arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۱۳۳۲
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۱۴ - ۲۱ تير ۱۳۹۰

تأثير زمان و مكان در استنباط احكام

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نخستين جلسه از سلسله جلسات كلام اسلامي در مدرسه عالي نواب مشهد با سخنراني آيت‌الله العظمي سبحاني برگزار شد.

اين مرجع تقليد در اين جلسه، با اشاره به مباحث مورد بحث در اين سلسله جلسات، افزود: در اين دوره، تأثير زمان و مكان در استنباط، بدعت از نظر قرآن، سنت و كلام علما و مسأله كثرت گرايي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

وي در آغاز به بررسي تأثير زمان و مكان در استنباط مجتهد پرداخت و در تعريف زمان و مكان گفت: زمان را «مقدار حركت» و مكان را «پرنمودن خلأ» معنا كرد‌ه‌اند؛ مراد از اين تعاريف، معناي اصطلاحي و فلسفي آن نيست، بلكه بايد زمان و مكان را در نظر عرف مورد توجه قرار داد كه همان شرايط و تغييرات مختلف در زندگي مردم مي‌باشد.

آيت‌الله سبحاني همچنين با بيان اين كه براي بررسي اين امور بايد به روايات، كلام و طرح اين مسأله در زمان هاي مختلف علماي دين توجه كرد، گفت: در تحقيقات خود به 20 روايت در مورد تأثير زمان و مكان در استنباط، دسترسي پيدا كرده ام که اين روايات در 5 عنوان مطرح مي شوند.

وي عنوان نخست را «كان الحكم ولائياً لا شرعياً» اعلام كرده و اظهاركرد: حكم ولايي و حكومتي مي‌تواند با توجه به شرايط زندگي افراد، عوض شود.

اين مرجع تقليد به حكمت هفدهم نهج البلاغه اشاره کرد و گفت:"وَسُئِلَ (ع‌) عَن‌ قَولِ الرَّسُولِ (ص‌) غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَلا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ، فَقالَ: إِنَّما قالَ (ص‌)، ذلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرانِهِ فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتارَ." ) از امام‌ (ع‌) پرسيدند كه‌ معناي‌ اين‌ فرمايش‌ رسول‌ خدا (ص‌) چيست‌، فرمود: «پيري‌« را تغيير دهيد و خود را به‌ يهود مانند نسازيد؟ فرمود: اين‌ سخن‌ را آن‌ حضرت‌ در زماني‌ فرمود كه‌ [ اهل‌ ] دين‌ اندك‌ بودند. پس‌ در اين‌ زمان‌ كه‌ كمربند دين‌ گشاده‌ شد، هر مردي‌ به‌ اختيار و اراده‌ خود است‌ و با توجه به اين ملاك كه در آن زمان مسلمانان تعدادشان كمتر از يهود بوده و به همين خاطر براي مشخص بودن، اين دستور صادر شده بود، تغيير اين امر به موجب افزايش تعداد مسلمانان نشاندهنده حكومتي و ولايي بودن آن است و تغييرش اشكال ندارد.

اين استاد برجسته حوزه علميه قم در ادامه بررسي اين بحث با اشاره به روايت مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) " أَنَّهُمَا سَأَلَاهُ عَنْ لَحْمِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْ أَكْلِهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةَ النَّاسِ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْقُرْآنِ ." استبصار ج4 ص 73 اظهاركرد: در اين حديث اشاره شده که نهي رسول خدا(ص) از خوردن گوشت الاغ به واسطه اين بنده که در آن زمان ذبح اين حيوان باعث حرج و مشقت بوده است. زيرا در آن زمان اين حيوان وسيله حمل مردم و کالاهاي آنها بوده است و اين امر نشان مي دهد که اگر در زمان ديگري به اين حيوان نياز نباشد، ملاک حرمت ذبح و خوردن گوشت آن هم از بين خواهد رفت.

وي با اشاره به مثال ديگري درباره ولايي بودن بعضي از احكام و بي اشكال بودن تغيير آن با توجه به شرايط زماني و مكاني، به موضوع منع رفت و آمد در زمان وجود "وبا" در اردوگاه دشمن در دوران رسول خدا(ص) پرداخت و با بيان روايت " حَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَبَاءِ يَكُونُ فِي نَاحِيَةِ الْمِصْرِ فَيَتَحَوَّلُ الرَّجُلُ إِلَى نَاحِيَةٍ أُخْرَى أَوْ يَكُونُ فِي مِصْرٍ فَيَخْرُجُ مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِنَّمَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِكَ لِمَكَانِ رَبِيئَةٍ كَانَتْ بِحِيَالِ الْعَدُوِّ فَوَقَعَ فِيهِمُ الْوَبَاءُ فَهَرَبُوا مِنْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفَارُّ مِنْهُ كَالْفَارِّ مِنَ الزَّحْفِ كَرَاهِيَةَ أَنْ يَخْلُوَ مَرَاكِزُهُم، الکافي ج8 ص101"، گفت: نكته اين است كه پيامبر اكرم (ص) در آن زمان به مسأله خاصي اشاره دارد و ابن منع به خاطر جلوگيري از تضعيف مسلمانان بوده است و الا رفت و آمد در زمان "وبا" اشكالي ندارد.

