arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۲۰۳۴
تاریخ انتشار: ۲۵ : ۱۰ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳

نقدی اجمالی بر اظهارات اخیر مصباح پیرامون آزادی

در اهمیت اصل آزادی همین بس که یکی از سه ضلع شعار اصلی مردم در انقلاب اسلامی یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. بر این پایه هرگونه تلاشی برای کمرنگ نشان دادن اهمیت این اصل، نشانه رفتن اهداف و خواسته های انقلاب اسلامی سال 1357 ملت ایران است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیت الله «محمدتقی مصباح یزدی» رییس «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)» چندی پیش در همایش «راهکارهای اجرای اصل هشتم قانون اساسی» (امر به معروف و نهی از منکر) گفت: «در شرایط کنونی باید ایستادگی و مقابله کرد و بت آزادی را شکست».

به گزارش انتخاب، وی با بیان اینکه آمریکا از آزادی بتی ساخته تا همه آن را پرستش کنند تصریح کرد: «در ایران روشنفکران ما نیز تحت تاثیر این فرهنگ غرب است، تا جایی که در دولت قبل از وزیر فرهنگ و ارشاد می پرسند که شما برای فرهنگ چه کاری انجام داده اید، جواب داد آزادی را برای مردم به ارمغان آورده ایم.»

این سخنان مصباح یزدی انتقادهای بسیاری را در میان اندیشمندان و صاحبنظران از جمله محمد مجتهد شبستری در پی داشت. هرچند این تنها اظهارنظر جنجال برانگیز مصباح یزدی نبود و طی سال های گذشته وی بارها سخنان تندی را علیه مفاهیم نوینی همچون مردم سالاری و مشروعیت مبتنی بر رای مردم بیان کرده بود.

آزادی از جمله واژگان و مفاهیمی است که به عنوان بن مایه های اصلی انقلاب در آمده و با آن عجین شده است. این مفهوم دارای ریشه های عمیق در الهیات، فلسفه، عرفان، حقوق، ادبیات و جامعه شناسی است.

البته از آزادی تعاریف مختلفی ارایه شده است. بی تردید، نوع نگرش انسان به جهان هستی و برداشت های او از آن، در تعریف آزادی نقش به سزایی دارد. برای نمونه در مکاتب غربی تعاریف فراوانی از آزادی ارایه شده است، اما بیشتر در یک نقطه با هم مشترکند و آن، توجه به اصل «انسان مداری» (اومانیسم) در تعریف آزادی است. «بارون دومنتسکیو» (1689 – 1755 م) در تعریف آزادی می گوید: «آزادی آن است که افراد آنچه را باید بخواهند و بکنند و آنچه را موظف به خواستن آن نیستند مجبور نباشند انجام دهند»(1) «توماس هابز» فیلسوف سیاسی انگلیسی (1588 - 1679 م)، آزادی را چنین تعریف می کند: «منظور از آزادی آن است که در برابر هر کاری که انسان طبق قانون طبیعی می خواهد انجام دهد، بدون ضرورت، ممانعتی وجود نداشته باشد. یعنی، مانع و سدی بر سر راه آزادی طبیعی نباشد، الا آنچه برای خیر جامعه و دولت ضرورت دارد.» وی در جای دیگری می گوید: «آزادی نبود موانع بیرونی است؛ انسان آزاد کسی است که در اموری که به واسطه ی قدرت و ادراکش قادر به انجام کار است، از آنچه میل به انجام آن دارد بازداشته نشود .» (2)

در مکتب اسلام هم آزادی، مهم و حیاتی دانسته شده و نقش ویژه یی برای آن قایل شده است. اما آزادی از دیدگاه اسلام عبارت است از رها شدن از بردگی و اطاعت غیرخدا و آزادی در هر چیزی که خداوند آن را مباح کرده است.(3) ریشه های دینی مفهوم آزادی را می توان از قرآن کریم تا زندگی و سیره ی ائمه اطهار و پیامبران جستجو کرد. از دیدگاه قرآن، انسان آزاد، انسانی است که اسیر امیال و هواهای نفسانی خود نباشد و انسان در صورتی می‏تواند به آزادی نایل آید که امیال و هواهای نفسانی‏اش بر وی تسلطی نیابد. از دیدگاه قرآن، انسان برای رسیدن به رشد و تکامل باید از دخالت و سلطه ی انسان ‏های دیگر، امیال و هواهای نفسانی و طبیعت، آزاد و رها باشد.



