ايم كه حالمان را فراموش كرده ايم . مهم اين است كه الان چه هستيم شايد ما تمدن چندين هزار ساله داشته باشيم ولي متاسفانه الان بلد نيستيم با مخالف خود گفتمان كنيم در رانندگي به معناي واقعي كلمه خودخواه و زود جوش هستيم و كمتر از هر ملت ديگري حاضريم براي كشوري كه سنگ تمدنش را به سينه مي زنيم هزينه بپردازيم .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
0
3
بنده كه سواد اين بحثها رو ندارم بنا براين فقط مطالعه ميكنم و از زندگي ايراني خالص و يا زندگي ايراني آريايي فقط و فقط فشار كمر شكن بار اقتصادى معاش را ميفهمم كه ديگه همه ايرانيها را از هر نژاد و طايفه اي كه باشند زمينگير كرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
|
BOSNIA AND HERZEGOVINA
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
3
5
قوم آریایی ، قومی مهاجر و البته متجاوز به فلات ایران بودند. در واقع سخن دکتر رواسانی این است که قبل از مهاجرت آریاییها ، در ایران مرکزی تمدنهای کهنی وجود داشت. متاسفانه در ایران نظریه با قوم پارس گره خورده و از پایه های ناسیونالیسمی است که بتدریج در زمان رضاشاه برای تعریف هویت ملی ایرانیها مورد استقاده قرار گرفت.
هویت ما ایرانیها ، هویتی بر پایه فرهنگها ، طوایف ، ایلات ، مهاجرتها ، جنگها و صلحها است.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
1
0
انتخاب جان ، چرا پاسخ به برخی از دوستان را که برای رفع شبهات ارسال کردیم درج نمی کنی ؟
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
5
1
رشته ایشون اقتصاده که هیچ ارتباطی با مسایل مطروحه و ادعاهاشون نداره. ایشون نه دانش تاریخ دارن، نه باستانشناسی و نه ژنتیک. به عنوان یک دانشجوی مهندسی ژنتیک عرض می کنم که اکثریت مردم ساکن فلات ایران یا ایرانزمین از کد ژنتیکی مشابهی برخوردارن که همبستگی ژنتیکی اونها رو ثابت می کنه. وقتی از نژاد آریایی صحبت می کنیم منظور همون نژاد ایرانی یا ریشه مشترک ژنتیکی مردم فلات ایران هست. مردم ایران از دیرباز به نژاد مشترکشون آریایی می گفتند. مهم نیست که اسم نژاد رو چه بگزاریم مهم همبستگی نژادی این مردم هست. برای اطلاعات بیشتر می تونین به تحقیقات مختلفی که یکپارچگی نژادی ایرانی ها رو بررسی کرده از جمله این تحقیق(http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-727489) مراجعه کنید
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
ببخشید جناب مهندس! روش غربالگری شما چه بوده؟ نتیجه این بررسی کجا منتشر شده؟ منظورم ژورنالهای معتبر علمی است و نه رسانه‌های ریزو درشت! ضمنا! طبق یک نمونه‌گیری (که سعی میکنم سایتیشن را پیدا کرده و اینجا برایتان بگذارم) کد ژنتیکی نمونه‌های قابل توجه منطقه‌ی شرق آذربایجان (یعنی اردبیل) متفاوت از کد ژنتیکی همان اندازه نمونه در غرب بوده است. جه رسد به کل ایران. راستی! جناب دانشجو! صرف دانشجو بودن و یا ادعای دانشجو بودن حجیت نمی آورد! رفتار و روش باید دانش پژوهانه باشد! شما بهتر است به جای استناد به اخبار ایسنا از منابع معتبر در حوزه‌ی علم ژنتیک مثال بیاورید!
نظرات بینندگان