arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۲۶۹۲۴
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۱۰ - ۰۸ اسفند ۱۳۹۵

پیغامی که سال ۹۲ از شورای نگهبان برای آیت الله هاشمی‌ آمد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایسنا نوشت: فاطمه فرزند ارشد آیت‌الله هاشمی می‌گوید که «آیت‌الله» برای انتخابات 96 برنامه‌هایی داشت.

بخشی از این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

وضعیت جسمانی آیت الله هاشمی در روزهای آخر حیات‌شان چگونه بود؟ آیا ایشان مبتلا به بیماری خاصی بودند؟

ایشان هیچ مشکلی از نظر سلامت نداشتند. پنجشنبه هفته قبل از فوت، پزشکی ایرانی که مقیم آمریکا هستند با یک دستگاه سونوگرافی مجهز و با اصرار من ایشان را معاینه کردند و به من گفتند پدر شما به قدری سالم است که به راحتی تا 10 سال بدون هیچ مشکلی می‌توانند زندگی کنند؛ آقای هاشمی وزیر بهداشت، دکتر طباطبایی و دکتر ناظری در مصاحبه‌های خود مطالبی را مطرح کردند که در مواردی دقیق نبوده است. برخی اظهار نظرهای پزشکان و حتی نزدیکان ما دقیق و منطبق با برخی واقعیات نیست. هیچ کس نمی داند که علت فوت "آیت الله" چه بود.

آیا در وصیت‌نامه موجود از آیت الله هاشمی که مربوط به سال79 است، مطالبی درباره مسائل سیاسی نیز وجود دارد؟

خیر؛ در این وصیت‌نامه فقط به مسائل خانوادگی پرداخته شده است. ایشان وصیت‌نامه سیاسی داشته اند؛ چرا که من بارها دیدم که ایشان مطالبی را می نوشتند. دستنوشته‌های ایشان بصورت پراکنده شبیه به وصیتنامه است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره در زمان حیات خود نگرانی‌هایی درباره انقلاب اسلامی داشتند، ایشان در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود نیز مطالبی راجع به لزوم بازنگری در قانون اساسی بیان کردند. به عنوان فرزند آیت الله هاشمی بگویید که آیا ایشان در اواخر حیات خود دل نگرانی خاصی داشتند؟

ایشان معتقد بودند به راحتی می‌توان مشکلات را حل کرد، ولی بخاطر فضای مسمومی که در جامعه از ناحیه برخی از مخالفین به وجود آمده، حتی بعضی از مدیران کشور هم شجاعت لازم برای جلو بردن کارها با جدیت را ندارند.

این نگرانی برای ایشان وجود داشت که در کشوری مانند ایران با منابع طبیعی زیاد و موقعیت ژئواستراتژیکی، ژئواکونومی و ژئوپلتیک خوب در منطقه، می‌توان بهترین‌ها را برای مردم در کشور فراهم کرد. آیت الله گاهی دولت خود را با دولت‌های دیگر مقایسه می‌کردند و می‌گفتند «دولت من در شرایطی سر کار آمد که کشور در حال جنگ و همه زیر بنای کشور از بین رفته بود و مشکلات فراوانی وجود داشت، ولی توانستم در 8 سال سازندگی کشور را به ثبات اقتصادی و سیاسی با همراهی و همدلی همه مسئولین برسانم. اما امروز متاسفانه همه درگیر مسائل سیاسی بر ضد همدیگر هستند». ایشان همواره از اینکه به مردم و کشور توجه نمی‌شود رنج می بردند.

تحلیل‌تان راجع به مطالبی که در مخالفت با آیت الله هاشمی درباره زندگی و فرزندان ایشان مطرح می‌شد چیست؟

چون پدرم نظرات خود را به طور صریح بیان می‌کردند همواره برخی افراد به دنبال انتقام جویی از ایشان بودند. مخالفت با آقای هاشمی از زمان مجاهدین خلق شروع شد؛ زمانی که آقای هاشمی ارتباط و حمایت خود را به دلیل کودتا در این سازمان، با آن‌ها قطع کرده بودند، این مخالفت‌ها آغاز شد. در آخرین جلسه سران این سازمان که درسال 54 برگزار شد، زمانی که از ایشان راجع به عدم حمایت آیت الله پرسیده شد، ایشان گفتند «برای چه من باید به شما کمک کنم؟»، آن‌ها گفتند «برای اینکه هر دو در حال مبارزه علیه شاه هستیم» اما ایشان پاسخ دادند «ما می‌خواهیم اگر اتفاقی افتاد و پیروز شدیم حضرت علی (ع) را جای شاه بگذاریم ولی شما می‌خواهید که لنین را جای شاه بگذارید. بنابراین من دیگر نمی‌توانم به شما کمک کنم.»