***آزادی در تفکر اندیشمندان و متفکران معاصر

در بررسی اندیشه های اندیشمندان و طرح واره هایی که تدارک دیده اند، آزادی مورد توجه قرار گرفته است و جایگاهی برجسته در نوشته های متفکران مسلمان معاصر دارد.

امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی و آیت الله خامنه یی رهبر معظم انقلاب، آزادی را امری ضروری و در شمار حقوق نخستین بشر می دانند که نعمتی از طرف خداوند است. آیت الله شهید «سیدمحمد حسین بهشتی»، آزادی را گوهر آدمی می داند و معتقد است بدون آزادی نمی توان انسان را مکلف ساخت. در اندیشه ی آیت الله شهید «مرتضی مطهری» آزادی بزرگترین و عالی ترین ارزش ها است. آیت الله «سید محمود طالقانی» آزادی را هدیه یی الهی می داند. علامه «محمدتقی جعفری» اختیار را بخش دیگری از آزادی می داند و معتقد است که اختیار همان آزادی به ثمر رسیده است و آن را «آزادی برین» می نامد. به باور آیت الله شهید «محمدباقر صدر» آزادی می تواند برای انسان تعیین کند که مالک اراده ی خود باشد و بتواند از اراده ی خود در کاربرد هدف های خویش استفاده کند. «علی شریعتی» اهمیت آزادی آدمی را در آن می داند که انسان را در مسیر جست و جوگری و انتخاب گری قرار می دهد و «رضا داوری اردکانی» آزادی و آزادگی را از لوازم ذاتی تفکر می داند.



*** آزادی نعمتی از طرف خداوند

خصلت استبدادستیزی امام خمینی(ره) نه تنها به عنوان یک عالم دینی، بلکه از مختصات منحصر به فرد خانوادگی این مرد بزرگ محسوب می شود. از این زاویه، آزادی و مشخصه ی اقتدار گریز آن، بر اساس اسلام و نصوص دینی، یکی از مهمترین اهداف امام خمینی بود. او مبارزه ی خود را مبارزه برای آزادی معرفی می کند. امام خمینی هرگز بین آزادی و دین تمایزی نمی افکند و بر این باور است که آزادی با تمام ویژگی های خاص خود، در درون اسلام نهفته است.(4)

به عقیده ی امام خمینی، آزادی «حق اولیه ی بشر» است که در همان آغاز خلقت به او عطا شده است. آزادی که همواره امام از آن به «نعمت بزرگ الهی»، «هدیه آسمانی» و «امانت الهی» یاد می کند، «امتیاز» به حساب نمی آید تا دولتی آن را اعطا یا پس بگیرد بلکه آزادی حقی است همانند حق حیات که آدمی قبل از تشکیل جامعه و دولت از آن برخوردار است و دولت نیز موظف به پاسداری از حریم آن است.

