سرویس سیاسی «انتخاب»؛ سهراب زند؛ بخش خبری ساعت 21 در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان در راستای پروژه تخریب دولت(بخوانید ناامیدی مردم) عامدانه دو خبر را پشت سر هم قرار داد تا فکر و ذکر مردم را به هم ریخته و به خیال سردبیران خبری خود، ناتوانی و شکست دولت یازدهم را نمایش دهد.
خبر اول مبنی بر بلوکه شدن و توقیف اموال ایران در کانادا و خبر دوم تعطیلی قدیمیترین کارخانه لوازم خانگی کشور با نام تجاری «ارج» بود.
هدف رسانهای جریانِ نزدیک به گروه پایداری، تحت تأثیر قرار دادن مخاطبین بود که از خود بپرسند این بود برجام؟! پولهای ما را گرفتند، ذلت از این بالاتر؟! این بود کلید؟! کارخانهها که قفل شد! قرار بود رونق بیاید نه ورشکستگی!
غافل از اینکه نه تنها دیگر فضای رسانهای فضای انحصاری و بسته نیست و مشت شیطنتکنندگان رسانهای به سرعت باز میشود، بلکه در همان بخش خبری، مصاحبه با دو مسئول مرتبط، با بخش خبری 21، مشت طراحان این نقشه تخریبی را باز نمود.
مهمانان تلفنی برنامه با تاکید بر اینکه «ارج» مدتهاست به ورشکستی رفته و سالهای زیادی است که زیانده میباشد، از تزریق میلیاردها اعتبار در این دولت برای احیای کارخانه سخن گفتند و یکی از مهمانان، تولید محدود این کارخانه در سال گذشته را بیشتر از تولیدات زمان دولت گذشته خواند به گونهای که مجری غافلگیر شده و مرتب میپرسید یعنی حتی قبل از سال 92؟! و مهمان دیگر، کل مدیریت سی و چند سال گذشته این کارخانه که دوگانه خصوصی- دولتی میباشد را عامل به خاک سیاه نشاندن کارخانه ارج معرفی کرد!
سطحینگری تیم تخریبگر رسانه ملی در اینجا مشخص میگردد که برای مطامع کوتاهمدت سیاسی و جناحی خود ناخواسته قصه کل مدیریت صنعتی پساانقلاب را نقل شبکههای اجتماعی کرد و بدتر از آن، ناتوانی تیم رسانهای در توضیح بیتجربگی اقتصادی پساانقلاب و ریشهیابی این آسیبها و بعنوان قدرتمندترین ناظر رسانهای، ارائه راه حل برای آینده است، همچنین بیان اینکه غافل نشویم که چگونه مدیریت کلان اقتصادی کشور در زمان جنگ و پس از آن، تمام قدرتهای اقتصادی و استکباری دنیا را در هدف بزرگشان یعنی فروپاشی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران ناکام گذاشته و به زانو درآورد.
افسوس که دلواپسان قدرت نمیگویند برجام پای دویدن نیست بلکه باز کردن وزنه از پای دونده بود و همه با هم باید کمک کنیم تا این مسیر را به سرعت طی کنیم، و بجای آن با تاکتیک افزایش انتظارات، دولت را در تنگنای سخت افکارعمومی قرار میدهند تا به خیال خود جناح خود را در آینده حاکم سازند.
در مورد بلوکه شدن اموال ایران توسط کانادا هم همه میدانند که برجام صفر و صدی نیست، در جاهایی گشایشآفرین است(مانند افزایش دوبرابری فروش نفت، گشایش محدود بانکی در اروپا و تبادل سریع و مطمئن پولی، عادی شدن شرایط بینالمللی ایران در شورای امینت سازمان ملل، آزادی میلیاردها پول بلوکه شده کشور، قطع دست دلالهایی که میلیاردها از مال این مملکت را بخاطر تحریمها مکیدند و به سهم ظالمانه خود هم راضی نبوده و مانند بابک زنجانیها باقی ثروت کشور را هم بالا کشیدند و دستاوردهای بسیار دیگر) و در جاهایی هم سیاستهای خصمانه ادامه دارد چراکه سیاست ما در تقابل با نقشههای شوم استکبار جهانی است، لذا سادهانگاری است که تصور کنیم دشمن یکباره تمام شیطنتها و دشمنیهای خود را کنار میگذارد. همانطور که مقام معظم رهبری بارها تأکید کردهاند.
مشکل اصلی فعلا با دلواپسان سطحینگر قدرت است که خیرخواهانه به آنها تذکر میدهیم که تصور نکنید با ناامید کردن مردم از تمام دولتهای پس از انقلاب، مردم دوباره شما دلواپسان قدرت را انتخاب میکنند؛ بلکه با این روش غیراخلاقی و غیرمنطقی خود موجب تیشه زدن به ریشه مدیریت کشور پس از انقلاب خواهید بود.
دولت روحانی قطعا مصون از خطا نبوده و در جای خود باید نقد جدی شود و مصونیت از نقد فسادآور است اما چرا به جای این شیطنتها به مردم نمیگوییم که چگونه با سختترین موانع اقتصادی داخلی و خارجی، دولت ذرهذره در حال ترمیم خسارتهای داخلی و خارجی دولت گذشته است که خروار خروار بر سر ملت نازل شد؟
چرا نمی گوییم رفتن به فصل هفتم کار یک جلسه است و بیرون آمدنش کار دههها است و کشوری تاکنون بدون جنگ از فصل هفتم خارج نشده است؟ چرا فراموش می کنیم که که شرایط آنقدر سخت شده بود که مذاکرات با آمریکا از زمان دولت قبل در عمان کلید خورد و در دولت روحانی به ثمر نشست؟ چرا یادمان میرود که وضعیت اقتصادی به قدری آشفته بود که افزایش قیمت ارز و سکه و کالا ساعتی شده بود؟ چرا یادشان رفته که قیمتها سه برابر شده بود و بودجهها به یک سوم قبل تقلیل یافته بود؟ چرا خود را به خواب میزنند که دولت گذشته با درآمد بیسابقه و نجومی نفتی با رشد منفی اقتصادی کارنامهاش را سپری نمود و بدهکارترین دولتها را تحویل دولت بعدی داد؟ چرا نادیده میگیریم که بلوکه شدن اموال که جای خود داشت، قبل از برجام از ما نفت میخریدند و پولش را نمیدادند و با قلدری بجای آن کالاهای بنجلشان را به ما غالب میکردند؟ و چرا یادمان میرود هزار چرای دیگر را؛ انتظاری هم نیست چون گناه، عقل انسان را گرفته و در جهالت غوطهور میسازد، چراکه شکر عقل، استفاده از آن است و کفران نعمت، نعمت از کف بیرون میکند!
یادمان میرود و فقط به این بسنده می کنیم که از گذشته نگوییم. از گذشته بگوییم چرا که گذشته چراغ راه آینده است!
واقعا برای کسی که بفهمد خوب نوشتید