arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۸۲۷۱
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۳ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: شوراى عالى امنيت ملى درباره كشتى چينى جلسه داشت، آمريكایی‌ها مدعى وجود مواد شيميايى قابل استفاده در سلاح شيميايى براى ايران هستند، چينى‌ها خواسته‌اند كه ما دخالت نكنيم و خودشان حل مى‌كنند

خاطرات آیت الله هاشمی: در گزارش ها آرامش در تاجیکستان و تشکیل دولـت جدیـد مخالفـان طالبـان در افغانـستان‌مورد توجه است. [گلبدین] حکمتیار در این دولت نیست و ممکن است فتنه جدیدی آغـاز شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
صبح خيلى زود بيدار شدم و ديگر خوابم نبرد. اخبار خودمان و بي ‌بي‌ سي فارسى انگليس و صداى آمريكا را گرفتم. جنگ در افغانستان و بوسنى هرزگوين در صدر اخبار است.
ساعت هشت صبح به سوى نهاوند پرواز كرديم. در راه، آقاى شبيرى، مديركل برنامه و بودجه استان توضيح مى‌داد. از كنار قلّه الوند گذشتيم. دره‌هاى سرسبز و دشت‌هاى حاصلخيز جلب توجه مى‌كند. آبيارى سنتى و دامدارى سنتى نقاط ضعف اين منابع طبيعى خوب است. آب‌هاى استان كه از اين ارتفاعات سرچشمه دارد، به طرف كرخه و سفيد رود و سد ساوه مى‌رود؛ هنوز جاى مناسبى براى احداث سد و مهار آب‌ها ندارند. صنايع تبديلى هم كم است و تازه دارد اقدام مى‌شود.
مردم نهاوند استقبال فوق‌العاده گرمى نمودند. فشردگى جمعيت و گرمى استقبال مردم، خيلى در خيابان معطل‌مان كرد. از بيمارستان تازه‌ساز شهر بازديد كرديم. يكى از پولداران نهاوندى مقيم آلمان آن را ساخته، ولى تأمين تجهيزات و اداره آن به عهده دولت است كه بيشتر از ساختمان هزينه دارد. قسمتى از بيمارستان راه افتاده و قسمت‌هايى هنوز فعال نيست. تقاضايشان اين بود كه فعال كنيم. [دكتر رضا ملك‌زاده]، وزير بهداشت[، درمان و آموزش پزشكي] كه همراه‌مان است، مى‌گويد نيرو و اعتبار كم داريم.
به ورزشگاه نهاوندرفتيم. امام جمعه و فرماندار خيرمقدم گفتند و گزارش دادند. من هم صحبت كردم. اجتماع پرشورى بود. در مسير كنار قبر شهيد آشيخ على حيدرى، همدرس‌ام در زمان طلبگى كه در حادثه هفتم تير شهيد شد، توقف كرديم و فاتحه‌اى خوانديم.
به سوى ملاير پرواز كرديم. در راه آقاى [احمد] زمانيان، نماينده نهاوند توضيح مى‌داد. اطلاعات خوبى از منطقه دارد. از مهار آب‌ها و زيركشت گردو و صنوبر بودن دشت‌ها و ارتفاعات و ساخت صنايع تبديلى و تبديل كوره‌هاى فراوان حومه ملاير كه خاك و هوا را ضايع مى‌كند، به كوره‌هاى صنعتى گفت.
در ملاير استقبال مردم بسيار پرشكوه بود. بلوار بسيار زيباى شهر، مملو از جمعيت استقبال‌كننده بود. گفتند هواى شهر به خاطر فعاليت حدود هشتصد كوره آجرپزى، آلوده است. در استاديوم ورزشي، امام جمعه و فرماندار خيرمقدم گفتند و خواسته‌ها را مطرح كردند. مسئولان از امام جمعه خيلى راضي‌اند. سخنرانى گرمى برايشان نمودم.
با اتومبيل به سوى روستاى حسين آباد، واقع در 25 كيلومترى شهر حركت كرديم. در مسير روستاييان به گرمى از ما با قربانى گوسفند و دود اسپند و پاشيدن آب استقبال كردند. روستاى حسين‌آباد بهسازى شده است.
در مسجد روستا خيرمقدم گفتند. در ميدان مقابل مسجد نحوه بهسازى را توضيح دادند. من هم تشويق‌شان كردم. از خانه بهداشت بازديد كرديم و وزير بهداشت توضيح داد. خانم‌هاى بهورز براى بهداشت و تنظيم جمعيت، برنامه اجرا مى‌كنند.
با هلي‌كوپترها به تويسركان پرواز كرديم. ازدحام عظيمى در اطراف منطقه فرود هلي‌كوپترها بود. به زحمت توانستيم به ماشين‌ها متصل شويم. شور و احساسات مردم غيرقابل توصيف بود. يكى از عوامل‌ اين استقبال پُرشور، جبران بى‌احترامى بود كه منافقين طرفدار بنى‌صدر در تويسركان، در سفر من در اوايل پيروزى انقلاب، هنگام سخنرانى نمودند.
بنا بود دو ساعت بعد سخنرانى براى مردم باشد، ولى مردم متفرق نشدند؛ ناهار هم نخورده بودند. ناچار با همه خستگى، ما هم از استراحت و ناهار صرف نظر كرديم و مراسم سخنرانى براى مردم در ميدان بزرگ و جديدالاحداث خوب شهر انجام شد.