وي نتيجه گرفت: اين امر نيز حكمي ولايي بوده و با تغيير موضوع، حكم نيز تغيير كرده است.

اين مرجع تقليد افزود: از روايات استفاده مي شود، اگر حكم فقيه، ولايي باشد، با تغيير موضوع، تغيير حكم نيز اشكال ندارد و به همين جهت اين امر در زمان معاصر درباره تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي ديده مي شود كه بعد از آن كه دشمن از انحصار آن دست برداشت، فتواي حرمت نيز رفع شد.

آيت‌الله سبحاني از دومين مورد با عنوان «كان نهي الاهياً» نام برد و با تأكيد کرد: در اينجا نهي، نهي الهي است و مادامي كه ملاك آن باشد، وجود دارد و الّا حكم هم از بين مي رود،‌ هرکسي که دو دينار از آن را (زکوة) براي خودش نگهدارد، آن دو دينار همچون داغي بر پيشاني او خواهد ماند، امام(ع) فرمودند: مع، معاني الأخبار عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ الْحَجَّاجِ عَمَّنْ سَمِعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الزَّكَاةِ مَا يَأْخُذُ مِنْهَا الرَّجُلُ وَ قُلْتُ لَهُ إِنَّهُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ أَيُّمَا رَجُلٍ تَرَكَ دِينَارَيْنِ فَهُمَا كَيٌّ بَيْنَ عَيْنَيْهِ قَالَ فَقَالَ أُولَئِكَ قَوْمٌ كَانُوا أَضْيَافاً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَإِذَا أَمْسَى قَالَ يَا فُلَانُ اذْهَبْ فَعَشِّ هَذَا وَ إِذَا أَصْبَحَ قَالَ يَا فُلَانُ اذْهَبْ فَغَدِّ هَذَا فَلَمْ يَكُونُوا يَخَافُونَ أَنْ يُصْبِحُوا بِغَيْرِ غَدَاءٍ وَ لَا بِغَيْرِ عَشَاءٍ فَجَمَعَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ دِينَارَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيهِ هَذِهِ الْمَقَالَةَ وَ إِنَّ النَّاسَ إِنَّمَا يُعْطَوْنَ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ فَلِلرَّجُلِ أَنْ يَأْخُذَ مَا يَكْفِيهِ وَ يَكْفِي عِيَالَهُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ، بحار ج70 ص141؛ آنها گروهي بودند که به ميهماني رسول خدا(ص) آمده بودند؛ هنگام شب، پيامبر(ص) به يکي از آنان فرمود: برو و با اين پول شام تهيه کن. هنگامي که صبح شد پيامبر(ص) به ديگري فرمود: برو و با اين پول ناهار تهيه کن، پس آنان نگران ناهار و شام خود نبودند. اما يکي از آنها دو دينار را براي خود نگه داشت و حضرت عبارت پيشين را در حق اين فرد بيان فرمود و سپس افزودند: زکات، هر ساله يک بار به مردم عطا مي شود، پس هر کس مي تواند به اندازه نياز يک سال خود و خانواده اش از آن مال زکاتي بردارد.)

وي تاکيد کرد: اين حديث مانند آيات قرآن كريم كه شأن نزول دارند، شأن صدور دارد و آن اين بود كه اين دو نفر ميهمان، نيازي به اندوخته نداشته اند و الّا براي تأمين نياز، اندوخته مالي اشكال ندارد.

اين مرجع تقليد به روايت ديگري اشاره و با بيان اين كه قرآن مي‌فرمايد "آن كه نمي تواند با زن آزاد ازدواج نمايد، زن امه و كنيز بگيرد، افزود: امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالي درباره اين حكم الهي و تغيير موضوع آن، مي‌فرمايند كه امروز اينگونه نيست و با افزايش قدرت مالي افراد، اين كار لازم نيست و ترجيحي ندارد؛ در اين مورد، موضوع عوض شده نه اين كه حكم تغيير كند.