امام خمینی می فرماید: «مملکت ما امروز قیام کرده است و این قیام، قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم… منطقی است که بشر باید دنبالش کند. اینها دارند حقوق اولیه ی بشریت را مطالبه می کنند، حق اولیه ی بشر است که من می خواهم آزاد باشم، من می خواهم حرفم آزاد باشد.»(5)

ایشان در جای دیگر می فرماید: «حقوق بشر می گوید که همه افراد یک ملت آزادند در این که عقایدشان را بگویند.»(6)

امام با اشاره به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر فرمودند: «این ملت و هر ملتی حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را، این از حقوق بشر است که در اعلامیه ی حقوق بشر هم آمده است».(7)

آیت الله خامنه ای هم آزادی را یک امر ضروری و در شمار حقوق طبیعی و اولیه ی بشری می دانند که از طرف دولت ها به شهروندان اعطا نشده است بلکه نعمتی از طرف خداوند است. ایشان معتقدند: «آزادی سیاسی در جامعه ی اسلامی، یک امر ضروری است» (8) و «فراهم آوردن زمینه های این امر مهم، به عهده دولت و همه شهروندان به عنوان یک فرد مسلمان می باشد.» (9)

رهبر معظم انقلاب با تاکید بر آزادی سیاسی، خطاب به همه ی مردم بیان می کنند: «در اسلام هر فردی دارای حق آزادی است و نمی توان شخصی را به دلیل داشتن فکر سیاسی مؤاخذه کرد».

گرایش های سیاسی و اندیشه های سیاسی در جامعه ی اسلامی آزاد است. هیچ کس را به جرم داشتن یک فکر سیاسی یا یک فکر علمی نمی توان مورد تعقیب قرار داد و اسلام اجازه ی این کار را نمی دهد. (10) با توجه به اینکه مقام معظم رهبری، اصول و خط مشی های حاکم بر جهت گیری نظام را مشخص می کند، براین اساس روشن شدن دیدگاه های ایشان در مقوله ی آزادی، می تواند برای جامعه و گروه ها بسیار راه گشا باشد و چنانچه روند آزادی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران با تغییر دولت ها دچار نوسان شود، اندیشه ی سیاسی مقام معظم رهبری می تواند شاخص مناسبی برای یافتن مسیر باشد.



***آزادی وجه امتیاز انسان به دیگر موجودات

آیت الله بهشتی معتقد است انسان از این جهت که آزاد و آگاه آفریده شده است، گوهر تابناک هستی است. وی معتقد است: «تسلط انسان بر ساختن خویش و ساختن محیط خویش، امتیاز انسان بر همه ی موجودات دیگر عالم طبیعت است زیرا تنها، انسان می تواند بر طبیعت مسلط باشد و شرایط طبیعی را بر وفق خواسته و نیاز خود دگرگون کند یا در برابرهجوم عامل نامساعد طبیعی، سد و مانع به وجود آورد. (11)

در دیدگاه وی، آزادی توانایی انسان در ساختن سرنوشت فردی و جمعی خود است. این ساختن به گونه یی است که آدمی بر خود و جامعه ی خویش قدرت و سلطه می یابد. با این تعریف، گونه ی تربیت پذیری آدمی و تاثیر آزادی در تربیت به روشنی مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. به باور وی تعریف آزادی در زمان های مختلف و در شرایط متفاوت یکسان نیست و با پیشرفت انسان و جامعه، تعریف از آزادی و فضاهای آن هم تغییر می کند. در واقع، شرایط خاص فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی باعث می شود که تعریف های ارایه شده از مفهوم آزادی، متفاوت و متمایز شود. برای مثال، در اندیشه ی سیاسی اسلام، در گذشته، آزادی های سیاسی و اجتماعی به شیوه ی کنونی مطرح نبوده و آزادی، به طورعموم جنبه ی فردی داشته و به طور عمده آزادی درونی و معنوی عرفانی برجسته بوده است. اما در شرایط کنونی، تلقی متفاوت و گسترده تری از آزادی وجود دارد. بهشتی از یک سو بر این باور است که انسان موجودی است که می تواند در ساختن خود موثر باشد که این همان آزادی معنوی و درونی و نگرش تربیتی است و از سوی دیگر معتقد است آدمی می تواند در محیط زندگی و نظام اجتماعی و سیاسی خود نیز موثر باشد. (12)



