مراسم هجدهمین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی، عصر امروز ـ 20 فروردین ماه ـ به همتموسسهی فرهنگی «روایت فتح» در تالار بزرگ کشور برگزار شد.
به گزارش انتخاب، ایسنا نوشت؛ در این مراسم، غلامعلی حدادعادل رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت:در 18 سالی که از شهادت این هنرمند گذشت، این نخستین بار است که من در ارتباط با او صحبت میکنم، چرا که شناخت من نسبت به ایشان دورادور بوده و خیلی با ایشان کار نکرده و حشر و نشر نداشتم.
وی با بیان اینکه مرتضی آوینی را بیشتر از طریق برنامههایش در تلویزیون و مقالاتی که از او خواندهاست،میشناسد، یاد آور شد: وقتی که «روایت فتح» را میدیدم، حس میکردم که چند سر و گردن بالاتر از کارهای هنری است که در آن زمان در ارتباط با جبهه و جنگ ساخته میشد. هم متن این برنامه بسیار ادیبانه بود و در کنار آن صدای نرم، گوش آشنا و صمیمی که خود موسیقی نجیبی داشت باعث میشد که حتی اگر کسی چشمش هم به تلویزیون نبود با شنیدن این صدا حال و هوای جبهه را در ذهن تداعی کند.
حدادعادل با بیان اینکه آوینی پلی میان هنر و فلسفه زده بود، تصریح کرد: هنوز مدعی نیستم که آوینی را میشناسم و خود معترفم که او را نمیشناسم. اما باید بگویم که ما بعد از پیروزی انقلاب با مقولهی هنر مشکل داشتیم و این مشکل به قبل از انقلاب برمیگشت.
این نمایندهی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد:مشکل ما با سینما به قبل از انقلاب برمیگردد. هنر قبل از انقلاب هنری نبود که متدینین،اجازهی پرداختن به آن را به خود بدهند. هنرهای آن زمان به گونهای بود که متدینین به سراغ آنها نمیرفتند اما بعد از انقلاب ما به همهی هنرها نیاز داشتیم. چند روز پس از انقلاب، شهید مطهری به من گفت که به صدا و سیما بروم. آن هم منی که پیش از انقلاب نه خود و نه اقوامم هیچیک تلویزیون هم نداشتیم و اصلا پای تلویزیون نمینشستیم. حال میبایست من خود تلویزیون را اداره میکردم و تازه آنجا بود که فهمیدم تلویزیون مانند جانور بزرگی است که هرچه کار میکنیم سیر نمیشود.
وی در ادامه عنوان کرد: در زمان پیش از انقلاب اگر خانوادهی متدینی متوجه میشد که جوانش عصر روز جمعه به سینما رفته است عزا میگرفت. اما پس از انقلاب، سینما به دست همین جماعت متدین افتاد و لازم بود که آنها خود سینما را ایجاد کنند. آن هم سینمایی که جذابترین، فنیترین و فریبندهترین هنر غربیها محسوب میشد. به هر حال پس از انقلاب ما نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم. هنوز سینما در تمام جهان مانند سیل ویرانگری است که از سمت غرب به شرق روان است. تلویزیونها و فضای مجازی هم اکنون در خدمت این هنر قرار گرفتهاند.
حدادعادل در عین حال به کارکرد سینمای غرب اشاره کرد و گفت: سینما در غرب با ارایهی یک زندگی کاذب و ایجاد بستری از تخیل سعی میکند که زندگی واقعی مردم جامعه را به سمت آن زندگی کاذب سوق بدهد. این واقعیت تمامنمای سینمای غرب است. سینمایی که رایج است و تودهی مردم را جذب میکند و مدام بحث آمار فروش آن مطرح میشود. اگر دقت کنیم به خوبی درمییابیم که این سینما آمیزهای از شهوت و خشونت که هردو اموری حیوانی هستند محسوب میشود که با تبلیغات بسیار به مخاطب ارایه میشود. حال در نظر بگیرید که در چنین فضایی فردی دوربینی که وسیلهی فیلمسازی است را در خدمت نوع دیگری از سینما قرار دهد و نمونهای پاک، والا و متعالی از آن را ارایه کند.
