arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۴۸۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۱ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۶

استاد دانشگاه کانتیکات: اختلاف سعودی با قطر از تلاش برای منزوی کردن ایران ناشی می‌شود

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
هنوز یک ماه از سفر پر سروصدای ترامپ به خاورمیانه نگذشته است، اما حکومت‌های حاشیه‌ خلیج فارس که شاهانه از او میزبانی کردند ناگهان بر ضد یکدیگر شوریدند.
 
به گزارش انتخاب به نقل از شفقنا، عربستان سعودی، و به دنبال آن امارات متحده عربی، بحرین، و مصر، تمام روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع کردند، و این جزیره‌ی کوچک عربی را عملا تحریم کردند. اگرچه نشست صمیمی ترامپ با دارودسته‌ی عربش در نگاه اول تصویری از یک جهان عرب متحد و مصمم فرا می‌فکند، این رخداد اخیر باعث شگفت‌زدگی بسیاری از ناظران شده است، و منطقه‌ی خلیج فارس را که همین الان هم بی‌ثبات است به سمت مسیری هل می‌دهد که ممکن است خطرناک باشد.
 
پروفسور لوفور تاکنون تحقیقات مفصلی درباره‌ی سیاست خارجه‌ی آمریکا در خاورمیانه و شاخ آفریقا، سیاست‌های بین‌المللی خاورمیانه و شاخ آفریقا، و اقتصاد ژئوپلیتیک دریای سرخ و خلیج فارس انجام داده است. پروژه‌ی پژوهشی کنونی او به ریشه‌ها و تکامل اتحاد «پراگماتیک» ایران و سوریه می‌پردازد.
 
پروفسور لوفور در آغاز با اشاره به شکاف ناگهانی در منطقه‌ی خلیج فارس، توضیح داد که تصمیم عربستان سعودی، بحرین، مصر، امارات متحده عربی، لیبی، و دولت مستعفی یمن برای قطع روابط دیپلماتیک با قطر و انسداد مسیرهای زمینی، دریایی و هوایی به این شیخ‌نشین کوچک، تا حد زیادی، ناشی از تمایل ریاض است که می‌خواهد در تلاش برای منزوی کردن ایران در منطقه قطر را همراه خود کند. به علاوه، نگرانی‌هایی که درباره‌ی حمایت قطر از سازمان‌های اسلام‌گرا همچون اخوان المسلمین، حزب‌الله، و حماس وجود دارد، در این نزاع نقش داشته است. او اشاره کرد که مشکلات سعودی با همسایگانش در شبه جزیره‌ی عربی چیز جدیدی نیست، و عمان در این زمینه سابقه‌دار است، اما معمولا این اختلافات به جای بالا گرفتن حل شده‌اند، چون طرفین می‌دانستند که بالا گرفتن سطح درگیری و اضمحلال کامل روابط باعث می‌شود آسیب‌پذیری‌های سیاسی و نظامی شش حکومت عضو «شورای همکاری خلیج [فارس]» بیش از پیش برملا شود.
 
جفری لوفور در تشریح نقش ایران در این مناقشه، تاکید کرد که اگرچه ایران به جز تلاش برای ایجاد روابط مثبت‌تر با قطر هیچ نقش مستقیم دیگری در این ماجرا ندارد، مناقشه‌ی اخیر صد در صد به ایران و تلاش عربستان سعودی برای جلوگیری از برقراری روابط سیاسی و اقتصادی نزدیک بین کشورهای عربی و تهران مرتبط است. پروفسور لوفور به نمونه‌ی عمان اشاره می‌کند که روابط سیاسی و اقتصادی مطلوبش با ایران ناخوشایند سعودی‌ها بوده است. او باور دارد: «این شاید همان مدل دیپلماتیکی باشد که ایران و قطر می‌خواهند سرمشق خود قرار دهند. طبق این مدل، عمان از سال ۱۹۸۱ که شورای همکاری خلیج [فارس] تشکیل شده است در این شورا باقی مانده است و از سال ۱۹۸۰ روابط سیاسی-نظامی نزدیکی را با ایالات متحده حفظ کرده است، حال آنکه یک رابطه‌ی مثبت/غیر خصمانه را هم با ایران حفظ کرده است».
 
استاد علوم سیاسی دانشگاه کانتیکت معتقد است حضور ترامپ در مسند قدرت و ادبیات شدیدا ضد ایرانی او، به سعودی‌ها در مداخلات منطقه‌ای‌‌شان دل و جرات داد. حضور چهره‌های جنگ‌طلب در کابینه‌ی ترامپ، خصوصا «جیمز متیس» وزیر دفاع او که در ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده حضور داشته است و در آن دوران بی‌شک روابط نزدیکی با دم و دستگاه نظامی و سیاسی سعودی برقرار کرده است، بر آتش فعلی این منازعات دامن می‌زند. لوفور می‌گود: «بنابراین ممکن است رفتار خصمانه‌تر ریاض در قبال قطر این بار نه فقط از سوی ترامپ بلکه از سوی دیگر مسئولان عالی‌رتبه‌ی آمریکایی هم تشویق شده باشد».
 
