پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : داریوش مهرجویی در نشست نقد و بررسی رمانهایش که دیروز عصر برگزار شد، علت روی آوردنش به نوشتن را خستگی ناشی از سانسور فیلمهایش دانست.
عصر چهارشنبه، 28 مهر، جلسه نقد دو رمان «در خرابات مغان» و «آن رسید لعنتی» داریوش مهرجویی در انجمن جامعه شناسی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور نیره توکلی، جامعه شناس، مجتبی گلستانی، پژوهشگر و شهرام اقبالزاده نویسنده برگزار شد.
مهرجویی در بخشی از سخنانش درباره عدم تفاوت نویسندگی با فیلمسازی گفت: «کار فیلمسازی با نویسندگی رمان هیچ تفاوتی ندارد و هر فیلم برای خود یک رمان است. من سناریوی فیلمهایم را خودم مینویسم. اگرچه دوست دارم فیلمنامههایی را که نویسندگان دیگر مینویسند، به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسندههای ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمیشناسند.»
او ادامه داد: «دلیل دیگر من برای نوشتن رمان، مواجهه با سد سخت سانسور در قبل و بعد از انقلاب بود. این مسئله به شدت من را خسته و ناامید کرد، در ضمن فیلم سازی بسیار زمان بر است و حدود دو سال وقت نیاز دارد، البته تازه اگر دچار توقیف و سانسور نشوی. این مسائل باعث شد تا خلاقیت من به دنبال راهی برای رهایی باشد و من تصمیم گرفتم به جای نوشتن سناریو که مدام با توقیف روبرو میشد، به نوشتن رمان روی آورم، البته من نقاشی هم میکشم و نوازندگی هم میکنم و گاهی نیز شعر میگویم.»
مهرجویی درباره بیتوجهیهایی که به رمانهایش میشود گفت: «همه ما کینه و خشم درونی داریم و این به دلیل سرکوب دو هزار ساله در کشور ماست، ما حاضر نیستیم که یک نفر را بهتر از خود ببینیم، در اصناف مختلف همه هوای یکدیگر را دارند و اجازه نمیدهند که فرد جدیدی وارد آن جمع بشود، ما همه پر از بغض و کینه هستیم و برای من مهم نیست که به کارهای من بیتوجهی شود چون در جامعه ما نقد و بررسی در الویت دهم قرار دارد و همه میخواهند که خود را خالق اثر معرفی کنند و مابقی را پایین تر از خود بدانند.»
این کارگردان درباره شکل گیری ایده رمانها گفت: «من حدود 50 فیلمنامه نوشتهام که فقط 26 فیلمنامه به فیلم تبدیل شده است، برای کتاب «در خرابات مغان» من خود از کودکی تحت تاثیر محیط خانواده نماز میخواندم و همیشه به مجالس مذهبی میرفتم و این نگاه عرفانی را خودم تجربه کردهام و در عین حال پسر عمهای در خارح داشتم که شباهت زیادی به شخصیت اصلی این رمان داشت و من از زندکی او نیز بهره گرفتم. کتاب «آن رسید لعنتی» هم تمام تجربه خودم بود در زمینه ساخت فیلم و مشکلاتی که برای گرفتن مجوز و پروانه ساخت داشتم.»
مهرجویی ادامه داد : «من همیشه از یک جمله شروع میکنم چه در فیلم سازی و چه در نویسندگی و سپس آن را گسترش میدهم و به یک داستان میرسم.»
در ادامه جلسه نیره توکلی درباره مهرجویی و رمانهایش گفت: «همیشه دربرابر آثار مهرجویی سکوت شده است در حالیکه در فیلمها و رمانهای ایرانی کمتر آثاری را میبینیم که از مباحث فلسفی بهره برده باشند و مهرجویی در همه کارهایش به این موضوع پرداخته است و بدون کم شدن کشش داستان درگیری های فلسفی را بیان میکند.»
او درباره «آن رسید لعنتی» گفت: «در این رمان با تمام مشکلاتی که برای شخصیت داستان رخ میدهد، اما او امید خود را از دست نمیدهد و این نکته مثبت این رمان است و مهرجویی همیشه از این امید در آثارش وجود دارد.»
سپس شهرام اقبال زاده درباره مهرجویی گفت: «مهرجویی با ادبیات غرب آشنا است ولی به ادبیات و عرفان خودمان باز میگردد، عرفانی که در جامعه ما بسیار پررنگ است و سعی در مرکزیت زدایی از فقه و کلام دارد.»
در بخش دیگر مراسم مجتبی گلستانی درباره افکار و فلسفه مهرجویی گفت: «تمایز قائل شدن بین مهرجویی کارگردان و مهرحویی نویسنده بسیار اشتباه است و عدهای رمان مهرجویی را نمیپذیرند، زیرا که در ایران دایره نخبه گرایی بسیار محدود و بسته است و کسی حق ورود به آن را ندارد، مثال نقض برای این موضوع جایزه نوبل ادبی امثال است که به باب دیلن رسید چون توانسته با ترانههایش ادبیات را گسترش بدهد.»
گلستانی در پایان به دولایه بودن معنا در همه آثار مهرجویی اشاره کرد و رمان او را یک اثر بسیار قوی و پر کشش خواند.