از همان زمان حرکات ایذایی و طرح مسائلی راجع به سرمایه دار بودن آقای هاشمی آغاز شد و این اتفاق در 10 سال اول انقلاب از ناحیه ضد انقلاب ادامه داشت. در دهه دوم انقلاب اصلاح طلبان آمدند علیه آقای هاشمی حرف‌های دروغی را مطرح کردند - این روزها برای من خیلی عجیب و غریب و جالب است که این افراد یکی یکی می‌آیند و حرف‌هایی ضد حرف‌های گذشته خود بیان می‌کنند- در دهه بعد نیز اصولگرایان اقدام به طرح این مسائل کردند.

فارغ از همه این مسائل آن چه که مهم است اینست که ما نباید فراموش کنیم آیت الله هاشمی رفسنجانی جزء نفرات اول تصمیم گیری در کشور و بعد از رهبری، نفر دوم نظام بودند و حتی بسیاری از مسائل ابتدای انقلاب را ایشان به امام خمینی(ره) پیشنهاد می‌دادند و نظرات خود را خیلی شفاف و صریح برای امام می‌گفتند. ایشان فرد قدرتمندی در جامعه بودند، به همین دلیل نیز گروه‌های سیاسی به دنبال بهره برداری از شخصیت ایشان در سفره خود بودند، اما ایشان به دنبال آن بودند تا آنچه که به نفع انقلاب است را انجام دهند.

بر این اساس شاهد بودم زمانی که پدرم رئیس جمهور شد، افراد منتسب به جناح راست به من می‌گفتند «به پدرتان بگویید که چرا از ما در کابینه استفاده نکرده‌اند»، چپی‌ها هم گلایه داشتند که چرا هاشمی از ما در کابینه استفاده نکرده است. آیت الله هاشمی نیز در پاسخ می‌گفتند «به این افراد بگویید از منتهی الیه چپ تا منتهی الیه راست در کابینه‌ام حضور دارند و من افرادی را انتخاب می کنم که اهل کار باشند و بتوانیم چرخ کشور را که در جنگ دچار مشکل شده بود، به حرکت در آوریم».

موضوع پرونده حقوقی برادرتان «مهدی» در زمان پیش و حین رسیدگی با حواشی بسیاری مطرح بود. موضع آیت الله هاشمی نسبت به وضعیت مهدی چگونه بود؟ آیا ایشان از فرزند خود خواستند که به کشور بازگردند؟

مهدی خودش خواست برگردد. مهدی خودش از اول اصرار داشت که بازگردد. او می‌گفت «من حاضرم زندان بروم ولی حقانیت من روشن شود». مهدی با پای خودش به کشور آمد و تنها موضوعی که از روز اول به آن تاکید می‌کرد این بود که جلسات دادگاه علنی برگزار شود که این اتفاق نیفتاد.

در نهایت مهدی به زندان رفت و قرار شد که درخواست اعاده دادرسی بدهد.

بعد از فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی شاهد چه رفتاری از سمت فرزندان ایشان خواهیم بود؟


ما(فرزندان آیت الله هاشمی) نظر و هدف پدرمان را در جهت حفظ انقلاب می دانیم و در همان مسیر به راه خود ادامه می‌دهیم. اگر قرار بود مسیرمان را تغییر دهیم، باید در اتفاقاتی که بعد از فوت ایشان رخ داد، مشخص می‌شد.


واکنش ایشان نسبت به رد صلاحیت‌شان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چه بود؟

پدرم از شنیدن خبر رد صلاحیت خود خیلی خوشحال شد. برایش پیغام آورده بودند و می‌دانستند که در شورای نگهبان چه می‌گذرد؛ پیغام آورده بودند که ابتدا صلاحیت‌شان تائید شده و پس از آن حضور برخی افراد از نهادهای اجرایی دیگر در جلسه شورای نگهبان افزایش یافت. در نهایت آقای روحانی و آقای علی لاریجانی یکی شب و دیگری صبح برای بابا پیغام آوردند که گفته‌اند شما انصراف بدهید؛ اگر نه، رد صلاحیت می‌شوید. که ایشان در پاسخ گفتند «من انصراف نمی‌دهم؛ چرا که به مردم قول داده‌ام و نمی‌توانم به آن‌ها دروغ بگویم؛ من بر نظر خود باقی می‌مانم، من را رد صلاحیت کنند.» شبی که ایشان رد صلاحیت شد، گفتند «که یک بار بزرگی از دوشم برداشته شده است؛ من تعهدم به نظام انقلاب اسلامی و مردم انجام را دادم اما دیگر خواست بر این بود که من در صحنه نباشم». ایشان همان زمان هم به طرفداران خود اعلام کردند که از آقای روحانی حمایت کنند.

در طول حیات آیت الله هاشمی برخی جریان‌ها سیاسی تلاش می‌کردند که ایشان را به عنوان جریانی مقابل رهبری مطرح کنند. شما به عنوان فرزند ارشد آیت الله هاشمی رابطه ایشان با رهبری را چگونه تفسیر می‌کنید؟

ایشان چندی پیش صریحا در مصاحبه‌ای درباره رابطه خود با  رهبری گفتند که من در برخی موارد با رهبری اختلاف داشتم و دارم اما با ایشان صحبت و بحث می‌کنم؛ اگر به عنوان حکم حکومتی ایشان حرفی بزنند، من دستور ایشان را اجرا می‌کنم ولی اگر نظر خاصی به عنوان حکم حکومتی نداشته باشند، من نظر خود را پس می‌گیرم. پدرم در بسیاری از موضوعات با رهبری صحبت می‌کردند.