او معتقد است این تنش قطعا به نفع منافع آمریکا در منطقه نیست. او گمان می‌کند مسئولان آمریکایی اگر نه به طور علنی دست کم پشت پرده در حال اعمال فشار برای کاهش سریع تنش‌ها و بازگشت وضعیت عادی بین قطر و دیگر حکومت‌های عربی هستند. در حال حاضر، عربستان سعودی، بحرین، و امارات متحده عربی بازیگران/عناصر اصلی در زیرساختار راهبردی ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا یا همان «سنت‌کام» در خلیج فارس هستند. به علاوه، یکی از مراکز فرماندهی اصلی «سنت‌کام» در پایگاه هوایی العدید قطر مستقر است و حدود ۱۰ هزار پرسنل نظامی آمریکا هم در قطر حضور دارند. او نتیجه می‌گیرد، بنابراین قطع رابطه‌ی دیپلماتیک سعودی و قطر برای توانایی آمریکا در هماهنگی مانورهای نظامی در منطقه خطرناک خواهد بود.
 
پروفسور لوفور ادامه می‌دهد، این شکاف، تاثیر چندانی بر مداخلات و دست‌اندازی‌های سعودی در منطقه، خصوصا در یمن، نخواهد داشت. قطر، بر خلاف امارات، ظاهرا نقش بسیار محدودی در حمله‌ی نظامی سعودی بر ضد حوثی‌ها در یمن ایفا می‌کرد. بنابراین اخراج نیروهای قطری از سوی عربستان سعودی به لحاظ نظامی بی‌اهمیت خواهد بود. او مدعی است: «به علاوه، برای ریاض خلاصی از دست رژیم اسد در سوریه همچنان اولویت بالاتری نسبت به شکست حوثی‌ها در یمن دارد و ضربه‌ای بزرگتر در قبال نفوذ ایران در منطقه خواهد بود». این یک دلیل اساسی است که شاید ریاض را وادار کند روابط خود با قطر را سریعا ترمیم کند و بدین ترتیب اجازه ندهد در عملیات‌های نظامی در سوریه خدشه‌ای وارد شود.
 
وقتی از استاد دانشگاه کانتیکات درباره‌ی تحولات اخیر در نقش و نفوذ قطر در منطقه سوال کردیم، او اظهار داشت قطر به خاطر منابع انرژی (گاز طبیعی) و ثروت خود می‌تواند مثل سعودی‌ها نقش یک تامین‌کننده‌ی مالی را ایفا کند. به باور او، بنابراین دوحه قطعا به دنبال این است که از کمک‌های مالی به عنوان ابزاری برای معامله استفاده کند و بدین وسیله نفوذ منطقه‌ای خود را افزایش دهد. اما این بدان معنی نیست که قطر قادر خواهد بود نقش قابل توجهی در تغییر چشم‌انداز سیاسی یا راهبردی خاورمیانه داشته باشد. از سوی دیگر، هیچ احتمال نمی‌رود که قطر از وابستگی‌ خود به «حامی» آمریکایی‌اش بکاهد، و بنابراین، از هرگونه اقدامی که روابط آمریکا و قطر را به خطر اندازد اجتناب خواهد کرد. او گمان می‌کند قطر بیشتر به سمت نقش و جایگاهی حرکت خواهد کرد که عمان از دهه‌ی ۱۹۸۰ تاکنون داشته است: «ایفای نقش یک میانجی یا کار چاق کن بین واشنگتن و تهران».
 
پروفسور لوفور در انتهای سخنان خود اظهار داشت در حال حاضر جنگ سرد بین سعودی و ایران جایگزین جنگ سرد عرب‌ها (۱۹۵۸-۱۹۶۷) شده است، که در نتیجه یمن و تا اندازه‌ای سوریه به میدان رزم نیابتی بین ایران و سعودی تبدیل شده است. او می‌گوید: «اما، من هنوز امیدوارم که عربستان سعودی و ایران در آینده بتوانند به یک آشتی حداقلی برسند و با این کار تنش‌ها در منطقه‌ی خلیج فارس پایین بگیرد». او امیدوار است علی‌رغم بلندپروازی‌هایی که برای کسب هژمونی منطقه‌ای وجود دارد، شاید عمان و حالا قطر بتوانند به عنوان میانجی ایفای نقش کنند. اما امید هیچ خیری از سوی دولت ترامپ برای مردم خاورمیانه نمی‌رود. او امید خود را در قبال مسئله‌ی فلسطین هم از دست داده است. دست‌یابی «بی‌بی نتانیاهو» به قدرت و ریاست او بر راست‌گراترین دولت اسراییلی در طول تاریخ، در کنار اوج‌گیری دانلد ترامپ و حماقت متعصبانه‌اش در قبال مسائل مردم مسلمان/عرب، بحران فلسطین را در بن‌بست رها خواهد کرد، و یک فرایند صلح جعلی به هیچ دردی نخواهد خورد مگر اینکه پشتوانه‌ی سیاسی برای متحدان عرب آمریکا در منطقه فراهم کند.
 
 
نظرات بینندگان