وي همچنين سومين عنوان را "كون الملاك اوسع" دانست و با بيان اين که تفاوت اين مورد با عنوان قبلي در اين است كه هر دو «حكم» الهي هستند، ولي ملاك آن اوسع است، به روايت پيامبر(ص) درباره ديه كه بر اساس تعداد شتر و گوسفند بوده، اشاره و خاطرنشان كرد: در حكم امام علي (ع) هزار دينار تعيين شده و ملاك هم اين بوده است، زيرا كه ورق، درهم و دينار در اختيار مردم هست و به همين جهت همان دستور رسول خدا(ص) در زمان گذشته اجراء مي‌شود، اما با توسعه در اجراء مثلاً از تعداد شتر به قيمت شتر، حكم شده است.

وي با اشاره به روايت «الدِّيَاتِ إِنَّمَا كَانَتْ تُؤْخَذُ قَبْلَ الْيَوْمِ مِنَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ ذَلِكَ فِي الْبَوَادِي قَبْلَ الْإِسْلَامِ فَلَمَّا ظَهَرَ الْإِسْلَامُ وَ كَثُرَ الْوَرِقُ فِي النَّاسِ قَسَمَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْوَرِقِ قَالَ الْحَكَمُ فَقُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ الْيَوْمَ مِنْ أَهْلِ الْبَوَادِي مَا الَّذِي يُؤْخَذُ مِنْهُ فِي الدِّيَةِ الْيَوْمَ الْوَرِقُ أَوِ الْإِبِلُ فَقَالَ الْإِبِلُ هِيَ مِثْلُ الْوَرِقِ بَلْ هِيَ أَفْضَلُ مِنَ الْوَرِقِ فِي الدِّيَةِ إِنَّهُمْ كَانُوا يَأْخُذُونَ مِنْهُمْ فِي دِيَةِ الْخَطَإِ مِائَةً مِنَ الْإِبِلِ يُحْسَبُ لِكُلِّ بَعِيرٍ مِائَةُ دِرْهَمٍ فَذَلِكَ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ قُلْتُ فَمَا أَسْنَانُ الْمِائَةِ الْبَعِيرِ فَقَالَ مَا حَالَ عَلَيْهَا الْحَوْلُ ذُكْرَانٌ كُلُّهَ. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 138» افزود: بنابراين، اميرمؤمنان، حكم الهي را نقض نكرده است بلكه در حكم بر ماليت توجه و همان حكم تعداد شتر، گاو و يا گوسفند صادر شده و فقط با توجه به شرايط زمان و مكان، حكم الهي توسعه يافته است.

وي چهارمين عنوان را درباره احكام استحبابي برشمردند و با اشاره به روايتي با مضمون "الْخَزَّازِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَضَرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ- أَصْلَحَكَ اللَّهُ ذَكَرْتَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ يَلْبَسُ الْخَشِنَ- يَلْبَسُ الْقَمِيصَ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ- وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ وَ نَرَى عَلَيْكَ اللِّبَاسَ الْجَدِيدَ- فَقَالَ لَهُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع- كَانَ يَلْبَسُ ذَلِكَ فِي زَمَانٍ لَا يُنْكَرُ- وَ لَوْ لُبِسَ مِثْلُ ذَلِكَ الْيَوْمَ شُهِرَ بِهِ- فَخَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاس أَهْلِهِ- غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ع إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ ع- وَ سَارَ بِسِيرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏47، ص: 55 «(... يادآورى كردى كه على بن ابى طالب عليه السلام لباس خشن و زبر مى پوشيد، پيراهنى به قيمت چهار درهم به تن داشت كه نمايانگر اعراض از زخارف دنيا و نشانه ى زهد است، اما مى بينم شما بهترين و نيكوترين لباس پوشيده ايد» آيا اين تضاد عملى در سيره ى شما شگفت انگيز نيست؟" )، يادآورشد: براساس اين روايت، اولاً بايد به استحبابي بودن موضوع، اهتمام داشت و ثانياً نمي بايست انگشت نما شد، بلكه بايد با توجه به وضع زمان و مكان، رفتار كرد.