در دوران امام (ره) نیز اینگونه بود؛ ایشان در زمان پایان جنگ نظر خود را به امام (ره) گفتند؛ آیت‌الله هاشمی به امام (ره) گفتند «بر اساس نظری که ما از کارشناسان گرفته‌ایم، نمی‌توانیم جنگ را ادامه دهیم؛ شما اگر نمی‌خواهید این موضوع را قبول کنید، من را حتی محکوم و اعدام کنید، ولی پایان جنگ را اعلام کنید». ایشان در مورد آیت‌الله منتظری نیز نظر صریح خود را به امام (ره) دادند. در دوران بنی صدر نیز ایشان نامه خیلی صریح و شفافی برای امام نوشته بودند که اسناد آن در کتاب خاطرات ایشان نیز وجود دارد؛ ایشان می‌گفتند که اگر من به موضوعی برسم و به آن اعتقاد داشته باشم، به زبان می‌آورم و اگر آن را نگویم مرتکب خلاف شده‌ام.

آیا صحیح است که "آیت الله" برنامه‌ای برای انتخابات 96 داشتند؟

اتفاقا من یک بار از ایشان پرسیدم که برای انتخابات آینده برنامه‌ای دارید که ایشان گفتند «بله برنامه‌هایی داریم و برخی پیشنهاداتم را مطرح کرده‌ام و برخی از آن‌ها باقی مانده که بعدا مطرح می‌کنم».

واکنش آیت الله راجع به توهین‌ها و تخریب‌هایی که علیه ایشان بیان می‌شد، چه بود؟

ایشان حرف‌هایی که از سوی مخالفین و علیه ایشان مطرح می شد را مانند کف روی آب تلقی می‌کردند و می‌گفتند «هر چه راجع به ما صحبت کنند و دروغ بگویند، گناهان ما کمتر می‌شود». ایشان به ما توصیه می‌کردند که به خاطر این حرف‌ها غضه نخوریم. روزهای جمعه که همگی کنار یکدیگر جمع می‌شدیم، این حرف‌ها را مانند جوک برای همدیگر بیان می‌کردیم و می‌خندیدیم.

آیا پس از آخرین حضور ایشان در نماز جمعه تهران در سال 88، از ایشان برای امامت نماز جمعه در خواستی مطرح شد؟‌

بله؛ بعد از سال ۸۸ نیز از ایشان خواستند که در نماز جمعه حضور پیدا کنند، اما ایشان معتقد بودند که حرف‌های خود را در نمازجمعه زده‌اند و چنانچه در نماز جمعه مجددا حضور یابند و حرف بزنند، ولی اتفاقی نیفتد، حضور در آن نماز جمعه چه فایده‌ای دارد.

رفتار صدا و سیما در مقابل آیت‌الله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سال‌ها صدا و سیما در مقابل آیت‌الله رفتار ایذایی داشت و نه تنها اخبار مربوط به آیت‌الله را پوشش نمی‌داد، بلکه اقدام به پخش تصاویر و اخبار تخریبی و سانسور شده از ایشان می‌کردند. با این وجود این مساله واقعا برای آیت‌الله موضوعی بی اهمیت محسوب می‌شد.

شیرین‌ترین و تلخ‌ترین لحظات زندگی آیت‌الله هاشمی که در محافل خانوادگی خود آن‌ها را بیان می‌کردند چیست؟

یکی از شیرین‌ترین لحظاتی که هر زمان پدرم به خاطر می‌آوردند، اشک در چشمان‌شان جمع می‌شد، روز آزادی اسرا بود؛ ایشان می‌گفتند «روز بازگشت اسرا به خانه، شیرین‌ترین لحظه زندگی من است».

یکی از تلخ‌ترین لحظه‌های زندگی ایشان نیز روز فوت امام خمینی (ره) بود. البته هیچ‌گاه از زبان ایشان درباره تلخ‌ترین لحظات زندگی نشنیده بودم و شاید در کتاب خاطرات، ایشان به این موضوع اشاره کرده باشند، اما شرایطی که برای فوت امام (ره) داشتند، تلخ‌ترین شرایطی است که من از پدرم به خاطر دارم. آیت‌الله هاشمی زمانی که ناراحت می‌شدند بلافاصله صورت‌شان بر افروخته می‌شد و سکوت می‌کردند؛ شب فوت امام خمینی (ره) نیز این اتفاق افتاد. شب شهادت دکتر بهشتی نیز یکی دیگر از بدترین شب‌های زندگی پدرم بود. شب شهادت باهنر و رجایی از دیگر شب‌های تلخی بود که از پدرم به خاطر دارم.

نظرات بینندگان