منتجبنیا در توضیح مصاحبه رهامی درمورد نامه وی به رئیس دولت اصلاحات گفت: از نظر من و خیلی از بزرگان جریان اصلاحات، لیستی که بسته و در انتخابات شوراها ارائه شد به هیچ وجه قابل دفاع نیست. چراکه هم جامع نیست و هم بسیاری از نیروهای شایسته حذف شده اند. در واقع، بسیاری از افرادی که در لیست حضور دارند، اصلا قابل دفاع نیستند. هنگامی که من مطلع شدم هیئت رئیسه شورای عالی سیاستگذاری این لیست را بسته نگران شدم. همان روز تعداد قابل توجهی از شخصیتهای اصلاحطلب با من تماس گرفتند و گفتند چرا شما ساکت هستید و اعتراضی نمیکنید؟
آبروی اصلاحات را در خطر دیدیم
منتجبنیا افزود: لیستی که بسته شده بود، چیزی نبود که بتواند آبروی ما را حفظ کند. در توضیح گفتم که من در جریان بسته شدن لیست دخالتی نداشتهام. به آنها گفتم بروند و این مسائل را با آقای خاتمی مطرح کنند. آنها هم اعتراض خود را شدیدا با آقای خاتمی مطرح کردند. همچنین خیلی از آن افراد در فضای مجازی انتقادات و اعتراضات خود را به زبان آوردند.
وی همچنین گفت: من هم وقتی چنین شرایطی را دیدم سریعا نامه ای خطاب به آقای خاتمی تهیه کردم و گفتم مجموعه محدودی که دارند به جای همه اصلاحطبان تصمیم میگیرند تصمیم غلطی گرفتهاند و لیستی تهیه کردهاند که مورد انتقاد خیلی از اصلاحطبان است. من از اقای خاتمی تقاضا کردم که لیست را تایید نکنند و بگذارند مردم انتخابشان را بکنند. چراکه من مطلع شدم لیستهای دیگری هم در راه است و خانه کارگر، حزب اسلامی کار و جمعی از احزاب اصلاحطلب لیستهای تهیه کردهاند و اصلاح طلبها بنا به ارائه لیست واحد در شورا نداشتند. بنابراین از ایشان خواستم که از وجهه و و اعتبار خود در تایید این لیست استفاده نکنند و مردم را آزاد بگذارند و تنها بگویند که به اصلاحطلبها رای دهید.
قائم مقام حزب اعتماد ملی ادامه داد: فکر میکردم پیشنهادی که به آقای خاتمی دادهام پیشنهادی منطقی و عاقلانه ایست و ایشان حتما میپذیرند. چند روز اول هم چندان از لیست حمایت نکردند و ما مطمئن شدیم قرار نیست لیست توسط آقای خاتمی حمایت شود. چند روز آخر بود که نقل کردند فشار روی ایشان زیاد بوده و مصرا از ایشان خواستهاند که لیست را حمایت کنند. با حمایت آقای خاتمی طبیعتا لیست، تبدیل به لیست امید شد و مردم هم به آن رای دادند. من با آقای خاتمی هیچ نشست و جلسه ای نداشتم، فقط میدانم که همان روز اعتراضهای زیادی به ایشان شدهبود و بسیاری از شخصیتهای موثر هم اعتراضشان را از حمایت آقای خاتمی اعلام کردند.
بنا به ارائه لیست جداگانه نبود
رسول منتجبنیا در پاسخ به اینکه آیا حزب اعتمادملی بنا به ارائه لیستی جداگانه داشتهاست، گفت: حزب اعتماد ملی تصمیم گرفت با حفظ هویت حزبی خود با شورای سیاستگذاری تعامل داشته باشد. سه نفر از اعضای حزب اعتماد ملی هم در جلسات شورای سیاستگذاری شرکت کردند. اما شرکت آنها در جلسات با تصمیم خودشان بود. به خصوص دو نفر از این افراد به صورت حقیق در جلسات شرکت داشتند. یک نفر از آنها از طرف شخص من بودند که حضور پررنگی هم نداشت. آن دو نفر هم تقریبا با اکثریت اعضای شورا هماهنگ بودند.
وی افزود: من از اینکه لیست جدایی را امضا و اعلام کنم خودداری کردم و گفتم به حرمت تشکیلاتم لیست دیگری را تایید نمیکنم و به صورت فردی لیستی را ارائه نکردم. و همانطور که اشاره کردم چند لیست از جانب احزاب ارائه شد.