وی ادامه داد: در روزگاری که آنقدر جبهه و جنگ حواسها را پرت کرده بود که کسی حواسش به این حرفها نبود، این توجه شهید آوینی به بحث ثبت تصویری جنگ، اهمیت بسیار زیادی داشت و هنر مهم و بزرگ او این بود که به خوبی فهمیده بود پشت سر سینمای رایج غرب یک جهانبینی نهفته است. در واقع آوینی نوعی خودآگاهی پیدا کرده بود و از ظاهر سینما به باطن آن راه یافته بود. او میدانست که فرد با این سینما قصد دارد چه مفاهیمی را بیان و چه اقداماتی را انجام دهد و درک همین مطلب نکتهای است که از همهی فعالیتهای دیگر آوینی اهمیت بیشتری داشته است.
این نمایندهی مجلس در بخش دیگری از صحبتهایش به وضعیت امروز دانشگاهها اشاره کرد و گفت: امروز لازم است که در دانشگاههای ما توجه شود که پشت علوم و بهویژه علوم انسانی غربی چه فلسفهای نهفته است. اکنون باید این مساله درک شود و بعد از آن برای آن راه حلی پیدا کنیم.
حدادعادل جنبهی فلسفی کارهای شهید آوینی، توجه او به زبان فارسی، قوت او در نگارش و ساده و عمیقنویسی او را از جمله ویژگیهای مهم آثار آوینی برشمرد و افزود: در کنار تمام این موارد شخصیت آوینی هم یک نکتهی مهم داشت و آن شجاعت این هنرمند بود. او شجاعت وداع با گذشته را داشت و به راحتی با گذشتهای که باید با آن وداع میکرد، خداحافظی کرد. من به یاد دارم که در دورهی دانشجویی تقریبا همزمان با هم در دانشگاه تهران تحصیل میکردیم. در آن زمان دانشکده هنرهای زیبا فضای دیگری داشت که البته هنوز هم همینطور است اما در همان زمان شهید آوینی جلوی کافه تریای این دانشگاه شعرهای نو میخواند و حرفهای فیلسوفانه مطرح میکرد اما همین فرد آنقدر شجاعت داشت که پس از انقلاب و درک امام (ره)،بسیار صادقانه، عمیق و باایمان پا به صحنه گذاشت و 20 سال پیش حرفهایی را زد که خیلیها و حتی شاید خود بنده هنوز جسارت بیان صریح آنها را نداشته باشیم.
وی ادامه داد: در واقع در شخصیت آوینی نوعی عرفان و اخلاق در هم آمیخته وجود داشت و او این موارد را جانمایهی غربیترین هنر روز کرد و در این میان در حد بحثهای نظری هم محدود نشد و برای ساخت فیلمهایش به دل جبهه و وسط خون و آتش رفت.
این نمایندهی مجلس در بخش دیگری از صحبتهای خود در این مراسم به جنبشهای جدید کشورهای مسلمان اشاره کرد و افزود:امروز دولتهای غربی با این سازمانهای عجیب و پر زرق و برقی که مدعی مبارزه با خشونت و تروریسم هستند، در برابر کشورهای مسلمان چه می کنند؟ مردمی که با الهام از انقلاب ما بپا خاستهاند و شهید میدهند. اکنون چندین ماه است که این نهضتها شروع شدهاند اما آیا در تمام این مدت و در تمام این کشورها یک نفر مانند ندا آقاسلطان وجود نداشته است؟!
حدادعادل ادامه داد: ما که نفهمیدیم او چگونه کشته شد، اما ببینید اکنون چگونه در دنیا بر سر این موضوع سر و صدا راه انداختهاند. از میان این همه آدم که در این کشورها کشته شدهاند آیا واقعا یک نفر نبود که به قول آنها مانند ندا آقاسلطان مظلوم کشته شده باشد؟ پس داستان چیست؟ این موضوعی است که باید جوان دانشگاهی امروز ما به آن توجه داشته باشد. امروزه با این مشخصات درک غرب و اهداف آن بسیار آسانتر از 50 سال پیش است، اما باز هم جای تعجب دارد که هنوز عدهای متوجه این موضوع نیستند.
وی همچنین عنوان کرد: قشرهای مختلف مردم و اجتماع ما هریک الگو و اسوهی خاص خود را در انقلاب داشتند و در این میان شهید آوینی الگوی جماعت دانشجو و جوانی است که اهل ذوق و هنر هستند. در واقع آوینی مانند حجتی است که از سوی خدا فرستاده شده است.
حدادعادل یادآور شد:چند ماه قبل از شهادت مرتضی آوینی، سفری به تاجیکستان داشتیم که در آن سفر دورادور با یکدیگر آشنا شدیم، اما فرصت نشد که بنشینیم و با هم صحبت کنیم. چندی پس از آن یکی از دوستان مشترک خبر از ایشان داد و در مراسم تشییع او با اوجی از جمعیت و احترام بسیار مواجه شدیم.