***آزادی به مثابه ی عالی ترین ارزش انسانی

در اندیشه آیت الله مطهری، آزادی بزرگ ترین و عالی ترین ارزش انسانی و مافوق ارزش های مادی است. به باور وی انسان هایی که بویی از انسانیت برده اند حاضرند با شکم گرسنه و تن برهنه در سخت ترین شرایط زندگی کنند ولی در اسارت دیگران و محکوم یکدیگر نباشند.(13) از آنجا که گوهر انسان، آزادی است و طبیعتی مختار و آزادانه دارد می تواند سمت و سوی حرکت خود را انتخاب کند. مطهری، انسان را فرزند رشید و بالغ طبیعت می داند که نیازی به قیمومیت ندارد. وی می گوید: «آنچه سایر جانداران با نیروی غیرقابل سرپیچی غریزه انجام می دهند او در محیط آزاد عقل و قوانین قراردادی انجام می دهد.»(14)

همچنین وی آزادی را یک راه و روش برای رسیدن به مقصد می داند و معتقد است آزادی خود هدف و مقصد نیست، بلکه تنها معبر وگذرگاهی است برای دستیابی به هدف هایی برتر و بالاتر. به تعبیر وی آزادی «کمال وسیله ای» است نه «کمال هدفی». هدف انسان این نیست که آزاد باشد، ولی انسان باید آزاد باشد تا به کمال برسد. آزادی یعنی اختیار، انسان در میان موجودات تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند و حتی به تعبیر دقیق تر خودش باید خودش را انتخاب کند، (همچنانکه) یک موجود مجبور نمی تواند به آنجا برسد. پس آزادی، یک کمال وسیله یی است، نه تنها یک کمال هدفی.(15)

بنابراین، آزادی در اندیشه ی مطهری به خودی خود دارای تقدس و ارزش نیست، بلکه از آن جهت ارزشمند و متعالی است که در فقدان آن انسان نیز همچون سایر موجودات از قدرت انتخاب برخوردار نیست و در نتیجه تجلی و ظهور استعداد ها در انسان معنا و مفهومی نخواهد یافت. آزادی از آن رو قابل تقدیر است که انسان می تواند به آن وسیله به حرکت درآید و در مسیر زندگی خود دست به انتخاب بزند و جهت زندگی خویش را برگزیند. وی می گود: «با آزادی است که ممکن است انسان به عالی ترین کمال ها و مقام ها برسد و یا ممکن است به اسفل السافلین(پست ترین مرتبه ها) سقوط کند.»(16)



***آزادی یک اصل مسلم است

آیت الله طالقانی مثل بیشتر دانشمندان اسلامی شیعی، مخالف اندیشه ی جبری است و اعتقاد دارد که آزادی فکر، تعقل و... از اصول مسلم اسلامی است؛ ولی مباحث آزادی به شکل کلاسیک را متعلق به غرب می داند و بر این باور است که آزادی به مفهوم اندیشه یی آن، بیشتر در سایه ی تحولات سیاسی و اجتماعی غرب پس از قرون وسطی، ظهور و تجلی یافت. این واژه از این پس مورد توجه علمای اجتماع و قانون گذاران واقع شده است. از زمانی که مباحث آزادی در میان کتب دانشمندان رایج شده، نظریات مختلفی درباره معنا، مفهوم و حدود آزادی ارایه شده است؛ ولی در نگاه وی، تاکنون هیچ یک از این دیدگاه های مختلف، نتوانسته اند معنای جامع و مانعی از این مفهوم ارایه بدهند؛ از این رو وی معتقد است که این مفهوم باید با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و مکانی تعریف و توصیف شود: «تاکنون معنای جامع و محدودی برای آزادی بیان نشده، آنچه گفته شد، معنای نسبی و به حسب شکل و شرایط محیط است». عده یی از دانشمندان، به ویژه برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، مدعی هستند که آزادی و سلب آن در اختیار حکومت هاست و دولت ها با وضع قوانین می توانند، به هر کسی و ملتی آزادی اعطا یا از آنان سلب کنند، چنان که امروزه در جهان قوانینی برای فعالیت احزاب و گروه های مختلف تدوین می شود.

