سیدحسین موسویان در المانیتور نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، پس از ۹ ماه بیاعتنایی به سیاست دولت اوباما در قبال ایران، سرانجام راهبرد خود را در مقابل جمهوری اسلامی اعلام کرد: رویارویی همهجانبه. سخنرانی روز ۱۳ اکتبر او که هیچ کم از جنگطلبی نداشت، با زدودن دورنمای دیپلماسی موفقیتآمیز هسته ای دولت پیشین میان ایران و آمریکا همراه بود.
به گزارش «انتخاب»؛ سخنرانی ترامپ و جزئیات مندرج در گزارهبرگ کاخ سفید مبنی بر سیاستهای او در قبال ایران، بر اتهامات سنتی آمریکا استوار است: نفوذ ایران در منطقه، قابلیتهای دفاعی این کشور (مانند برنامهٔ موشکهای بالستیک)، سیاستهای داخلیاش و همچنین نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. البته ترامپ تهدید خود را در مورد عدم تأیید پایبندی ایران به برجام، در شرایطی عملی کرد که مشاوران ارشد او و متحدان اروپاییاش نظری متضاد داشتند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بارها بر پایبندی ایران به تعهداتش طبق توافق اتمی، تأکید کرده بود. ترامپ گفت که اگر کنگره و متحدان آمریکا «راه حلی» برای تغییرات دربرجام نیابند، «آنگاه توافق به پایان خواهد رسید.» مضاف بر این، با اینکه ترامپ، سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار نداد، لیکن تحریمهای جدیدی را بر این نهاد اعمال کرد.
اظهارات ترامپ در قبال ایران، درحقیقت مجموعه ای از تندروانهترین مواضع یکایک دولتهای آمریکا پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ (غیر از دور دوم ریاست جمهوری پرزیدنت اوباما) بود. تمامی رؤسای جمهوری آمریکا از آن زمان، حکومت ایران را به حمایت از تروریسم، بیثبات کردن منطقه و نقض حقوق مردمش متهم ساختهاند. سیاستهای آمریکا از طرق مختلف مانند تلاش برای منزوی ساختن ایران، تحریک قدرتهای منطقهای و بینالمللی علیه این کشور، صدور اسلحه به کشورهای متخاصم ایران در منطقه، حمایت از گروههای خشونتطلب اپوزیسیون و جداییطلبان داخلی و جنگ پنهان با هدف از بین بردن تواناییهای اقتصادی و نظامی ایران، کاملا در مسیر تغییر حکومت صورت گرفته است.
سخنرانی اخیر ترامپ فاقد یک راهبرد دقیق بود. به جای ارائه یک استراتژی مشخص، او بر لفاظی ها و توهینهایی تکیه کرد که ایرانیان را از هر طیف سیاسی به واکنش برانگیخت. یکی از مثالزدنیترین نکات، استفاده از واژهٔ جعلی «خلیج عربی» به جای استفاده از نام بینالمللی و تاریخی "خلیج فارس" بود که کرانهٔ جنوب غربی ایران را از شبهجزیرهٔ عربستان جدا میکند. شایان ذکر است که ایالات متحده همانند سازمان ملل متحد، به طور رسمی اسم خلیج فارس را به کار میبرد. در نتیجه، به کار گیری چنین الفاظی در تضاد با اظهارات ریاکارانهٔ ترامپ دربارهٔ «تاریخ… فرهنگ… و تمدن پر افتخار» مردم ایران قرار میگیرد. همچنین، ادعای ترامپ مبنی بر قرار گرفتن در کنار مردم ایران، با تصمیم او برای محدود کردن ورود ایرانیان به آمریکا مغایر است.
در مورد برجام، سخنرانی ترامپ و سیاست جدیدش، نشان میدهد که او به دنبال تحریک ایران برای خروج از توافق است. با توجه به حمایت بینالمللی از توافق اتمی، ترامپ گزینههای محدودی دارد و به همین خاطر تلاش میکند تا با ایجاد یک اجماع بینالمللی در جهت تحریم ایران به خاطر مسائل غیر هستهای، مانند ادعای «رفتار» نامناسب ایران در منطقه، توافق را از حیز انتفاع خارج کند.
در حالی که سخنرانی ترامپ استقبال فوری مقامهای اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین را به دنبال داشت، لیکن متحدان سنتی آمریکا در اروپا به وضوح حمایت مستحکم خود را از برجام و قصدشان را برای ادامهٔ تعامل دیپلماتیک با ایران متعاقب برجام، ابراز کردهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بار دیگر تأکید کرد که ایران به تعهداتش در چارچوب برجام کاملاً عمل کرده است. بنابراین، به نظر میرسد که ایالات متحده انزوای بیسابقهای را در جامعه بینالملل در رویارویی با ایران، تجربه میکند. در واقع، پس از سخنرانی ترامپ، فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیهٔ اروپا، اظهار کرد: «اتحادیه اروپا در همراهی با جامعهٔ بینالملل، آشکارا تأکید کرده که توافق پابرجاست و پابرجا خواهد ماند.»
با توجه به تکرار فزایندهٔ اظهارات دولت ترامپ برای تغییر رژیم در ایران به عنوان یک هدف غایی در سیاست خارجی، شرایط کنونی ممکن است به سرعت وخیمتر شوند. رکس تیلرسون، وزیر خارجهٔ آمریکا، روز ۱۵ اکتبر بار دیگر گفت که «مرحلهٔ نهایی بازی» برای واشینگتن، سرنگونی حکومت ایران است. ترامپ با تمسک به سیاست تغییر رژیم، نه تنها شعارهای کارزار انتخاباتی خود را در انتقاد به سیاستهای تغییر رژیم دولتهای باراک اوباما و جرج دبلیو بوش نقض میکند، بلکه منشور سازمان ملل متحد را نیز زیر پا میگذارد و خاطرهٔ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت منتخب مردمی دکتر محمد مصدق را به دست سازمان سیا، در اذهان ایرانیان زنده میکند. تلاشهای ترامپ برای فاصله انداختن میان مردم و حکومت در ایران، یا حتی در میان جناحهای مخالف حکومت، بیهوده است و با این شیوه هر گونه کوشش را برای مذاکره با تهران بر سر هر موضوعی، با شکست مواجه خواهد کرد.
عدم تأیید پایبندی ایران به برجام از جانب ترامپ و همچنین الفاظ بسیار تند ضد ایرانی او، نهتنها متحدان آمریکا را رنجانده، بلکه مردم ایران را از طیفهای مختلف، پشت حکومتشان گرد آورده است. مضاف بر این، ترامپ با حملات جنجالآمیزش به سران ایران، هر گونه احتمال مذاکره با تهران را از بین برده است و دو کشور را در مسیر خطرناک جنگ قرار میدهد.
حاصلجمع استراتژی حدود ۴۰ دهه رویارویی آمریکا با ایران، تنها کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه و آسیب پذیری متحدان خودکامهٔ این کشور بوده؛ در صورتی که ایران تبدیل به یک قدرت بزرگ منطقهای شده است.
اتخاذ موضعی چنین خصمانه از سوی ترامپ نسبت به ایران -و بهویژه در قبال حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آمریکا را در موضع خصومت قطعی علیه جمهوری اسلامی قرار میدهد و کماکان این کشور را در باتلاق مداخلهٔ پر هزینه در منطقه باقی میگذارد؛ هزینهای غیر ضروری که بر منابع مالی و انسانی و اعتبار جهانی این کشور آثاری منفی خواهد گذاشت.