این روزها اغلب ما دارا خسروشاهی را به عنوان مدیر اوبر می شناسیم. اما دارا خسروشاهی پیش از آن که یک مدیر موفق باشد یک ایرانی است که میراث و فرهنگ ایران را با خود حمل می کند. میراثی که از کودکی با اوست و اکنون حتی در سبک رهبری وی تاثیرگذار است.
به گزارش سرویس آی تی و فناوری انتخاب، هنگامی که دارا خسروشاهی یک کودک بود، در یک خانواده خانواده پرجمعیت در فرمانیه زندگی می کرد، محله ای خوش آب و هوا در شمال تهران. خانواده پدری او همگی در دهه 1950 میلادی در حوزه داروسازی فعالیت می کردند. فعالیتی که به سرعت سود کرد و خانواده خسروشاهی را به یکی از ثروتمندترین خانوده های ایران تبدیل کرد.
درواقع خانواده خسروشاهی یکی از معدود خانواده های ثروتمند ایرانی بودند که ثروتشان به نفت وابستگی نداشت. خانه پدری خسروشاهی یک ملک ویلایی با زمین فوتبال، استخر و زمین تنیس بود. جایی که او با پسرعموهای مشهور خود یعنی برادران پرتوی بازی می کرد.
در سال 1979، زمانی که خسروشاهی 9 ساله بود، انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و خانواده خسروشاهی نیز از ایران مهاجرت کردند. چهل سال بعد، خسروشاهی تبدیل به یکی از سرشناس ترین مدیران موفق سیلیکون ولی شده است. دارا خسروشاهی اغلب اوقات با دوچرخه تردد می کند آن هم در شرایطی که مدیر یکی از بزرگ ترین شرکت های حمل و نقل شهری جهان است.
از زمانی که داراخسروشاهی وارد مدیریت اوبر شده تغییراتی خیره کننده در این شرکت ایجاد کرده است. تغییراتی مثل ورود دوچرخه و اسکوتر به سامانه حمل و نقل و تغییر در فرهنگ سازمانی اوبر. مبارزه با تعرض و سوء استفاده های جنسی، تشدید قوانین سختگیرانه برای کنترل رفتار رانندگان و بسیاری از رفتارهای مشابه دیگر از مهم ترین فعالیت های خسروشاهی پس از مدیریت اوبر محسوب می شود.
او نمونه قابل قبول و موفقی از موج کارآفرینان، سرمایه داران و مدیران ایرانی-آمریکایی است که در دو دهه گذشته در رتبه های بالای سیلیکون ولی قرار گرفتند. رهبری ارشد در گوگل، یاهو، اوراکل، نوکیا، دراپ بکس، ای بی و اکس پدیا را می توان یک کارنامه موفق برای هر مدیری دانست.
اما خسروشاهی، نگران است که موج بعدی کارآفرینان مهاجر، هرگز از مرز موفقیت عبور نکنند او می گوید: "پیشرفت مهاجران تا حد زیادی به نوع سیاست های دولت ها مرتبط است و من نمی دانم آیا سیاست های آتی نیز ارتجاعی خواهند بود یا خیر. "
پیش از انقلاب اسلامی، خسروشاهی تصور می کرد که روزی به کسب و کار خانواده اش یعنی شرکت برادران خسروشاهی خواهد پیوست، اما پس از تغییر سیستم زندگی آنها و مهاجرت به ایالات متحده مجرا به کل تغییر کرد. خانواده خسروشاهی پس از مهاجرت به شمال نیویورک یعنی نزد یکی از عموهای خسروشاهی به نام نصرالله رفتند.
از این جا به بعد مسیر زندگی دارا به شدت تغییر می کند. او در کنار عموزاده هایش در آپارتمانی سه طبقه ساکن می شود و به مرور به زندگی در غربت عادت می کند. برادرها و پسرعموهای دارا از اعضای سرشناس تیم فوتبال مدرسه می شوند و او نیز به لطف آن ها دروازه بان می شود.
اما فارغ از استعدادهای ورزشی دارا یک دانش آموز فوق العاده با استعداد بود. او جلوی تلویزیون درس می خواند و تمرکزی بسیار بالا داشت. رقبای تحصیلی وی پسرعموهایش بودند و این رقابت از دید دارا بهترین نوع رقابت بود.
اما دارا از تحولات داخلی ایران دور نبود. در سال های جنگ ایران و عراق پدربزرگ دارا بیمار شد و پدر دارا برای مراقبت از پدرش راهی ایران شد، شرایط ایران و وضعیت داخلی و مرزها به شکلی بود که پدر دارا تا 6 سال بعد نتوانست به ایالات متحده باز گرددد و این دوری 6 ساله در کنار نگرانی از موشک باران های ایران و شرایط جنگی به دارای نوجوان یک درس بزرگ داد.
