پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بي جهت نيست كه عرصه فرهنگي به عنوان اكسيژن زندگي اجتماعي درعرصههاي مختلف شناخته ميشود، به اين جهت كه فرهنگ غني و سالم زمينه ساز رشد و تعالي افراد جامعه ميگردد و ابتذال فرهنگي موجب ايجاد فساد در لايههاي مختلف زندگي مردم و رفتار و منش آنها خواهد شد.
به گزارش انتخاب، روزنامه آفرینش نوشت: بدتر از آن اينكه ما در مواجهه با برخي از معضلات و تعارضاتي كه درعرصه فرهنگ جامعه به وجود ميآيد، روش پاك كردن صورت مسئله را انتخاب ميكنيم و تاكنون سعي كردهايم كه با ويترين سازيهاي كاذب اوضاع را كاملا عادي و به سامان نشان دهيم درحالي كه واقعيتهاي فرهنگي جامعه چيز ديگريست!.
درعرصههاي مختلف ما براي خود دو چهره فرهنگي ايجاد كردهايم كه يكي به عنوان ويترين و موجه بودن فرهنگ جامعه را تداعي ميكند و ديگري واقعيتهايي است كه در فرهنگ عمومي ما رايج است و يوميه همه ما آن را در رفتارها و زندگي اجتماعي خود با ديگران شاهد هستيم.
بايد پذيرفت كه ما با گذشت بيش از سه دهه از استقرار حكومت اسلامي، نتوانستيم ارزشهايي را كه اسلام برپايه انسانيت برآن تاكيد دارد را در رفتارها و گفتارهاي جامعه نهادينه كنيم. امروز شاهد دروغ پردازي، اتهامات ناروا و جريانسازي افراد و گروههاي سياسي عليه يکديگر نه به عنوان يک رفتارضد ارزش بلکه به عنوان يک عمل معروف و پسنديده در جامعه هستيم!.
امروز در ويترين جامعهها حرفهاي مسولان در گفتار كاملا براساس عرفهاي اخلاقي و منطبق بر اصول اسلامي حكومت است، اما در عمل و در بطن قضيه هيچيك از اين گفتارها جامعه عمل پوشانده نميشود و رويههاي غيراخلاقي در دستور كار قرار ميگيرد بي آنكه اعتراضي به اين روشها گردد!. اين سالها مدام از فرهنگ خصوصي سازي بحث كرده مي شود و آنچه در عمل اتفاق ميافتد خودي سازي منابع است و حاصل آن پروندههاي فسادي است كه يكي پس ازديگري روي كار ميآيند.
ما در زمينههاي مختلف فرهنگي بيشتر خود را محصور كردهايم و ترسيدهايم كه با بازكردن درهاي فرهنگي و تعامل با ديگر هنجارهاي فرهنگي چه اتفاقي بر سرمان خواهد آمد و بايد فرياد وا اسلاما به سرداد!. لذا با وارونه كردن ماجرا اين واقعيات را كه جامعه به طور طبيعي تشنه تنوع فرهنگي است را در پشت ويترينهاي به اصطلاح ارزشي همچون برگزاري همايشها و راه اندازي تجمعات غيرقانوني و خودسر براي لغو كنسرتها و ديگر مسائل مربوط به حوزه فرهنگ و هنر، پنهان ميكنيم.
امروز رسانه ملي ما در برنامههاي مختلف خود به بهانه رعايت حفظ عرف جامعه دچار سانسورهاي مختلف و جهت گيريهاي غير منطقي شده است، بي آنكه به اين موضوع توجه شود كه رفتار و عرف عمومي مردم در جامعه به نحوه ديگري شكل گرفته و اينگونه مصلحت انديشيهاي غيرواقعي تاثيري نخواهد داشت و برعكس اعتماد مردم به رسانه ملي را كاهش خواهد داد. امروز در رسانه ملي تصوير يك كنسرت داخلي و يك خواننده وطني به طور زنده پخش نميشود تا مردم لذت ببرند و تشنه پخش كنسرت فلان خواننده خارجي از شبكههاي ماهوارهاي نباشند. مخاطب جوان ما به دنبال تخليه شور و شعف خود است و ما براي حفظ عرف عمومي حتي از نشان دادن نواختن يك ساز در رسانه براي خود محدوديت ساختهايم.
درست يا غلط بودن اين رويه فعلي در جامعه را به قضاوت نمينشينم هرچند كه معتقديم عدم بهادادن به پتانسيلهاي فرهنگي درداخل موجب اينگونه گرايشات ضد عرف گرديده، اما بايد قبول كرد كه واقعيتهاي جامعه ما آنچه كه از پشت تيريبونها و شبكههاي رسمي پخش ميشود نيست!
مسلماً نبايد انتظار داشت با ويترين گذاشتن در مقابل واقعيتهاي فرهنگي، دردي از معظلات امروز جامعه در مواجهه با هنجارها و نابهنجاريهايي كه روزانه بر فضاي داخلي و رفتارهاي اجتماعي ما وارد ميشود، دوا شود و نبايد با اين رويه كنوني توقع تعالي فرهنگي براساس الگوها و استانداردهاي داخلي را باشيم. هرچقدر ما رفتار و فرهنگ عمومي جامعه را با استاندارهاي رسمي فرهنگي نزديك كنيم، اين اميد وجود دارد كه جامعه از خوراكهاي داخلي استفاده كند، اما تاوقتي درپي انكار واقعيات رفتار عمومي درجامعه باشيم، نميتوان به دنبال تعالي اخلاقي و فرهنگي دركشور بود.