اين مرجع تقليد، به روايت ديگري در همين باره اشاره کرد و گفت: روزي سفيان ثوري نزد امام صادق(ع) رفت و ديد که آن حضرت لباس سفيدي همچون پرده زيرين پوست تخم مرغ پوشيده است. سفيان عرض کرد: اين لباس، شايسته شما نيست. امام(ع) پس از سخناني فرمودند: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ دَخَلَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- فَرَأَى عَلَيْهِ ثِيَابَ بَيَاضٍ كَأَنَّهَا غِرْقِئُ الْبَيْضِ- فَقَالَ لَهُ إِنَّ هَذَا اللِّبَاسَ لَيْسَ مِنْ لِبَاسِكَ- فَقَالَ لَهُ اسْمَعْ مِنِّي وَ عِ مَا أَقُولُ لَكَ- فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ عَاجِلًا وَ آجِلًا إِنْ أَنْتَ مِتَّ عَلَى السُّنَّةِ وَ الْحَقِّ- وَ لَمْ تَمُتْ عَلَى بِدْعَةٍ- أُخْبِرُكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ فِي زَمَانٍ مُقْفِرٍ جَدْبٍ- فَأَمَّا إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهَا- لَا فُجَّارُهَا وَ مُؤْمِنُوهَا لَا مُنَافِقُوهَا وَ مُسْلِمُوهَا لَا كُفَّارُهَا؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏47، ص: 233"؛ طبق فرمايش امام (ع) در شرايطي كه مردم متمكن و دارا باشند، شايسته ترين مردم در استفاده از نعمت هاي دنيوي، نيکوکاران، مؤمنان و مسلمانان هستند نه اين كه ستمکاران، منافقان و کافران از نعمت هاي دنيوي استفاده و بهره مند شوند.

وي از پنجمين عنوان مورد بحث گفت و ضمن اشاره به مضمون روايت " عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْمُبَارَكِ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي رَجُلٍ لَهُ مَمْلُوكٌ فَمَرِضَ أَ يُعْتِقُهُ فِي مَرَضِهِ أَعْظَمُ لِأَجْرِهِ أَوْ يَتْرُكُهُ مَمْلُوكاً فَقَالَ إِنْ كَانَ فِي مَرَضٍ فَالْعِتْقُ أَفْضَلُ لَهُ لِأَنَّهُ يُعْتِقُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنَ النَّارِ وَ إِنْ كَانَ فِي حَالِ حُضُورِ الْمَوْتِ فَيَتْرُكُهُ مَمْلُوكاً أَفْضَلُ لَهُ مِنْ عِتْقِه؛ (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 154)"، به بيان آن پرداخت و افزود: امام صادق(ع) خطاب به بكير بن محمد فرمودند : بعضي وقت ها آزاد کردن بهتر است و بعضي وقت ها فروختن و صدقه دادن. اگر وضعيت معيشتي مردم خوب باشد، آزاد کردن بنده بهتر است؛ ولي اگر وضعيت معيشتي مردم خوب نباشد، فروختن و صدقه دادن بهتر است. در حال حاضر من با فروختن اين عبد بيشتر موافقم.

وي به ششمين عنوان با ارائه مثالي درباره دو روايت از دو امام معصوم (ع) اشاره و ضمن بيان روايتي اظهاركرد: معلّي بن خنيس مي گويد: از امام صادق(ع) در باره اين موضوع سؤال کردم که «چنانچه حديثي از ائمه نخست شما به ما برسد و حديث ديگري از ائمه متأخر، به کداميک از اين دو حديث تمسک کنيم؟»، حضرت فرمود: عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ فَرْقَدٍ عَنِ ابْنِ خُنَيْسٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا جَاءَ حَدِيثٌ عَنْ أَوَّلِكُمْ وَ حَدِيثٌ عَنْ آخِرِكُمْ بِأَيِّهِمَا نَأْخُذُ قَالَ خُذُوا بِهِ حَتَّى يَبْلُغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَإِنْ بَلَغَكُمْ عَنِ الْحَيِّ فَخُذُوا بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نُدْخِلُكُمْ إِلَّا فِيمَا يَسَعُكُمْ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ خُذُوا بِالْأَحْدَث؛ ( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏2، ص: 228)؛ به آن عمل کنيد، تا وقتي که حديثي از امام زنده به شما برسد؛ در اين صورت بايد به آن عمل کنيد. بدانيد که به خدا قسم ما به اندازه توانتان به شما حکم مي کنيم.)

اين مرجع تقليد در همين باره توضيح داد: حضرت مي فرمايند كه امام معصوم (ع) زنده و حيّ، به شرايط و مصالح زمان خود آگاه است و بنابراين بايد به امام متأخر توجه داشت نه اين كه قول امام متقدم نسخ شود بلكه هر دو درست است، اما دومي كه زنده مي باشد، آگاه تر به مسائل جامعه است و بر همان اساس حكم مي دهد.

آيت الله سبحاني در بخش پاياني سخنان خود به سفر تبليغي شان به كشور مغرب (مراکش) و سخنراني درباره اجتهاد اشاره كرد و گفت: در آنجا با همين استدلال كه «مجتهد حيّ»، از شرايط زمان و مكان آگاه است، پيشنهاد دادم به جاي «مجتهد ميّت» از «مجتهد حيّ» تقليد كنند.

اين مرجع تقليد نتيجه گرفت: زمان و مكان به معني شرايط زندگي است و تأثيرگذاري آن به خاطر تغيير، گسترش ملاك، مصداق، موضوع و ...است.
نظرات بینندگان