حدادعادل در ادامهی صحبتهای خود بار دیگر به وضعیت سینمای ایران پرداخت و افزود: ما هنوز هم در سینما مساله و مشکل داریم و من به صراحت این موضوع را میگویم. البته نمیخواهم تلاش کارگردانان و فیلمسازان متعددی که به وجودشان افتخار میکنیم را نادیده بگیرم اما واقعیت این است که روال اصلی سینمای ما هنوز دست آنها نیست.
وی در عین حال گفت:ما هنوز نمیدانیم که چرا برخی فیلمها به نمایش درمیآیند و اصلا چرا برخی از آنها ساخته شده و چند صد میلیون تومان از پول بیتالمال به ساخت آنها اختصاص پیدا کرده است؟! ما واقعا نمیدانیم اگر دو یا سه سال پیش فیلمی را به هر دلیل متوقف کردهاند، چرا اکنون باید آن فیلم اجازهی نمایش بگیرد؟ در این میان هیچکس هم نیست که پاسخ سوالات ما را بدهد و اینها همه مساله است. شما فکر میکنید بیدلیل مقام معظم رهبری با این همه مشغله و دغدغه، کارگردانان را دعوت کرده و به صحبت با آنها مینشیند. تازه بخشی از این دیدارها را همگان خبر دارند و به غیر از آنچه که همه میدانند، دیدارهای دیگری هم بوده است؛ چرا که مقام معظم رهبری خبر دارند که در این حوزه چه میگذرد.
حدادعادل در پایان صحبتهایش با اشاره به جمعیتی که در تالار وزارت کشور حضور داشتند عنوان کرد: وقتی چنین تالار بزرگی 90 درصد صندلیهایش با نام آوینی پر میشوند، مایهی امیدواری است و نشان میدهد که نام و فکر این شهید بزرگوار چراغی برای آینده است. من امیدوارم آوینی با شهادتش چراغ راه ما در عرصهی هنر و بهخصوص سینما شده باشد و همچنان این چراغ روشن بماند.
برپایه این گزارش در بخش دیگری از این مراسم نادر طالبزاده (مستندساز)، سعید قاسمی (فعال فرهنگی) و حسین محمودیان (مستندساز و مجری جلسه) به صحبت دربارهی مرتضی آوینی پرداختند.
نادر طالبزاده به ذکر خاطراتی از زمان ساخت مستند «خنجر شقایق» پرداخت و گفت:در دورهای به دعوت حوزهی هنری آن زمان و بخش تلویزیون آن که مسوولیتش را شهید آوینی بر عهده داشت، گروهی همزمان با جنگ بوسنی، به بوسنی و هرزگوین فرستاده شدند و قرار شد در این سفر ما هم همراه آن گروه باشیم تا یک فیلم مستند بسازیم. این سفر حدود یک ماه طول کشید و پس از آماده شدن فیلم، شهید آوینی متن آن را نوشت و حاصل فیلمی شد که میبینید.
وی در ادامه با اشاره به اینکه این فیلم در همان زمان و پس از آن همواره در نمایش با محدودیتهای متعدد مواجه شده بود، عنوان کرد: نمایشهای محدود باعث شد که این کار سر و صدای بیشتری داشته باشد. اما من هیچوقت نفهمیدم که چرا تلویزیون صدای سید مرتضی را از روی این فیلم برداشت و بخشهای بسیاری از آن را سانسور کرد؟!
طالبزاده در ادامه، شهید آوینی را هنرمندی دانست که در یک بعد خلاصه نمیشود.
این مستندساز و مجری برنامهی «راز» در بخش پایانی صحبتهای خود به کمتوجهی رسانهی ملی به مرتضی آوینی در زمان حیات اشاره کرد و افزود: میخواهم به همه یادآوری کنم که در زمان حیات آوینی چه در دورهی قبل و بچه بعد از جنگ، هیچگاه هیچیک از گروههای تلویزیونی مصاحبهای با او نکردند و این موضوع یک فاجعه محسوب میشود، چرا که همگان میدانستند که او کار بزرگ و خاصی انجام داده است. این موضوع جای آسیبشناسی دارد.