 

 

سال ۱۳۷۲
سرماخوردگى و كمى تب داشتم. عفت به مشهد رفت. او هم مثل من سرماخوردگى داشت. سفير جديد فيليپين و سفير جديد افغانستان آمدند. تشريفات معمولى و سئوال و جواب دربارة وضع كشورشان داشتيم. سفير فيليپين از مشكلات ناشى از حضور پايگاه‌هاى نظامى آمريكا و نيز خسارت‌هاى تعطيلي آنها در كوتاه مدت و خسارات ناشى از آتش فشان‌ها گفت. سفير افغانستان كه در دوران جهاد به عنوان نماينده جمعيت اسلامى در ايران بوده، فارسى را خيلى روان بلد و با واقعيت‌هاى ايران كاملاً آشنا بود؛ آدم مسلط و واردى به نظرم آمد.
آقاى [سیدرضا] زواره‌اى آمد. ظاهراً تشكر كرد كه او را به عنوان وزير كشور معرفى نكرده‌ايم. گفتم مجلس هم در رأى‌گيرى غيررسمى او را قبول نداشته است. مطابق معمول مقدارى از سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد انتقاد كرد.
آقاى [علي اصغر] باغانى، [نماينده ولي‌فقيه در دانشگاه شهيد بهشتي] آمد. براى عمران سبزوار و همچنین شركت در مراسم 27 آذر دانشگاه شهيد بهشتى استمداد كرد. از كسالت حنجره شكايت داشت. فائزه آمد براى ورزش بانوان استمداد كرد.
شوراى عالى امنيت ملى جلسه داشت. دربارة مسايل عراق، لبنان و موضوع كشتى چينى بود. آمريكایی‌ها مدعى وجود مواد شيميايى قابل استفاده در سلاح شيميايى براى ايران هستند. چينى‌ها خواسته‌اند كه ما دخالت نكنيم و خودشان حل مى‌كنند. قبول كرديم. قرار شد تشكيل دومين كنفرانس فلسطين را به تأخير بيندازيم. شب در دفترم ماندم كمى تب داشتم. با مُسكن خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۳
تيم‌هاى پيروز در المپيادهاى بين‌المللى دانش‌آموزان در رشته‏‌های فيزيك، شيمى، رياضى و كامپيوتر آمدند. آقاى دكتر[محمدعلی] نجفى، [وزیر آموزش و پرورش] گزارش داد. من هم تشويق‏شان كردم؛ به هر يك از آنها، يك كامپيوتر و به استادان و سرپرستان، هر کدام، يك سكه بهار آزادى هديه دادم؛ پنج نفرشان دخترند.
آقاى ميرزاده، [معاون اجرایی رییس‏‌جمهور] آمد و براى مسايل بازسازى كمك خواست. جلسه‌اى براى ساحل‏‌سازى درياى خزر داشتيم. از وزارت راه و ترابری، وزارت نيرو و سازمان برنامه و بودجه بودند. محسن، [رییس دفتر بازرسی ویژه رییس‏‌جمهور] گزارش داد و مسأله را طرح كرد. پس از مذاكرات، قرار شد يك قطعه ده كيلومترى، براى نمونه و آزمايش، به پيمان داده شود. در این روش ساحل‏‌سازی [= ساحل پرورشي]، ماسه‏‌های کف دریا، به ساحل پمپ می‏شود. این کار در ایران سابقه ندارد، اما در سواحل شمال اروپا معمول است.
عصر هیأت دولت جلسه داشت. بحث تعويض گذرنامه‌ها و سرمايه‌گذارى خارجى در دستور بود.

