به گزارش انتخاب، سیکل معیوب روابط ایران و اتحادیه عرب همچنان ادامه دارد. چند سالی است که مناسبات ما با کشورهای عربی روی خوش به خود ندیده و جز معدود بازیگرانی چون سوریه و لبنان عمان، دیگر پایتخت های عربی روابط گرمی با تهران ندارند و خروجی هر نشست عربی توصیف های دوستانه ای برای ایران ندارد.
آخرین دور نشست اتحادیه عرب اما قدری با موارد پیشین متفاوت بود و سران عرب (هرچند غایبین کمی هم نداشت) بار دیگر ایران را یکی از تهدیدات و مشکلات منطقه خطاب کردند و تهدید نمودند در صورتی که رفتار تهران در منازعات و مسائل خاورمیانه ای تغییر نکند، آنها راهکاری دیگری را برای مقابله و کنترل ایران در پیش خواهند گرفت. اما این راه دیگر چیست؟ آیا واقعا کشورهای عربی راهکار دیگری برای این امر ادعایی خود دارند و آیا هیچ راه حلی برای سر و سامان دادن به منازعات رو به تزاید ایران و کشورهای عربی و به ویژه عربستان سعودی وجود دارد.
برای بررسی آخرین بیانیه اتحادیه عرب با نصرت الله تاجیک به گفتگو نشستیم تا ضمن تحلیل این بیانیه راهکارهای کنترل و محدود کردن تنش ایران و اعضای این اتحادیه را بررسی کنیم. سفیر پیشین ایران در اردن معتقد است در برخی روشهای اعمالی در سیاست خارجی خاورمیانه ای میتوان و باید تجدید نظر کرد بدون آنکه اصول و راهبردها دستخوش تغییر شود. مشروح گفتگوی خبرآنلاین با این کارشناس مسائل خاورمیانه را در ادامه میخوانید.
بیانیه پایانی اتحادیه عرب زبان تندی داشت و ایران را به شدت مورد خطاب قرار داد. تحلیل کلی شما از این بیانیه چیست؟
واقعیت این است که شرایط منطقه روز به روز رو به وخامت بیشتر است و مدتی است وزش های بهار عربی به سمت سیاست خارجی ایران حرکت می کند و در نتیجه اگر اتحادیه عرب جلسه داشته باشد و چنین بیانیه ای درباره ایران صادر نکند باید تعجب کرد. ضمن اینکه به نظر من خیلی حرف جدیدی هم نسبت به موارد پیشین ندارد و فقط تا اندازه شدت و غلظت آن نسبت به قبلیها بیشتر شده است. لحن به شدت گزنده ای نسبت به ایران در مقوله سیاست خارجی دارد و همین موضوع سبب شد که بیش از موارد مشابه توجهات را به خود جلب کند.
این لحن شدیدتر و غلیظ تر را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ چه مولفه ها و موضوعاتی در آن دخیل بوده اند؟
تحلیلش به دو جنبه باز می گردد. یکی اینکه حل مشکلات بین المللی جهان با ایران و دیگری مسائل منطقه ای و بحران ها و مشکلاتی که کشورهای عربی به ویژه عربستان در سوریه و یمن با آن مواجه شده اند و ایران را مسئول این مشکلات میدانند. در خصوص مورد اول باید اشاره کنم که با حصول برجام و حل شدن مشکلات ایران با نظام بین الملل، کشورهای عربی و به ویژه عربستان احساس خوشایندی نسبت به نقش آفرینی جدید ایران ندارند و از این بالفعال شدن توان بالقوه ایران احساس نگرانی و عدم امنیت میکنند. در خصوص مسائل منطقه ای هم که چند سالی است با وقوع بحران سوریه اختلافات میان تهران و ریاض بر سر این بحران جدی شده است و همچنان هم دامه دارد.
در بخشی از این بیانیه ذکر شده که اگر ایران رفتار خود را تغییر ندهد اعضای اتحادیه عرب دست به اقدام دیگری خواهند زد. این اقدام دیگر را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ آیا صرفا در حد شعارهای سیاسی است؟
در خصوص اقدام دیگر ما با دامنه گسترده ای مواجه هستیم که از اقدامات تبلیغی و رسانه ای شروع میشود و به مسائل دیپلماتیک بین کشورها و روابط دوجانبه ختم می شود. باید توجه داشت کشورهای عربی فشار اقتصادی که نمیتوانند بر ما وارد کنند و مبادلات اقتصادی با یکدیگر نداریم که مثلا با تحریم بخواهند مشکلاتی برای ما پدید آورند در نتیجه بیشتر به سمت محدود و کاهش روابط دیپلماتیک پیش خواهند رفت.
چند سالی است که ما در این روند قرار گرفته ایم و هیچ راهکاری هم همچنان به دست نیامده است. چه باید کرد تا از حجم این تنش ها کاسته شود؟
این شرایط حاصل جمع برداری مولفه های متعددی است و تا زمانی که ما تمام این مولفه ها را در نظر نگیریم نمی توانیم به تحلیل و سیاست گذاری صحیح در این خصوص دست یابیم. من فکر می کنم باید تا اندازه رفتارهای خاورمیانه ای سیاست خارجی خود را تغییر دهیم. این تغییر روش به معنای تغییر کلی در اصول و راهبردهای سیاست خارجی ما نیست و می توان همان اهداف را به روش های متفاوتی پی گرفت. ما می توانیم راهبردی برد- برد را در خصوص مسائل خاورمیانه مد توجه قرار دهیم و در این فکر نباشیم که فقط ما برنده و پیروز کامل این مناقشات باشیم. البته این صحبت های من به این معنا نیست که تا ما اراده کردیم فرش قرمز برای ما پهن می کنند. رفتارهای ریاض امروز در منطقه بسیار تند شده است و طبیعتا مفاهمه و حل و فصل این اختلافات زمانبر است. ضمن اینکه نیروهای فرامنطقه ای هم چندان به حل و فصل این مسائل علاقه مند نیستند. آمریکا درگیر مسائل داخلی و انتخاباتی خود است و بعید است تا زمان انتخابات این کشور تغییری در آن حوزه پدید آید. به نظرم باید با صبر و حوصله و البته صبوری و همچنین تجدیدنظر در برخی روش های اعمال سیاست خارجی کار را پیش ببریم.
بدنه کارشناسی وزارت خارجه و به ویژه بخش خاورمیانه ای این مجموعه انتقادات بسیاری در خصوص حضور آقای امیرعبداللهیان در معاونت خاورمیانه این وزارتخانه طرح می کردند و بخشی از نابسامانی وضعیت خاورمیانه ای این مجموعه را حاصل مدیریت ایشان معرفی می کردند. با آمدن حسین جابر انصاری تا چه اندازه این روند تغییر کرده است؟
آمدن جابری انصاری به معاونت خاورمیانه از اقداماتی خوبی بود که متاسفانه قدری دیر انجام شد. جا داشت ایشان زودتر از اینها به این معاونت بیاید و چه بسا می توانست از برخی روندهای ناصحیح جلوگیری کند. من فکر می کنم به ویژه در کوتاه مدت نباید از ایشان انتظار داشت معجزه کند و همین که بتواند ساختارهای موجود را تا اندازه ای اصلاح کند کار بزرگی انجام داده است. واقعیت این است که بازسازی و بنای دوباره این پی و ساختار از سوی آقای جابر انصاری اگر نگوییم غیر ممکن دست کم بسیار دشوار و زمانبر است.