شورای سیاستگذاری راه حلی موقتی بود نه دائم
منتجبنیا درمورد انتقاداتی که به شورای عالی سیاستگذاری وجود دارد،گفت: یک وقت هست که ما اساس چیزی را قبول داریم و میخواهیم شاخ و برگها را اصلاح کنیم، یک وقت هم هست که اصلا آن نهاد را قبول نداریم. ما شورای سیاستگذاری را به عنوان یک راه حل برای اختلافات به وجود آمده در سال 94 قبول کردیم. برای حل اختلافاتی که بین کمیته راهبردی و کمیته انتخابات شورای هماهنگی اصلاحات ایجاد شده بود ،ما تن به ترکیب دو کمیته دادیم. آن هم فقط برای انتخابات سال 94 بود، قرار بر این نبود که شورایی به وجود بیاید و جایگزین احزاب شود. قرار نبود بالای سر احزاب، اقا بالاسر باشد و یک نهاد تصمیم گیرنده باشد و احزاب و شخصیتهای اصلاح طلب از آنجا دستور و الهام بگیرند. من این را توهین به اصلاحات و اصلاح طلبان میدانم. این جریان را انحرافی در جریان سیاسی کشور میدانم و این را تحقیر و توهین به فرد فرد اصلاحطلبان میدانم.
وی درباره ساختار شورایعالی سیاستگذاری گفت: این افراد از جانب شخصیتهای اصلاحطلب انتصابی هستند. یک جمع انتصابی در کنار جمعی از دبیران کل احزاب نشستهاند و برای کل اصلاحطلبان تصمیم گرفتهاند. تازه دبیران کل احزاب جمعی از دبیران کل هستند و آنها هم اکثرا به نوعی از یک حزب خاص هستند. یعنی یک حزب تحت عناوین مختلف احزابی را تشکیل داده و در شورای عالی 13-14 نفر را به عنوان دبیر کل آورده است. در نتیجه میشود گفت که از این مجموعه بیش از دو سوم از آنها وابسته به یک جریان فکری و یک حزب هستند و کمتر از یک سوم دبیران احزابی هستند که تا حدی مستقلاند. آن وقت این مجموعه که بیشرشان یا انتصابی هستند و یا وابسته به یک جریان و حزب هستند، نشستهاند برای کل احزاب و کل اصلاحات تصمیمگیری میکنند. در سراسر کشور ما در مجموع بالغ بر 100 حزب داریم. چه کسی گفته این افراد بنشینند و برای همه این افراد تصمیمگیری کنند؟ چه کسی چنین حقی را به این شورا داده است؟ این خلاف دموکراسی و آزادی است.
منتجبنیا همچنین درباره جایگاه این شورا گفت: شورای عالی سیاستگذاری حتی جایگاه قانونی ندارد. جایگاه قانونی را احزاب دارند که در قانون اساسی آمده و قانون مشخص دارند. شورای عالی حتی حق ندارند یک اطلاعیه بدهد. اگر اطلاعیه بدهند غیرقانونی است مگر اینکه احزاب پای آن را مهر بزنند. این شورا برای سال 94 بود که متاسفانه تا 96 تمدید شد و حالا میخواهند حضورشان را برای سالهای آینده تمدید کنند. نتیجه این امر این است که احزاب از صحنه تصمیم گیرنده خارج شوند و احزاب اینگونه تبدیل به نوکر و مجری شوند. شورای هماهنگی که مرکب از 21 دبیرکل احزاب است حالا بی خاصیت و خنثی شده، یا جلسه نمیگیرند یا اگر بگیرند دستور جلسه ندارند. این شورا با روح و حقیقت اصلاحطلبی مغایراست.
پشت پرده ای در کار است
منتجبنیا درباره پشت پرده شورای عالی اصلاحطلبان گفت: بزرگترین خطری که وجود دارد این است که همین 40- 50 نفر هم خودشان تصمیم گیرنده نیستند. پشت صحنه جمعی بالغ بر 5 نفر برای همین جمع هم تصمیم میگرند. یعنی کل تصمیمات در جریان اصلاحات به 4-5 نفر منتهی شده است. کسانی که خودشان را به آقای خاتمی نزدیک میدانند. آنها تصمیم میگرند و همه را ملزم به اطاعت میدانند. به هرکس که اطاعت نکند هم انگی میچسبانند. میگویند یا بدوی است، یا وابسته است. این یک بدعت خطرناکی است که در جریان اصلاح طلبی به وجود آمده که ما موظفیم با آن مقابله کنیم.
وی افزود: این چند نفر تاکنون دراین دو سال توانستهاند تا اثرگذار باشند و تا به حال هرکدام به عنوان یک فرد از هزاران فرد اصلاحطلب بودهاند. اما در این دو سال پشت پرده تصمیم میگرند و تصمیمشان را به عنوان تصمیم آقای خاتمی و بزرگان اصلاح طلب عنوان میکنند و کسی با آنها مخالفت نمیکند. لیست را میبنند و میگویند حق ما بوده است. آنها حتی برای سمتهایی که قرار است در آینده منصوب در شهرداری و دولت وجود دارد، تلاش میکنند و سعی دارند سمتها را تقسیم کنند. این چند نفر شدهاند عقل اصلاحات و به جای همه دارند تصمیم میگرند. این یعنی هم اصلاحات سفیه و عاجز از تصمیمگیری اندو فقط این 4-5 نفر میتوانند تصمیم بگیرند و به نام آقای خاتمی تمام کنند. همین افراد زمان آقای هاشمی هم تصمیماتشان را به پای آقای هاشمی میگذاشتند. چه بسا همین افراد در مورد دولت هم خود را نماینده خود خوانده بدانند و به آقای روحانی وزرای و مسئولینی پیشنهاد دهند که مورد قبول همه اصلاحطلبها نیست.