 

 

سال ۱۳۷۴
براي افتتاح اولين كنگره مديران تربيت بدني، به اردوگاه شهيد باهنر رفتم. از پيروزي كشتي‏گيرانمان در [المپیک تابستانی آتلانتای] آمريكا و كسب مقام دوم و طلا گرفتن رسول خادم خوشحال بودند. من در صحبت‌‌هايم، ضمن تشويق ورزش، در اين خصوص صحبت زياد كردم و به تلخي به خُرد‌ه‌گيران به سفر ورزشكاران به آمريكا تاختم
عقد ازدواج دو نفر از كاركنان دفتر و پاسداران را بستم. آقاي [سیدعباس] قائم‏‌مقامي، نماينده دفتر نمايندگي رهبري در دانشگاه تهران آمد و گزارش سفر به آمريكا را داد؛ تحت‏‌تأثير شرايط آنجا قرار گرفته و طرفدار توسعه اين‏گونه روابط است. براي دعوت از مديران يكي از دانشگاه‌هاي آمريكا اجازه مي‌خواست و از آزار‌هاي بچه‌هاي [مدرسة] حقاني و دفتر رهبري شكايت داشت.
آقاي [محمدعلی] رحماني، مسئول عقيدتي سياسي ناجا [= نیروی انتظامی] آمد. گزارش كار داد و براي فعاليت بيشتر بودجه خواست. خاطره‌اي از پيش از انقلاب گفت كه براي من اوراقي از سوي آقاي [سیدمحمود] دعایي از نجف آورده بوده و اينجا در منزل ما، در جلسه‌‌اي شركت كرده كه من و آقايان [سیدمحمود] طالقاني و [مهدی] بازرگان و .. بودیم. جلسه براي مشورت در خصوص سئوالي بود كه آقايان [حسینعلی] منتظري و [عبدالرحیم] رباني از زندان نموده بودند. رژيم پيشنهاد مصاحبه‌اي با مضامين قابل قبول به آنها داده بوده كه به خاطر غيرقابل اعتماد بودن رژيم، با استدلال من، جلسه با پذيرش مصاحبه مخالفت كرد. عصر شوراي اقتصاد و شوراي عالي مناطق آزاد جلسه با چند مصوبه داشت.

 

 

سال ۱۳۷۵
آقاى [سیدحسین] موسويان، سفيرمان در آلمان آمد. اصراركرد كه با فرستاده ويژه آقاى [هلموت] كُهل، [صدراعظم آلمان]، ملاقات كنم و از اخلال‌های وزارت اطلاعات در سياست وزارت امورخارجه گله كرد و از بالا بردن سطح بيمه هرمس در آلمان، بعد از مبادله جنازه‌ها در لبنان و اسرایيل خبر داد. آقاى [حمیدرضا] آصفى، سفيرمان در فرانسه آمد. گزارشى از تغييرات مثبت در سياست فرانسه نسبت به ايران و حل شدن مشكل بدهى‌هاي ايران به شركت پژو را داد. از كارهاى بى‏‌حساب وزارت اطلاعات گله داشت.
مديران مناطق آزاد آمدند. براى رفع مشكلات مقررات و صدور اجازه استقرار بانك‌هاى خارجى استمداد كردند. آقاى موحدى، فرمانده سپاه حفاظت آمد و براى امور رفاهى پرسنل استمداد كرد. عصر شوراى عالى ادارى جلسه داشت. مصوباتي دربارة انتخاب كارمند نمونه و بحث ناتمامى در سازمان دادن به وضع گمرکات در مناطق مرزى داشتيم.
در باشگاه نهاد [ریاست‏‌جمهوری]، در جمع سُفرا و نمايندگى‌هاي خارج از كشور شركت كردم. دكتر ولايتى، [وزیر امورخارجه]، گزارش كار داد. من صحبت مفصلى دربارة وضع كشور، استحكام انقلاب، پيشرفت‌هاى كشور در برنامه‌هاى اول و دوم در همه بخش‌ها، به منظور آگاهى و تقويت روحيه آنها در مقابل تبليغات منفى خارجى‌ها نمودم. با نماز و شام پايان يافت.

