arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۷۰۴۷۶
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۰۹ - ۱۴ تير ۱۳۹۳

ترجمه كتاب‌هاي سياسي در ايران چيزي كمتر از فاجعه نيست

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پيروز مجتهدزاده معتقد است ترجمه کتاب‌هاي سياسي در ايران دچار وضعيتي نامطلوب است زيرا به دليل نبودن استاندارد در ترجمه، اين آثار، سبب رواج کژانديشي‌هاي حيرت‌انگيزي از واقعيت‌هاي انديشه علمي يا فلسفي غرب شده‌اند.

پيروز مجتهدزاده، استاد دانشگاه تهران در رشته جغرافياي سياسي درباره مشکلات ترجمه کتاب‌هاي سياسي در ايران مي گويد: بزرگترين مشکل در کار ترجمه متون علمي در علوم سياسي، همانند ديگر متون علمي در علوم انساني، نبودن هيچ‌گونه استاندارد و کنترل در کار است. در اين وادي، هرکسي در هر درجه و رتبه‌اي از تحصيلات در رشته مربوطه، و در هر ميزاني از آشنايي با زبان علمي و اغلب بدون آشنايي لازم با اصطلاحات علمي در رشته مربوطه، خود را واجد شرايط ترجمه علمي مي‌بيند و اغلب پيش مي‌آيد که مترجم داوطلب وقتي در جريان کار دچار مشکل مي‌شود، به کمک جستن از ديکشنري (واژه‌نامه) هاي فارسي - انگليسي و يا حداکثر انگليسي - انگليسي روي مي‌آورد و نتيجه کار چيزي کمتر از فاجعه نيست؛ فاجعه‌اي که در نهايت سبب رواج کژانديشي‌هاي حيرت انگيزي است که در جامعه ما به حساب «انديشه سياسي» در غرب گذاشته مي‌شود و فهم ما را از واقعيت‌هاي انديشه علمي يا فلسفي غرب دچار مشکلات فراواني مي‌كند.

مجتهدزاده در گفتگو با خبرگزاري ايبنا به چند نمونه از ترجمه‌هاي نادرست اصطلاحات علمي اشاره کرده است

ترجمه نادرست اصطلاح استيت state به دولت: استيت (state) در انگليسي و برابر آن در فرانسه به صورت اتا etat از ديرباز از سوي دست‌اندکاران علوم سياسي و حقوق بين‌الملل در ايران به صورت «دولت» ترجمه شد و اين گونه ترجمه نارسا آشنايي انديشه‌هاي ايراني نسبت به اين مفهوم را براي بيش از يک قرن دچار مشکلاتي اساسي كرد.واژه state در زبان‌هاي اروپايي به معني «حالت» است و در برخوردي جغرافيايي - سياسي «حالت سياسي» کشور را بيان مي‌کند که شامل همان «نظام حکومتي» يا ساختار سياسي عمودي سازمان‌دهنده محيط جغرافيايي کشور است و «سرزمين territory» چهره افقي آن محسوب مي‌شود. واژه state در زبان فارسي، در کاربرد اصلي، با دو مفهوم «حکومت» و «کشور» مترادف است. ولي در ترجمه نادرست state به صورت «دولت»، اين اجبار پيش آمد که مترجمان براي تفکيک مفهوم «حکومت» يا « کشور» از مفهوم government به معني «دولت»، دچار مغلطه شوند و استيت را «دولت به معني عام» و گاورنمنت را «دولت به معني خاص» تعريف کنند، و همين مغلطه در امر ترجمه اصطلاحات علمي سياسي است که براي بيش از يک قرن از توان‌يابي انديشه ايراني در تشخيص ابعاد گسترده و ژرف معاني و دقايق مفاهيم مربوط به اين اصطلاحات جلوگيري کرده است.

ترجمه نارساي ليبراليزم Liberalism به آزادي ضد اخلاقي: متاسفانه در ترجمه واژه ليبراليزم به جاي القاي معني واقعي اين اصطلاح به صورت «فلسفه سياسي مبتني بر جهان‌بيني ناشي از آزادي و برابري‌خواهي» اين اصطلاح را به صورت يک انديشه سياسي مبتني بر بي بند و باري اخلاقي و متضاد با دين‌داري در سياست ترجمه کرده‌اند که فقط مي‌تواند گوياي افراط‌گرايي ليبراليستي يا ليبراليزم لگام گسيخته باشد.

