پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وزنامه نیویورک تایمز روز دوشنبه (بیستم آوریل) مقاله ای به قلم محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان به چاپ رساند.
به گزارش «انتخاب»، در این مقاله نیویورک تایمز تحت عنوان «پیامی از ایران » آمده است : ما پیشرفت مهمی در اوایل این ماه در سوئیس داشتیم.با پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه المان ، بر سر پارامترهایی برای از بین بردن هر گونه تردید درباره ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران و برداشته شدن تحریم های بین المللی علیه ایران توافق کردیم .
ما چنین امکانی را داریم که با شجاعت در مدیریت و جسارت در اتخاذ تصميمات درست به بحران ساختگي فعلي پايان دهيم، تا بتوانیم به كارهاي مهمتري كه بايد انجام شوند بپردازيم. در حال حاضر، "منطقه وسیع تر خليج فارس" در ناآرامي به سر مي برد. اكنون سوال اساسي در منطقه، ظهور و سقوط دولت ها نيست؛ بلكه موضوع اصلي اساس و بافت اجتماعی، فرهنگی و مذهبی است كه در تمامي كشورهاي منطقه با تهدید روبرو است.
ايران با تكيه بر جمعيت مقاومی كه همواره در مقابل زورگويي و اجبار استوار ايستاده و همزمان با بزرگ منشي و بزرگواري افق هاي جديدي از تعامل سازنده را براساس احترام متقابل به نمايش گذاشته، با موفقیت و سربلندی در میان طوفان نا آرامي ها و هرج و مرج های منطقه ای باثبات مانده است. با اين حال نمي توانيم نسبت به ويراني هاي عميق اطرافمان بي تفاوت باشيم، چرا كه تجربه به ما مي گويد كه بي ثباتي و ناآرامي مرزي نمي شناسد.
ايران در مواضع خود همواره شفاف بوده است. گستره تعامل سازنده ايران در واقع گستره اي بسيار فراتر از مذاكرات هسته اي را فرا مي گيرد. روابط خوب با همسايگان جزو مهمترین اولويت هاي ايران است. اعتقاد اساسي ما اين است كه موضوع هسته اي صرفا به مثابه يك عارضه جانبي بوده و نمي تواند عاملي براي عدم اعتماد، تنش و بحران در نظر گرفته شود. با توجه به پيشرفت هاي اخير در پيشگيري از اين گونه عوارض جانبي، اينك زمان آن رسيده است كه ايران و ديگر كشورهاي منطقه به ريشه هاي اصلي بي اعتمادي و تنش در "منطقه وسیع تر خليج فارس" بپردازند.
ماهيت سياست خارجي ايران جامع و فراگير است. اين یک انتخاب یا ترجیح صرف نیست بلكه به دلیل شناسایی عمیق این واقعیت است كه جهاني شدن تمامي گزينه هاي جايگزين را منسوخ كرده است. هيچ چيز در سياست بين الملل در خلا عمل نمي كند. امنيت نمي تواند به هزينه نا امن كردن ديگران به دست آيد. در حقيقت هيچ ملتي نمي تواند به منافع خود دست يابد، بدون اين كه منافع ديگران را نيز در نظر گيرد.
در هيچ نقطه اي از دنيا اهميت اين ساز و كارها مشهودتر از منطقه خليج فارس نيست. همگي ما به يك ارزيابي هوشمندانه از پيچيدگي ها و واقعيت هاي درهم تنيده منطقه و اتخاذ سياست هايي پايدار بر اساس آن و به منظور مواجهه با آنها نياز داريم. مبارزه با ترور يك نمونه از اين موارد است.
هيچ كس نمي تواند با القاعده و خويشاوندان فكري اش نظير به اصطلاح دولت اسلامي- كه نه دولت است و نه اسلامي- در عراق مبارزه كند، در حالي كه آنها را در يمن و سوريه به شكل موثري گسترش مي دهد.
حوزه هاي متعددي وجود دارد که ايران و ديگر كشورهاي منطقه در آن منافع مشتركي دارند. تأسيس يك مجمع گفتگوي منطقه اي در خليج فارس به منظور تسهيل تعاملات، موضوعي است كه مي بايست مدت ها قبل راه اندازي مي شد.
یمن يكی از موضوعات ضروری و فوری در ميان فجايع جاري در منطقه ما يمن است. ايران يك رهيافت معقول و اجرايي براي حل اين بحران دردناك و غيرضروري ارائه داده است. طرح چهار ماده اي ما خواستار آتش بس فوري، كمك هاي انساندوستانه براي غيرنظاميان يمني، تسهيل گفتگو میان گروههاي يمني و تشكيل يك دولت فراگير گسترده وحدت ملي است.
در يك سطح وسيع تَر، گفتگوهاي منطقه اي مي بايست بر اساس اصول مشترك پذيرفته شده جهانی و برخی اهداف مشترك صورت گيرد كه مهمترين آنها عبارتند از: احترام به حاكميت، تماميت ارضي و استقلال سياسي تمامي كشورها؛ تغییرناپذیری مرزهاي بین المللی؛ عدم دخالت در امور داخلي ساير كشورها؛ حل و فصل مسالمت آميز اختلافات؛ ممنوعيت تهديد يا استفاده از زور و ترویج صلح، ثبات، پيشرفت و سعادت در منطقه.
يك گفتگوي منطقه اي مي تواند كمك موثري به اشاعه درک مشترک و ارتباطات متقابل در سطوح مختلف دولت، بخش خصوصي و جامعه مدني باشد و به توافق در طيف وسيعي از موضوعات شامل موارد زير منجر شود: اقدامات اعتمادساز و امنيت ساز؛ مبارزه با تروريسم، افراط گرايي و فرقه گرايي؛ تضمين آزادي كشتيراني و جريان آزاد نفت و ديگر منابع در خليج فارس؛ و محافظت از محيط زيست منطقه. اين گفتگوي منطقه اي مي تواند همچنين در نهایت شامل ايجاد ساز و كارهاي عدم تجاوز و همكاري هاي امنيتي منطقه اي گردد.
در حالي كه اين همكاري ها بايد به كشورهاي مرتبط منطقه محدود گردد، می توان از چارچوب هاي نهادي موجود براي گفتگوها و به ويژه سازمان ملل متحد استفاده نمود. دبيركل ملل متحد نيز مي تواند محیط بين المللي لازم را براي انجام اين گفتگوها فراهم نمايد. نقش منطقه اي سازمان ملل متحد قبلا در قالب قطعنامه (598) شوراي امنيت که به پايان جنگ ايران و عراق در سال ١٩٨٨ کمک کرد ديده شده است، مي تواند به كاهش نگراني و تشويش به ويژه نزد كشورهاي كوچك تر؛ تأمين سازوکاری برای امنيت جامعه جهاني و رعایت منافع مشروع آن؛ و ايجاد ارتباط بين گفتگوهاي منطقه اي با مسائلي كه بطور ذاتي از مرزهاي منطقه اي فراتر مي روند كمك نمايد.
جهان نمي تواند بيش از اين از پرداختن به ريشه هاي ناآرامي در "منطقه وسیع تر خليج فارس" طفره برود. اين فرصت يگانه اي است براي تعامل كه نبايد هدر برود.
مرحبا آقای طریف
با این سخنان ظریف و سنجیده اتآفرین بر خرد تو