پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بی بی سی نوشت: خشم دولت سعودی از توافق آمریکا در مذاکرات اتمی با ایران، صحبتهای اوباما در مورد راحتطلبی برخی از متحدان آمریکا، تهدید عربستان به فروش ۷۵۰ میلیارد دلار از اوراق قرضه خزانهداری آمریکا، و اطلاق "پسماندههای سلطنتی" به خاندان آلسعود در تیتر برخی رسانهها، همگی رخدادهایی هستند که از تیرگی روابط آمریکا و عربستان در سال جاری، پس از هفت دهه اتحاد بین دو کشور حکایت دارند.
به گزارش «انتخاب»، اما جانشین ولیعهد عربستان این بار با پیامی متفاوت برای آمریکا به این کشور سفر کرد: ممکن است از ما خوشتان نیاید یا نیازتان به نفت ما کمتر شده باشد، اما کشور ما فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاری دارد.
محمد بن سلمان فرزند ۳۰ ساله پادشاه عربستان که فردی متهور، قدرتمند و بلندپرواز است، میخواهد یک پیمان اقتصادی محکمتر از قبل را بین دو کشور پایهریزی کند و در عملی نامتعارف با چهرههایی خارج از مقامات سیاسی در واشینگتن هم دیدار و گفتوگو کرده است.
محمد بن سلمان با افراد سرشناس وال استریت در نیویورک و سیلیکون ولی در کالیفرنیا دیدار میکند.
این دیدار پس از آن صورت میگیرد که عربستان از برنامه تبدیل اقتصاد متکی به نفت این کشور به اقتصادی که غالبا توسط بخش خصوصی اداره شود پرده برداشت. برنامهای که جسورانه و به نظر بعضی غیرواقعی به نظر میرسد.
هدف از "طرح تغییر ملی" که به "چشمانداز ۲۰۳۰" نیز معروف است، تنوع بخشیدن به منابع درآمد، کاهش بیکاری، ترویج گردشگری اسلامی و توسعه صنایع دفاعی کشور عربستان عنوان شده است.
حاکمیت عربستان در یک سال گذشته تغییرات گستردهای را شاهد بوده: از تغییرات سازمانی در کابینه که در پی به سلطنت رسیدن ملک سلمان در ژانویه ۲۰۱۵ اتفاق افتاد تا قدرتگیری سیاسی محمد، فرزند سلمان، که با سرعتی برقآسا صورت گرفت. این تغییرات منجر به گمانهزنیهای بسیاری درباره توطئهچینی در دربار و ثبات این کشور شده.
هرچند روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز به نقل از محمد یحیی، از مشاوران دولت عربستان مینویسد که "طرح تغییر ملی و دیگر توسعههای اخیر این کشور را نباید نشان از بیتکلیفی دولت در مواجهه با شرایط اخیر دانست. بلکه این تغییرات نشان میدهد که این کشور دارد اوج دوران گذار را سپری میکند."
از نارضایتی عربستان از توافق مذاکرات اتمی ایران میتوان اینگونه برداشت کرد که شاهزاده جوان سعی دارد آمریکا را متقاعد سازد که عربستان نه یک متحد راحتطلب، بلکه کشوری با پتانسیلهای به مراتب بالقوهتر از ایران برای سرمایهگذاری در منطقه است.
مقامات آمریکایی گهگاه در خفا اشاره کردهاند که دولت ایران در بلندمدت نسبت به حکومت محافظهکاری همچون عربستان متحد بهتری برای آمریکا خواهد بود و در دموکراسی از موقعیت بهتری برخوردار است.
جنگ در یمن منجر به کشته شدن ۶٫۲۰۰ غیرنظامی و مجروح شدن دهها هزار یمنی شده و دو میلیون و چهارصد هزار نفر در نتیجه این جنگ آواره شدهاند.
این منطقه دستخوش تغییرات جدی شده، اما عربستان سعودی کماکان نقش مهمی در آن ایفا میکند و با وجود اینکه مجبور شده به خاطر سقوط قیمت نفت دست از بذل و بخشش به دوستان و متحدانش بردارد اما تنها کشور عرب است که قدرت و اعتبار منطقهای دارد.