قائم مقام حزب اعتماد ملی درباره معیارهای تصمیمگیری این افراد گفت: نمیخواهم حالا پرده از معیارهای این افراد برای تصمیمگیریها بردارم اما اگر یک روز لازم شد پرده از برخی مسائل برمیدارم و مطرح شدن این مسائل برای خیلی از افرادی که از آنها حمایت کردهاند زیان آور خواهدبود. اگر بنا به ادامه این جریان انحرافی و این بدعت باشد، بسیاری از مسائلی که حالا سر زبانها افتاده را به صورت مستند در معرض دید و شنیدن مردم قرار خواهم داد.
وی همچنین درمورد راهکار درست برای مقابله با این جریان گفت: باید به شورای هماهنگی برگردیم که نهادی رسمی و مرکب از دبیران احزاب اصلاح طلب است. همانطور که من درنامههای مکرر به مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و سایرین نوشتهام، راه برون رفت از این لغزش و انحراف بازگشت به تحزب و دموکراسی است. ما باید احزاب شناسنامه دار را تقویت کنیم و تلاش کنیم کار رابر عهده احزاب بگذاریم.
شخصا بیشترین تلاش را برای ریاست عارف داشتم
منتجبنیا درباره نقش آقای عارف در این مشکلات گفت: از روز اولی که این جریان پیش آمد. آن چند نفر موافق نبودند که آقای عارف مسئول شورای سیاستگذاری شود و حتی موافق نبودند که ایشان در لیست اصلاحطبان در مجلس باشد. چند نفر بودیم که نهایت تلاشمان را کردیم که آقای عارف در لیست جای بگیرد. برای اولین بار است که در رسانهها اعلام میکنم من شخصا بیشترین تلاش را کردم که آقای عارف مسئولیت ریاست شورای اصلاحطلبان را به عهده بگیرد؛ چراکه آقای عارف را انسان پاک و درستکاری میدانستم و در جلسات هم آقای عارف اصرار داشت که باید به دموکراسی برگردیم و با این انحرافات مخالفت میکرد. ما برای اینکه ما از خطر این انحرافات نجات پیدا کینم تلاش کردیم آقای عارف به عنوان رئیس شورا انتخاب شود. در مجلس هم تلاش کردیم ایشان رئیس فراکسیون شود.
وی در ادامه گفت: در جلسات خصوصی هم هرگاه صحبت کردیم گفتهاند که صد درصدنظر ما را قبول دارند و اجازه نمیدهند این انحراف ادامه پیدا کند. اما متاسفانه ایشان در عمل موفق نبودهاند. برداشت من این است که از آقای عارف فقط در حد مدیر یا معاون جلسات استفاده میشود و در تصمیمها کلان که مورد اعتراض ماست، چندان آقای عارف را دخالت نمیدهند. تصمیم پشت صحنه گرفته میشود و آقای عارف را خواسته یا ناخواسته به این سمت میکشانند که بر خلاف حرفهای گذشته و اعتقاداتش عمل کند. من خیلی هم متعجبم که چرا کسی که کمترین نقش را در تصمیمات داشته دارد از آنها دفاع میکند و میخواهد خودش را وجه المصالحه قرار دهد. ما میدانیم که آقای عارف در این تصمیمات یا هیچ گونه نقشی نداشته یا نقش بسیار کمرنگی داشته. پس چرا خودش را زیر سوال میبرد؟ حداقل اگر اجازه تصمیمگیری به اون نمیدهند، مدافع تصمیم دیگران نباشد.
فارغ از محتوای شگفت انگیز این «نگرانی القا شده» و بازی سازی منحصر به فرد «مهندسان لیست» در مدیریت «رییس دولت اصلاحات» (طبق ادعای خودشان)، آیا طرح این بحث که 6 روز زمان برای «مجاب» کردن صرف شده، توهین به ايشان نیست؟ اگر قرار بر «مجاب» شدن بود، آیا این موضوع ظرف چند دقیقه یا در نهایت، یکی دو جلسه امکانپذیر نبود؟ می خواهید باور کنیم که کسی چون رهبر اصلاحات که 8 سال رییس جمهور بوده و سالها در مراتب و پست های مهم و حساسی بوده،درک و فهم حضرات را نداشته و این جماعت (که جملگی در شمار نیروهای بعضاً میان رده دولت او بوده اند) تصمیمی بهتر از او می گیرند؟ یا صلاح جریان اصلاحات و منافع مردم را بهتر از او می دانند؟!