ترجمه نادرست دموکراسي Democracy به آزادي و بي بندوباري سياسي: ترجمه نادرست و تفسير نارساي اصطلاح دموکراسي در ايران، اين اصطلاح را درکشور ما با آزادي بي‌حساب و بي بند و باري‌هاي سياسي برابر ساخته و تا آن اندازه سبب تحريف انديشه سياسي ايرانيان از مفاهيم واقعي اين فلسفه سياسي شده است که عملکرد دموکراسي را در مکانيزم هر اندازه نارساي «انتخابات» خلاصه مي‌بينند و «دموکراسي» بدون تحزب را عملي مي‌دانند. ادامه اين نارسايي مفهومي ناشي از ترجمه و تفسير نارسا سبب شده است تا انديشه‌هاي ايراني به فراست در نيابد که دموکراسي در عمل چيزي جز حاکميت مطلق قانون نيست که آزادي‌ها را در چارچوب قانون محدود مي‌کند.

ترجمه نادرست نظام نوين جهاني new world order به نظم نوين: منظور دولت نومحافظه‌کار «جورج دبليو بوش» در ايالات متحده از طرح اصطلاح «نظام نوين جهاني» اعلام فرا آمدن دوران تازه‌اي در نظام يا ساختار ژئوپوليتيک جهاني بود که با نظام کهنه جهاني، يعني نظام جهاني که ميان دو قطب ژئوپوليتيکي شرق و غرب متفاوت است و در دوران نوين، ايالات متحده امريکا به عنوان تک ابرقدرت جهاني در راس ساختار هرمي قدرت قرار مي‌گيرد. اين اصطلاح از سوي برخي نا آشنايان با مباحث ژئوپوليتيک در کشور ما به صورت «نظم نوين» ترجمه شد که فهم ژئوپوليتيکي تحولات جهان سياسي را براي مدتي دشوار كرد. در اين برخورد توضيحات مفصلي که در مطبوعات منتشر کردم پس از مدتي موثر افتاد. از جمله اين توضيح که «نظم» در نتيجه اجراي قانون حاصل مي‌شود و معمولا اجراي قانون در داخل کشورها مي‌تواند نظم و امنيت حاصل کند، در حالي‌که جهان گسترده ژئوپوليتيک تابع قوانين کشوري نيست که بتواند به نظم در آيد و آنچه در آن جهان گسترده ژئوپوليتيکي قابل تشخيص است در حقيقت ساختار دگرگون‌شونده سلسله مراتبي قدرت است که «نظام» خوانده مي‌شود.

ترجمه نادرست گلوباليزيشن globalization به جهاني کردن يا جهاني سازي: گلوباليزم به معني «جهاني شدن» پديده نوين اقتصادي است ولي برخي هيجان‌زده‌هاي سياسي آن را «جهاني کردن» و «جهاني سازي» ترجمه کردند و رواج مفاهيم نادرستي را دامن زدند که بيشتر رواج‌دهنده بدبيني‌هاي افراطي نسبت به مقاصد ژئوپوليتيکي غرب است. در اين راستا اين استنباط پيش آورده شد که دولت‌ها در غرب «توطئه»هايي را چيده‌اند براي تسلط سياسي - استراتژيک بر جهان از راه کاپيتاليزم و... اين تهاجم افراط‌گرايانه به ترجمه و تفسير غير علمي اصطلاح گلوباليزيشن سبب شده است که انديشه ايراني در درک واقعي مکانيزم تحرکات ژئوپوليتيکي جديد جهان اواخر قرن بيستم و اوايل قرن بيست و يکم دچار مشکل شود و در نيابد که آنچه مورد بحث است فقط يک اصطلاح است به صورت گلوباليزيشن globalization و آن هم فقط به معني «جهاني شدن اقتصاد بازار آزاد» است و تاثيرگذاري آن بر شکل‌گيري جهان سياسي قرن بيست و يکم بر اساس اصول ژئواکونوميک شدن ژئوپوليتيک جهاني.

من علت اصلي اين وضع را در نبودن انضباط علمي لازم در محيط‌هاي آکادميک مي‌بينم. در اين دنياي بي‌نظم و انضباط علمي، هر کس با هر ميزان مهارت و تجربه در رشته‌هاي علوم سياسي به خود اجازه مي‌دهد بي‌پروا وارد بحث‌هاي تخصصي شود. اين وضع به‌‌ويژه در تاريخ‌نويسي سياسي ايراني خودنمايي فراواني دارد و ما شاهد هستيم که نوشته‌هاي پژوهشي متخصصان در دانش تاريخ در کشور ما مورد استقبال نيست. اما در مقابل، جامعه ايراني از نوشته‌هاي دراماتيک افراد غير متخصص به‌ويژه در تاريخ سياسي ايران استقبال فراواني مي‌کند چون اين نويسندگان با افسانه‌پردازي‌ها مي‌توانند جامعه را در مقام «جمع عوام» به سرمنزل اغراض سياسي رهنمون كنند که فقط نتيجه‌گيري‌هاي جانبدارانه سياسي افراد يا احزاب هدف دارند. بهترين نمونه اين وضع تحريف‌هاي وحشتناکي است که نوشته‌هاي کاملا غير علمي و غير دانشگاهي در تاريخ سياسي 60 سال اخير ايران به عمل آورده‌اند.