طالقانی با رد این دیدگاه، مساله ی آزادی را به اصل اراده و اختیار پیوند می زند و بر این اساس، آزادی یک اصل مسلم و فطری محسوب می شود. چرا که از دیدگاه ادیان توحیدی، انسان دارای اراده و اختیار است؛ از این رو اندیشه ی آزاد بودن با آغاز پیدایش انسان همراه بوده است. طالقانی با پذیرش این مساله معتقد است که به مرور زمان و به موازات توسعه و پیشرفت جوامع بشری، آزادی اولیه و فطری انسان ها محدود شده است و در عوض، انسان آزاد اولیه، نسبت به جامعه و هم نوعان خود تعهداتی پیدا کرده است: «محقق است که انسان چون ممتاز به عقل و اختیار است، اندیشه و عمل از هر جهت آزاد آفریده شده است. نخست آزادی و اختیار در حدود غریزه جلب نفع و دفع ضرر محدود است. سپس همین که مرد همسر گزید و خانواده ای تشکیل داد، بر حسب تعهداتی که با اختیار متعهد می شود، آزادیش محدودتر می شود، هر چه اجتماع از جهت تقسیم، تخصص و شان های دیگر بیشتر توسعه یابد، با تعهدات بیشتر، آن آزادی طبیعی و فطری بار دیگر از هر جهت محدودتر می گردد».(17)



***رابطه ی اختیار و آزادی

علامه ی جعفری در تبیین مفهوم آزادی، سه واژه رهایی، آزادی و اختیار را به خدمت گرفته است و با تفکیک آنها از یکدیگر به تبیین این مفهوم فربه در فلسفه ی سیاسی می پردازد. رهایی، باز شدن قید از مسیر جریان اراده به طور نسبی است. برای مثال شخصی که به تبعید و ماندن در مکانی محکوم شده است و حق خروج از آن محدوده را ندارد وقتی این ممنوعیت از وی برداشته شد این شخص رها می شود، اما در عین حال ممکن است محدودیت ها و قیدهای دیگری، آزادی ها و به ویژه آزادی های سیاسی را از او سلب کرده باشد.

وی برای تعریف آزادی، آن را به 2 درجه تقسیم می کند: آزادی طبیعی و محض و آزادی تصعید شده. به باور جعفری آزادی طبیعی محض عبارت است از توانایی انتخاب یک هدف از میان اشیایی که ممکن است به عنوان هدف منظور شود و یا انتخاب یک وسیله از میان اشیایی که ممکن است روش و ابزار تلقی شود. این درجه از آزادی برتر از حالت رهایی است که برداشته شدن قید و مانع از جریان اراده بود، اما آزادی تصعید شده عبارت از نظارت و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کار است. بر این اساس، هر اندازه نظارت یا سلطه ی شخصیت بر کار بیشتر شود، آزادی انسان در آن کار بیشتر خواهد بود و در مقابل هر اندازه که نظارت و سلطه ی شخصیت بر کاری کمتر باشد، به همان نسبت آزادی انسان به نحو محسوسی کاهش می یابد. این مرتبه از آزادی با حالت رهایی تفاوت های بسیاری دارد؛ زیرا انسان در این درجه از آزادی از شخصیت و توانایی خود در اجرای دو قطب مثبت و منفی کار یا ترک کاری بهره برداری گسترده یی می کند.

اما اختیار در تعریف جعفری عبارت از اعمال نظارت و سلطه ی شخصیت بر دو قطب مثبت و منفی کاری یا ترک شایسته ی کاری با هدف گیری خیر است.



