arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۱۱۱۰۰
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۱۸ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۴

فارن پاليسي: آمريکا و داعش؛ نبرد مستقيم يا معامله؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

هفته پيش، باراک اوباما رئيس جمهور ايالات متحده گفت که تلاش هاي اين کشور براي آموزش ارتش عراق و بهتر شدن آنها در جنگ با دولت اسلامي (داعش) نه به خاطر ضعف امکانات آموزشي بلکه به خاطر ضعف فراگيرندگان است. سه روز بعد، او دستور داد 450 مربي نظامي ديگر به عراق اعزام شوند. همراه با اعزام نيروي جديد، تغيير ظريفي هم در شرح وظايف آنان رخ داده است: فعاليت آنها به آموزش محدود نمي شود؛ آنها قرار است مستشار باشند و علاوه بر آن کار برنامه ريزي، يکپارچه سازي و پشتيباني را هم انجام بدهند. اين نيروها با ارتش عراق براي سازماندهي و فرماندهي عمليات تدافعي و تهاجمي ارتباط تنگاتنگي خواهند داشت.

به نظر مي رسد اين اولين گام در سراشيبي سقوط باشد و ارتش آمريکا را براي سالها در عراق گرفتار کند. مقامات آمريکا معمولاً مي گويند که هدف نهايي در عراق، «شکست کامل» دولت اسلامي است. اگر آنها در اين کار جدي هستند و قصد دارند به زودي وارد فاز تهاجمي عليه داعش بشوند، بايد بدانند اقداماتي که تاکنون انجام داده اند ناکافي است، و تلاش هاي اخيرشان هم تأثيري در بهبود اين وضعيت نخواهد داشت. چيزي به اسم ارتش عراق عملاً وجود ندارد. افسران و نيروهاي اين ارتش اگر بخواهيم خوشبيانه توصيف کنيم سردرگم، و اگر بخواهيم بدبينانه توصيف کنيم وحشت زده اند. در واحدهاي ارتش، کمتر سرباز سني حضور دارد، و به همين دليل نمي توان آنها را در مناطق سني نشين به کار گرفت. در همين وضعيت، دولت اسلامي به پيشروي خودش ادامه مي دهد. در اوسط ماه مه، آنها شهر رمادي، مرکز استان انبار، را از دست نيروهاي دولتي خارج کردند.

اگر آمريکا مي خواهد جريان را به نفع خود برگرداند، بايد خود رهبري کارزار بيرون راندن دولت اسلامي از داعش، بقيه استان انبار، و در نهايت موصل، دومين شهر بزرگ عراق را که يک سال پيش به دست نيروهاي «جهادي» افتاد، به عهده بگيرد. براي درگيري مستقيم، فرماندهان و سياستمداران آمريکايي انگيزه هاي لازم را دارند. اگر اين حملات با رهبري آمريکا آغاز شود، آنگاه بايد با پيروزي آمريکا هم پايان يابد. اگر آنها نتوانند داعش را از مناطق ذکر شده بيرون برانند، اين اتفاق تبديل به آبروريزي سياسي در داخل و خارج کشور خواهد شد. منتقدان سياست دولت باز هم حرف از کاهش اعتبار آمريکا خواهند زد. سياستمداران شيعه عراقي هم مي گويند اين قضيه اثبات مي کند که ايران متحد قابل اتکاتري است. دولت اسلامي داعش هم پيروزي خودش را بر ارتش آمريکا جشن خواهد گرفت.

اينها انگيزه هاي کافي براي آمريکا است که نيروي نظامي خودش را افزايش دهد و در اين نبردها پيروز شود. اگر ارتش آمريکا برنامه ريزي، تأمين منابع و فرماندهي اين کارزار نظامي را بر عهده بگيرد، آن وقت انگيزه کافي براي انجام کارهاي ديگر را هم خواهد داشت. در سال هاي 2010 و 2011، يعني آخرين زماني که ارتش عراق از نظر تلفات کم و کاهش مرگ غيرنظاميان قابليت خودش را نشان داد، هر کدام از گردان هاي اين ارتش يک دوجين مستشار آمريکايي در کنار خود داشت و عقبه هر واحد ارتش عراق يک واحد نظامي آمريکايي بود. تهيه آتش ارتش عراق ضعيف است، به همين خاطر نيروهاي آمريکايي نه تنها بايد مانند عمليات کنوني پشتيباني هوايي انجام بدهند، بلکه بايد هليکوپتر و توپخانه هم فراهم کنند.

براي پس گرفتن شهرهايي مثل رمادي و موصل ممکن است نياز به درگيري هاي شهري خطرناک باشد. براي تسخير اين شهرها، لازم است که نيروهاي آمريکايي همراه نيروهاي عراقي شوند و پشتيباني مستقيم هوايي (از طريق هواپيما و پهپاد) انجام دهند، و حملات توپخانه و هليکوپتر را نيز هماهنگ کنند. به دليل بي نظمي ذاتي جنگ شهري و انسجام کم يگان هاي نبرد ارتش عراق، نياز به حضور پياده نظام ارتش آمريکا نيز هست تا امنيت را تأمين کند. با توجه به اينکه در نبردهاي شهري ممکن است وضعيت هر آن وخيم شود، نيروي واکنش سريع براي بيرون کشيدن نظاميان آمريکايي از صحنه خطر نيز لازم است. در نهايت اينکه اگر نيروهاي زميني ارتش عراق گرفتار نيروهاي دفاعي آماده داعش شوند، ارتش آمريکا بايد نيروهاي ذخيره تاکتيکي توانمندي داشته باشد که آماده جنگيدن باشند.

