صبح مسیو اودیژیه آمده با هم رفتیم به مغازه اسباب علمی بعضی اسباب‌ها برای بچه‌ها خریدم. هشتصد فرانک تقریبا پول آن شد. مسیو اودیژیه مرا به لیسه هانری کاتر که همان نزدیکی و نزدیک پانتئون است به تماشا برد. قدیما این‌جا صومعه بوده و آثار آن هنوز باقی است و آثار قدمت هم دارد. یک کتاب هم از تالیف خود به من هدیه کرد. صاحب مغازه که به ما اسباب فروخت مانند خود مسیو اودیژیه ماسون بود و ملاحظه ما را خیلی کرد.
خلاصه به مهمانخانه برای ناهار مراجعت کردم. مشاورالممالک هم آمد و با ما ناهار خورد و بعدازظهر به دوویل مراجعت کرد. من مشغول تحریر شدم. برای فلاماریون و نصرت‌الدوله کاغذ نوشتم. عصر علیقلی‌خان آمده ما را به گردش به بوا دو بولن برد. در پر کاتلان قهوه بستنی خوردیم و به منزل او رفته شام خوردیم و شب خوشی گذرانیدیم.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۱۱ و ۲۱۲.