***آزادی به مثابه مسیر انتخاب گری انسان

علی شریعتی آزادی را یکی از ابعاد اساسی وجود انسان به شمار آورده است و معتقد است: «آزادی خواهی و آزادی طلبی بزرگ ترین عاملی است که آدمی را از جمود و خواب و عبودیت در برابر یک قدرت خارجی نجات می بخشد. از این رو است که انسان می بایست با تمهید آزادی، دست به جست وجوگری بزند و به دنبال هدفی برتر و نهایی باشد». (18)

در واقع آزادی این امکان را برای انسان فراهم می سازد تا در راه جست وجوگری گام نهد و مقصد و مقصودی را برای خود طراحی و به سمت و سوی آن سیر کند. توجه به این بُعد اساسی وجود آدمی به گونه یی است که می تواند مبنا و ملاک انسانیت نیز شمرده شود. در واقع هر چقدر آدمی از این بعد وجودی خود، یعنی آزادی، بهره ی بیشتری ببرد، انسان تر شمرده می شود. در غیر این صورت از دایره ی انسانیت خارج است. با توجه به اینکه انسان به طور تکوینی و به ذات آزاد آفریده شده بدان سبب از سایر موجودات متمایز شده است، به میزانی که می تواند بگوید «انتخاب می کنم» و «انتخاب نمی کنم»، انسان شمرده می شود و هر چه استعداد انتخاب گری در او ضعیف تر باشد، کمتر انسان است. (19)

شریعتی معتقد است آنجایی که آدمی احساس می کند از نظر فردی آزاد است، احساس آزادی می کند. در صورتی که درست همانند این است که در قفس مرغی را باز گذارند، اما در سالن بسته باشد. آزادی های فردی تنها احساسی کاذب از آزاد شدن و به نوشته ی وی حتی بدتر است؛ زیرا آگاهی نسبت به اسارت خویش، خود عاملی در جست وجوگری برای نجات است، اما هنگامی که این آگاهی از بین برود و آدمی به طور دروغین احساس آزادی کند، دیگر کاری انجام نخواهد داد. (20) به عبارتی، جست وجوگری و انتخاب گری آدمی به پایان راه می رسد و بعد اساسی وجود آدمی به فراموشی و انحراف کشیده می شود. شاید بتوان گفت جست وجوگری آدمی تنها در آزادی و آن هم آزادی واقعی و نه آزادی کاذب معنا و مفهوم می یابد.

تعبیر دیگری از آزادی در نوشته های شریعتی که جست وجوگری را نشان می دهد، این است که آزادی یعنی امکان سرپیچی از جبر حاکم و گریز از زنجیر علیت که جهان را و جان را می آفریند و به حرکت می آورد و به نظم می کشد و اداره می کند. (21)

آزادی البته با وجه دیگری از شخصیت آدمی گره خورده است. این وجه دیگر چیزی جز مسوولیت نیست. از آنجا که انسان آزاد است، مسوول و پاسخ گو شمرده می شود. برای یک انسان خدا پرست، مسوولیت از عمق عالم وجود سر می زند و ریشه در واقعیت عینی بیرون از ذهن فرد و سنت جمع دارد.

به نوشته ی شریعتی مسوولیت زاییده ی آزادی است و انسان چون آزاد است، مسوول است.» (22) و نیز «مسوولیت نه ساخته ی مصلحت جمعی و نه در رابطه ی میان افراد یک جامعه، که برآمده از ذات عالم وجود و در رابطه ی میان اراده آگاه انسان و اراده آگاه جهان معنی می شود. (23)

مباحث شریعتی در باب آزادی با بحث وی در باب چهار زندان انسان کامل می شود. او بر این باور است که چهار زندان است که آدمی را در خود می فشارد و باید آدمی خود را از آن ها خلاص نماید. این چهار زندان به این قرارند: نخست، زندان طبیعت و جغرافیا است که با علوم طبیعی و تکنولوژی از آن رها می شود. دوم، زندان جبر تاریخ است که کشف قوانین تاریخ و تحول و تکامل تاریخ او را از آن زندان رها می سازد. سوم، زندان نظام اجتماعی و طبقاتی است که ایدیولوژی انقلابی او را از این زندان رها می کند و چهارم، زندان خویشتن است. آدمی سر رشته یی دنیوی است؛ عناصری ابلیسی و الاهی، کشش هایی که او را به سوی خاک می کشاند و کشش هایی که او را به سوی خدا بالا می کشد. بدین صورت، مباحث آزادی در آثار شریعتی با عرفان نیز گره می خورد.