دارا خسروشاهی در این خصوص می گوید: " پدر تکیه گاه خانواده بود اما غیبت او در کنار خبرهایی که می شنیدیم به ما احساس مسئولیت می داد که درک کنیم قرار نیست همیشه همه چیز طبق ایده آل ما باشد. ما فهمیدیم باید تمام تلاشمان را برای موفقیت انجام دهیم."
شاید بر همین اساس است که خسروشاهی هرگز از کار زیاد نترسیده است. او کل تابستان را در دوره دبیرستان، صرف کار در یک تعویض روغنی کرد. او نه تنها بنزین و روغن ماشین ها را چک می کرد حتی برای انعام شیشه ماشین ها را نیز پاک می کرد.
پسرعموی دارا هادی پرتوی، که در حال حاضر رئیس سازمان غیر انتفاعی Education Code.org است، نمی دانست دارا انجا کار می کند تا این که یک روز اتفاقی به آنجا رفت. وی در این خصوص می گوید: موفقیت دارا و اوبر از یک ایستگاه بنزین و تعویض روغنی شروع شد و من این نوع پیشرفت را دوست دارم.
ایرانیان بزرگترین گروه دانشجویان خارجی در آمریکا را در اواسط دهه 1970 تشکیل می دادند. امید کردستانی، رئیس اجرایی توییتر، که در سال 1978 ایران را ترک کرد، گفت: "این همیشه در مورد استعداد شما بود. به خصوص برای موفقیت در آینده سیلیکون ولی. در مدارس ایران دانش آموزان یکی از سه مسیر تحصیلی را بعد از دبیرستان انتخاب کردند: مسیر ریاضی و فیزیک برای کسانی که می خواستند مهندسان باشند؛ علوم تجربی برای پزشکان مشتاق؛ ورشته های هنری و علوم انسانی.
برای خسروشاهی و خانواده اش، این عوامل به موفقیت تبدیل شده اند. برادر خسروشاهی کاوه مدیر عامل شرکت سرمایه گذاری Allen & Company است. بزرگ ترین برادر او، مهراد، رئیس شرکت مشاوره Confida است. عمویش حسن، شرکت زنجیره ای Future Shop را تاسیس کرد که Best Buy در سال 2001 با 580 میلیون دلار کانادا آن را خرید.
علی و هادی پرتوی، پسر عموهایش نیز سرمایه گاران اولیه شرکت های محبوبی مثل فیسبوک، ایربی ان بی و دراپ باکس هستند. دارا خسروشاهی به محض به قدرت رسیدن در اوبر فهرستی از هنجارها ونابهنجاری های شرکت تهیه کرد. او در این خصوص می گوید: " من تا حدی متاثر ار فلسفه تجاری پدربزرگم رفتار کردم.من به یاد می آورم که کارگران به او احترام می گذاشتند، همانطور که او با آنها صحبت می کرد، به نام کوچک صدایشان می کرد."
در سال نخست فعالیت های دارا خسروشاهی در شرکت اوبر او صرفا ناچار به پاک کردن ردپاهای اشتباه مدیران قبلی و شرکت در دادگاه های شکایتی بود که به مدیریت ضعیف مدیران پیشین مرتبط بود.
اما روش دیگری برای درک رویکرد خسروشاهی وجود دارد. در فرهنگ ایرانی، این رویکرد با نام "تعارف" شناخته می شود که در فرهنگ غربی قابل تعریف دقیق نیست. این رویکرد شامل تمایل شدید میزبان به ارائه پیشنهاد به مهمان ا است حتی اگر مهمان دشمن باشد.
به نظر می رسد تعارف به عنوان یک ضرورت فرهنگی در رفتارهای دارا خسروشاهی دیده می شود و اتفاقا باعث شده در کسب و کارش موفق باشد. تعارف باعث به دست آوردن مزیت، از لحاظ سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی می شود و این برای کسب و کارهای ایرانی آمریکایی نیز مفید است.
این ویژگی به دارا خسروشاهی یک مزیت استراتژیک می دهد . به طور کلی سبک های متعددی در پیشبرد بحث های تجاری وجود دارد و دارا خسروشاهی با تعارف و فروتنی مسیر خود را هموار می کند.
دارا خسروشاهی امیدوار است طی بازه زمانی 10 تا 15 سال آینده موفقیت هایی چشمگیر در صنعت حمل و نقل پیدا کند.