مصر تمام توجهاش را معطوف مبارزه با پیکارجویان در شبهجزیره سینا و مشکلات سیاسی و اقتصادی داخلی کرده. و سوریه به میدان جنگی تبدیل شده که قدرت ایران به شدت در آن افزایش پیدا کرده است.
حالا عربستان پیشتاز تلاشٰها برای انزوای مجدد ایران از لحاظ نظامی و اقتصادی است. انزوایی که با توافق هستهای و برداشتن تحریمها از طرف آمریکا به پایان رسید.
جنگ یمن و نتایج مصیبتبار آن برای کشور همسایه حاکی از افراطی شدن مواضع عربستان در سیاست خارجی است. ائتلافی که به رهبری عربستان تشکیل شده، ایران را متهم به حمایت از مبارزان حوثی میکند.
سال گذشته عربستان بزرگترین خریدار اسلحه در جهان بود. شاید اوباما در ظاهر عربستان را با با ادبیاتی تند متهم کند، اما در عمل رفتار متفاوتی در قبال این کشور نشان داده است.
دولت اوباما در سال ۲۰۱۰ با فروش ۶۰ میلیارد دلار تسلیحات نظامی به عربستان موافقت کرد. از آن زمان تا به امروز ارزش قراردادهای نظامی تکمیل شده در حدود ۴۸ میلیارد دلار است – یعنی سه برابر میزان قراردادهای تکمیل شده در هشت سال دولت جورج بوش.
اما جدا از ضرورت برقراری یک حکومت باثبات و لزوم مبارزه با تروریسم، به نظر میرسد که دیدگاههای مقامات آمریکا نسبت به عربستان به راحتی قابل تغییر نیست.
این روزها، نکات زیادی نیست که جمهوریخواهها و دموکراتها بر سر آنها تفاهم داشته باشند، اما به نظر میرسد حداقل بر سر مسئله عربستان همنظر باشند.
حتی به گفته جفری گلدبرگ، گزارشگر مجله آتلانتیک، در دیدارهایی که در کاخ سفید انجام میگیرد گهگاه مقامات آمریکایی خاطر نشان میکنند که اکثر مجریان حملات ۱۱ سپتامبر عربستانی بودند و نه ایرانی.
سنای آمریکا قانونی تصویب کرده که دولت عربستان را مسئول جبران مالی کلیه ضررهای ناشی از حملات ۱۱ سپتامبر میداند – اقدامی که تهدید عربستان به فروش اوراق قرضه خزانهداری آمریکا را در پی داشت.
نیکلاس کریستف در گزارش اخیر خود در نیویورک تایمز مینویسد: "این دولت عربستان است که به تعصب و افراطیگری اسلامی در دنیا مشروعیت میبخشد. اگر میخواهید به حملات بروکسل یا سن برناردینو پایان دهید، از تحریکاتی که از سوی عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس صورت میگیرد جلوگیری کنید."
عربستان بار دیگر هنگامی در کانون توجه قرار گرفت که بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، فاش کرد که برای خارج کردن نام عربستان از لیست سیاه جنایت علیه کودکان در جنگ یمن – جنگی که آمریکا نیز به طور ضمنی از آن پشتیبانی کرده – از طرف عربستان تحت فشار قرار گرفته است.
دولت عربستان تهدید کرده بود که پشتیبانی مالیاش از سازمان ملل متحد را به طور کامل متوقف خواهد کرد و علیه این سازمان بینالمللی فتوا صادر خواهد کرد.
این امر واکنش خشمناک سازمانهای حقوق بشری را در پی داشت.
ممکن است عربستان به دلیل سقوط قیمت نفت مجبور شده باشد دیپلماسی متکی بر پول خود را محدود کند، اما همچنان میتواند از ثروت خود به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی بهره بگیرد و با تبلیغ برنامه اصلاحی خود روایت مثبتتری از پتانسیلهایش ارائه کند.