نکتهی دیگر آنکه بلافاصله پس از جنگ، آوینی به موضوع سینما پرداخت و در خاکریز جدیدی شروع به فعالیت کرد. او تبیین جایگاه اسلام و یک روشنفکر مسلمان را مورد بحث قرار داد و جالب اینکه تلویزیون هیچگاه در اینباره هم با او صحبت نکرد. من نمیدانم آیا باید حتما یک گوهر شهید شود تا شناخته شود؟ چرا رسانهی ملی تا زمانی که آوینی زنده بود به سراغ آن نیامد؟ در حالی که او همواره آماده بود و خود را پنهان نکرده بود. با این حساب من فکر میکنم که در واقع مرتضی آوینی با شهادتش بود که منتشر شد.
سعید قاسمی فعال فرهنگی حاضر در این مراسم هم در این میزگرد عنوان کرد: اکنون عدهای سعی دارند که بگویند شهید آوینی یک روشنفکر بود که زیاد سنخیتی با موضوعاتی که ما بسیج و غیره مینامیم نداشت و شاید اگر جنگ نمیشد او در مسیر مطالعات فلسفی خود پیش میرفت. در حال حاضر عدهای سعی دارند که آوینی را منصوب به تفکر خود کنند، در حالی که اینگونه نبوده است.
وی در ادامه با اشاره به مجموعه روایت فتح و قوت این مجموعه، اظهار کرد: آوینی میدانست که زمانی همه برای یک فریم عکس و یک لحظه تصویر از جبهه و جنگ لهله میزنند و حتی ممکن است که تاریخ را عدهای اشتباه بنویسند. برای همین او به ثبت تصویری جبهه و جنگ پرداخت؛ چرا که به خوبی میدانست در آینده عدهای به حرف امام (ره) گوش نمیدهند و برخلاف آنکه امام گفته بود بخشهایی از زمینهای سوختهی جنگ را برای آیندگان نگه دارید، آنها گوش به این حرف ندادند.
این فعال فرهنگی در عین حال عنوان کرد: باید قرنها بگذرد تا شاید مثل مرتضای دیگری برآید. این روزها در بحث فتنه، موضوع ولایتمحوری مطرح شد و عدهی بسیاری از آنهایی که زمانی با هم کار کرده بودیم چهرهی جدیدی از خود نشان دادند. چقدر خوب بود که سید مرتضی نبود که این روزها را ببیند؛ چرا که بسیار سخت است که ببینی رفیقانت که 20 سال پیش اولین نقطههای انحراف آنها را گوشزد کرده بودی، اکنون بعد از 20 سال «فرزند صبح»ی میسازند که با خرج میلیاردها تومان پول، هنرپیشهای در آن با شلوار لی، نقش دایه امام را بازی میکند و در این میان عدهای به حمایت از این فیلمها برمیخیزند که منتسب به حمایت از کارهای فرهنگی هستند.
وی ادامه داد: این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که برای ساخت فیلمهای مستند، بودجهی کافی نداریم و در این شرایط بودجههای چندین میلیاردی را به این نوع فیلمها اختصاص میدهیم.
قاسمی در ادامه با بیان اینکه مرتضی آوینی جنگ نرم را به خوبی شناخته بوده و میدانست که چنین روزهایی در پیش است به ذکر خاطرهای از او پرداخت و گفت: زمانی که تازه ماهوارهها آمده بود و بحث جمعآوری و مبارزه با آنها مطرح بود، سید مرتضی میگفت که اینترنت به مراتب وحشتناکتر از ماهواره است، چرا که او میدانست در آینده جنگهای فیسبوکی مطرح میشود. هفتهی پیش بنده سوریه بودم و در آنجا در یک روستای کوچک دورافتاده دیدم که نصف مردم ندا آقاسلطان را میشناسند. این همان جنگ فیسبوکی است که مرتضی از ابتدا میدانست چنین جنگ نرمی پیش میآید.
این فعال فرهنگی در عین حال گفت: سید مرتضی هرکجا که اتفاقی میافتاد حضور پیدا میکرد. حال شما فکر کنید امروز اگر او زنده بود با توجه به اتفاقاتی که در بحرین، مصر، یمن و غیره میافتد چه میکرد؟ قطعا او خودش را به آب و آتش میزد تا تیمی را به این کشورها ببرد و فیلمی از آنها تهیه کند اما از میان این همه جماعت دوربین به دست این موضوع تا کنون دغدغهی چه کسانی بوده است؟
در این مراسم که در تالار وزارت کشور برگزار میشد، بخشهایی از مستندهای ساخته شده توسط سید مرتضی آوینی هم به نمایش درآمد و در بخش پایانی، حاج صادق آهنگران به مداحی پرداخت.
سردار نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفان از دیگر حاضران این مراسم بود.