در رشته علمي تخصصي خود من، يعني جغرافياي سياسي و ژئوپوليتيک، براي مدتي سخن از «ژئوپوليتيک انسان‌گرا» يا ژئوپوليتيک مردمي به ميان آمد که ناشي از ترجمه نادرستي از عنوان popular geopolitics بوده است، انگار که مبحث جديدي را در مباحث ژئوپوليتيک يافته‌اند. در حقيقت ترجمه پاپيولار ژئوپوليتيک popular geopolitics ژئوپوليتيک عاميانه يا «عوام‌پسند» است و منظور مباحثي است که در روزنامه‌ها در برخورد مسايل جهاني يا منطقه‌اي مطرح مي‌شود. اين خطا رفتن‌هاي علمي فقط مي‌تواند ناشي از عدم آشنايي دقيق با تعريف علمي ژئوپوليتيک باشد به اين صورت که: «ژئوپوليتيک عبارت است از مطالعه رقابت قدرت‌ها، براي سلطه بر منطقه يا جهان، بر اساس امکاناتي که جغرافيا در اختيار هر يک مي‌گذارد، يا امکاناتي که هريک از قدرت‌ها در رقابت با ديگري مي‌تواند از محيط جغرافيايي دريافت کند».به دليل همين عدم آشنايي دقيق با مفاهيم علمي است که مي‌بينيم در بي‌نظمي‌هاي علمي ناگهان کسي به خود در غرب اجازه مي‌دهد که سخن از ژئوکالچر geo-culture به ميان آورد و ديگران در ايران بدون تحقيق و دقت به استفاده از اين اصطلاح ناوارد علمي هجوم مي‌برند. در اين هجوم آوردن غير علمي حتي دقت نمي‌شود که اگرچه فرهنگ تکنولوژيک امريکايي همراه با توسعه تکنولوژي اطلاع‌رساني گسترشي جهاني مي‌يابد، اما فرهنگ از داده‌هاي «زمين» محسوب نمي‌شود و تاکنون موضوع «رقابت» ميان «قدرت‌ها» براي ايجاد «سلطه بر جهان» يا مناطقي از جهان شمرده نشده است. در اين زمينه بايد توجه داشت که در غرب هم کساني پيدا مي‌شوند که به آساني اسب خيال را در ميدان مباحث سياسي جهاني به تاخت و تاز در مي‌آورند و مي‌کوشند با خلق مفاهيم و اصطلاحاتي هر چند نارسا مرجعيتي براي نظرات خود در اين گونه مباحث درست کنند. اما قرار بر اين نيست که هرچه به زبان فرانسه يا انگليسي انتشار يابد، وحي منزل شمرده شود. بر پژوهندگان واجب است که در انتخاب منابع تحقيق به منابعي مراجعه کنند که اگر دست اول نباشد، حتما بايد از مولفاني باشد که به اعتبار در آن مبحث يا دانش شهره باشند.

در رشته علمي تخصصي من، موارد فراواني را در تفنني‌بودن کار ترجمه و يا بازي با واژه‌ها و زبان‌بازي در کار اصطلاح‌سازي را مي‌شناسم که مي‌تواند نمونه‌هاي خوبي از برخورد تفنني ناشي از عدم دقت علمي با اصطلاحات و مفاهيم به دست دهد. براي مثال سال‌هايي چند را در فرهنگستان ادب و هنر فارسي به دست و پنجه نرم‌کردن با هرجمله نادرست اصطلاحاتي گذراندم که در جغرافياي سياسي نقشي بنيادين دارند. يکي از اين موارد ترجمه نادرست اصطلاح تريتوري territory است به «قلمرو». بارها در مباحث شفاهي و کتبي توضيح دادم که اين اصطلاح از ريشه terre است که در لاتين به معني «زمين» يا «خاک» است که فقط مي‌تواند به مفهوم «خاک سياسي» باشد و territory بايد «سرزمين» ترجمه شود که مفهومي کاملا جغرافيايي است و در خود مفهوم زمين سياسي را نهفته دارد، حال آن‌که هر آشنا با زبان انگليسي مي‌داند که واژه «قلمرو» در انگليسي برابري دارد با اصطلاح realm که مفهومي حقوقي دارد، در اشاره به محدوده‌اي که در گذشته مفهوم «تا آنجا که قلم پادشاه خوانده مي‌شود» را داشت و در دنياي کنوني به معني «تا آنجايي که قوانين دولت به اجرا در آيد» است. پس از آن همه گفتن و نوشتن اين تفاوت‌هاي مفهومي در ترجمه اصطلاح تريتوري territory مورد توجه جامعه قرار گرفت ولي هنوز هستند که در همان فرهنگستان ادب و هنر فارسي مي‌کوشند اين اصطلاح را «قلمرو» ترجمه کنند.

نظرات بینندگان