تمام اينها به آن معني است که نيروي نظامي آمريکا در عراق بايد بزرگ باشد؛ احتمالاً يک تيپ کامل، ده هزار سرباز با پشتيباني لازم، به عنوان عقبه هر 4 يا 5 تيپ عراقي؛ حتي اگر پياده نظام ارتش عراق آماده نبرد خانه به خانه و ساختمان به ساختمان باشد. در آخرين نبرد شهري ارتش آمريکا در استان انبار، يعني نبرد فلوجه که در سال 2004 صورت گرفت، تفنگداران نيروي دريايي آمريکا که نيروي تهاجمي اصلي بودند، آمار کشته و زخمي بالايي داشتند. نبرد اخير در تکريت هم چندان اميدبخش نبوده است. اين نبرد پرهزينه و زيان آور بود و صدها نيرو از دو طرف کشته شدند. اين نبرد، دست آخر به نتيجه مشخصي ختم نشد و بسياري از جنگجويان داعش موفق به فرار شدند. نبرد بر سر رمادي و موصل از اين هم سخت تر خواهد بود.

حتي اگر نيروهاي آمريکا اطمينان حاصل کنند که رمادي، استان انبار و موصل به دست دولت عراق خواهد افتاد هم باز کار به آخر نخواهد رسيد. وظيفه مهم تر بازگرداندن اتحاد و ثبات به اين مناطق است. برخي از شهروندان اين مناطق از دولت اسلامي حمايت مي کنند و ممکن است به نيروهاي زيرزميني بپيوندند و به نبرد ادامه دهند. ديگران هم ممکن است از حکومت مرکزي عراق با آغوش باز استقبال نکنند. ممکن است نياز به بيش از صد هزار نيروي نظامي و انتظامي باشد تا بتوان مناطق سني نشين عراق را تأمين امنيت کرد. نيروهاي امنيتي عراق که اکثريت آن را شيعيان تشکيل مي دهند يا کارآمد نخواهند بود يا روابط پرتنشي با ساکنان اين مناطق خواهند داشت، امري که در نبرد تکريت هم مشاهده شد.

ايالات متحده نمي تواند ببيند که ارتش و پليس عراق در ايجاد ثبات در مناطق سني شکست خورده اند. اين وضعيت باعث پيوستن افراد بيشتري به داعش خواهد شد و از دولت آمريکا چهره اي امنيتي ترسيم خواهد کرد که باعث از بين رفتن دستاوردهاي آزادسازي اين مناطق و هدر رفتن هزينه ها و در نهايت آبروريزي سياسي در داخل و خارج ايالات متحده خواهد شد. واشنگتن اميد دارد که با آموزش نيروهاي سني امنيت پايدار در اين مناطق برقرار شود، اما عملاً کاري در اين راستا انجام نشده است. نيروهاي امنيتي عراق دچار دودستگي مذهبي هستند و ناکارآمدند. براي تضمين حفظ امنيت، و تضمين اينکه سني ها به حاشيه رانده نمي شوند، برخي از نيروهاي آمريکايي بايد در فرايند ايجاد ثبات دخيل شوند و به عنوان مستشار وضعيت نيروهاي امنيتي عراق را پايش کنند. در همين حال، انها بايد اطلاعات لازم براي سرکوب شورشيان را در اختيار دولت عراق قرار دهند و تهيه آتش دقيقي فراهم کنند که تضمين کند در عين پيروزي تاکتيکي، خسارات جانبي اندک خواهد بود. البته تناقضي در اين وضعيت وجود دارد و آن اين است که هرچه مناطق بيشتري از دست دولت اسلامي پس گرفته شود، تقاضا براي نيروي آمريکايي بيشتر خواهد بود. و اين نيروها بايد تا اطلاع ثانوي در اين مناطق باقي بمانند. عجيب نخواهد بود اگر دولت آمريکا نيروهايش را براي بيرون راندن داعش از شهرهاي بزرگ به عراق بفرستد و بعد مجبور شود براي جلوگيري از بازگشتن آنها، در اين مناطق مستقر شود.

باراک اوباما و مشاوران او احتمالاً از اين سراشيبي خطرناک باخبر هستند. آنها اميدوارند که دولت اسلامي توسط يک ارتش عراقي احياشده و شامل همه طوايف و با پشتيباني محدود و گزينشي نيروي هوايي آمريکا، شکست داده شود. اما اگر چنين ارتشي را نتوان شکل داد –و تجربه هم اين مسئله را نشان داده است- آن وقت ايالات متحده با دو گزينه روبرو خواهد بود: يا راه پيشنهاد شده در بالا را پيش بگيرد که منجر به حضور مستقيم دوباره آمريکا در نبرد در خاک عراق خواهد شد و نياز به عمليات طولاني مدت به منظور ايجاد ثبات خواهد داشت، يا اينکه رئيس جمهور آمريکا اذعان خواهد کرد که تمام حرف هايش در مورد شکست داعش فقط حرف بوده است. در آن صورت ايالات متحده بايد رو به «مهار» (containment) داعش بياورد. با اين کار، حضور ايالات متحده در عراق کمرنگ تر خواهد بود، اما بايد دست به معامله بزند.

منبع : ديپلماسي ايراني
نظرات بینندگان