 

 

سال ۱۳۷۶
در گزارش ها آرامش در تاجیکستان و تشکیل دولـت جدیـد مخالفـان طالبـان در افغانـستان‌مورد توجه است. [گلبدین] حکمتیار در این دولت نیست و ممکن است فتنه جدیدی آغـاز شود. بعد از نماز، ساعتى در ساحل و در اطراف باغ قدم زدم.
ساعت یازده به سوى کلاردشـت حرکـت کـردیم. از مـسیر جـاده جنگلـى عبـاس آبـاد ـ کلاردشت رفتیم. جاده بسیار زیباى جنگلى و در ارتفاعات است. از میان جنگـل هـاى انبـوه عبور مى کند. با کمک هاى خود من ساخته شده و قسمتى از آن هنوز آسفالت نشده اسـت. فکر مى‌کنم در آینده خیلى پرترافیک بشود.

نزدیک ظهر وارد میهمانسراى ریاست‌جمهوری در کلاردشت شدیم. خود کلاردشت و محل این کاخ، خیلى باصفاست. زمینى در حدود نه هکتار است، در زمان رضاشـاه سـاخته شده در دو طبقه و حـدود 600 مربـع متر بـا سـقف هـاى بلنـد قـدیمى. اول انقـلاب بـه بنیـاد مستضعفان منتقل شده و مخروبه مانده. من دستور دادم نهاد‌ ریاست جمهورى آن را خرید و بازسازى کرد و اکنون براى میهمانهاى نهاد که به شمال مى‌آیند، آماده شده است.

هواى خیلى خوبى دارد. معمولاً اینجـا ابـر اسـت، چـون ابرهـا در برخـورد بـا کـوه البـرز متوقف مى شوند و می‌مانند و گاهى مى‌بارند. دوران م گرفتگى هم زیـاد دارد. هـوا معتـدل است و باد و طوفان هم ندارد و همیشه نسیم خنک و نـوازش دهنـده‌ای دارد. پـس از نمـاز، ناهـار و اسـتراحت و مقـدارى مطالعـه تـاریخ، بـه اظهـارات مهنـدس رضـا مرعـشى، [بـرادر همسرم] که در زمان رژیم گذشته همراه دایی خودشان _سیدکمال‌الـدین طباطبـایی_ کـه رئیس اداره املاك بوده، چند روزى اینجا بوده‌اند، گوش دادم.

ساعت پنج براى بازدید معـادن سـنگ متعلـق بـه شـرکت متـروی تهـران رفتـیم. مهنـدس ابراهیمى و مهندس وکیلی هم بودند. از نمایشگاه سنگ‌ها بازدید کردیم. انـواع سـنگ هـاى زینتى گرانیت و چینى و مرمر است از معادن و سینه های کار و نحوه بهـره برداری بازدید کردیم. ذخایر سنگ عظیم است. تقریباً همـه منطقـه کـه بیـشتر از 100 کیلومتر مربع اسـت، ذخیره سنگ است. با عمق و ارتفاع صدها متر و به نظر مى رسد، میلیاردهـا مربـع متر سـنگ داشته باشد، گرچه فعلاً یک و نیم میلیارد تُن ثابت و اعلان شده است.

سـپس تـا آخـر دره در ادامـه علـم کـوه در کنـار روخانـه پـر آب «سـرد رود» رفتیم و به یخچال‌ هاى طبیعى رسیدیم که برف ها از قدیم الایام انباشته شده و از زیر آنهـا رودخانـه اى سرازیر است و هر سال هم اضافه مى‌شود و گاهى با ریزش کوه برفهـا در زیـر خـاك مدفون مى‌شود و سپس برف دیگرى روى آن را مى‌پوشاند.
شرکت مترو، حفر تونلى از اینجا به طرف طالقان را که 12 کیلومتر خواهـد بـود، شـروع‌ کرده است و از میان سنگ هاى گرانیت مى‌گذرد که سنگ برمى‌دارند و تونلى مى‌سازند و سرانجام آب رودخانه را از مسیر تونل به طالقان و از آنجا به تهران می‌شود منتقل کرد. کار بسیار با ارزشى است و ذخایر سنگ معدن، میلیاردها دلار ارزش دارد. بایـد بازاریـابى شـود. محسن که عـضو هیـأت مـدیره متـرو هـم هـست، موافـق ایـن گونـه کارهای آقای [اصـغر ] ابراهیمی، [مدیرعامل شرکت مترو] نیست!

نظرات بینندگان