به هر حال آنچه به صورت بسیار کوتاه در باب مساله ی آزادی در آرای شریعتی حاصل می شود اهمیت و ضرورت و اولویت آزادی آدمی در مسیر جست وجوگری و انتخاب گری است؛ چونان که خود شریعتی نیز این گونه بود و به نوشته ی بهشتی، «شریعتی جست وجوگری در مسیر شدن بود». این جست وجوگری جز با تحقق آزادی اجتماعی و جز با اولویت آزادی به همراه مسوولیت و جز با آزادی خویشتن از پاره ای زنجیرهای درونی و برونی پدید نخواهد آمد.

***ارتباط آزادی و اراده

آیت الله سید محمد باقر صدر آزادی را بر اساس بینش فلسفی مورد بحث قرار می دهد و سپس برای آزادی اجتماعی و سیاسی اهمیت خاصی قایل می شود. وی معتقد است: «آزادی است که برای انسان تعیین می کند که مالک اراده ی خود باشد و بتواند از اراده ی خود در کاربرد هدف های خویش استفاده کند».(24)

داوری اردکانی هم بر این باور است که هر جا تفکر باشد، آزادی است و آزادی هم در آنجا وجود دارد؛ تفکری که با آزادی مخالف باشد معنا ندارد، آزادگی و آزادی از لوازم ذاتی تفکر است. داوری به نوعی بر آن است تا مفهوم آزادی را از طریق رهیافت دینی و سنتی خود بازنگری و بازسازی کند. به اعتقاد او آزادی در اسلام این است که ما از قید و بندهای نفس اماره رها شویم.(25)

با توجه به آنچه گفته شد و در اندیشه های متفکران مورد بررسی قرار گرفت؛ جایگاه و مقام آزادی بسیار حیاتی و مهم است و گویی حکم هوا را در تنفس آدمی دارد و از این رو زیست جهانی بدون آزادی جز اسارت و بندگی را برای انسان به ارمغان نمی آورد.

*گروه پژوهش های خبری

پژوهشم**م.س**2054



***پی نوشت ها:

1- بارون دومنتسکیو، روح القوانین، علی اکبر مهتدی، انتشارات امیر کبیر، 1370،ج 1، ص 394

2- سید علی محمودی، نظریه آزادی در فلسفه سیاسی هابز ولاک، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ،1375،ص 15 و 17

3- علامه سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 182 - 185; آیت الله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، قم: مرکز نشر اسراء، 1375،ص 189

4- مسعود پورفرد، صورت بندی روشنفکری در جمهوری اسلامی ایران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1392، ص 244

5- صحیفه نور. ج2.ص130

6- صحیفه نور, ج4, ص76

7- صحیفه نور، ج2, ص125 ـ 126

8- بیانات در مصاحبه با کیهان هوایی، 18/11/1365 و سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم بوشهر، 11/10/1370

9- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه امیرکبیر، 12/9/1379

10- خطبه های نماز جمعه، 17/11/1365

11- مسعود پورفرد ، صورت بندی روشنفکری در جمهوری اسلامی ایران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص261-260

12- موانع تحقق آزادی در جامعه در اندیشه شهید بهشتی، تارنمای تبیان

13- مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 5-48

14- مرتضی مطهری، ختم نبوت، ص 20

15- مرتضی مطهری، انسان کامل، ص 347، 436

16- مرتضی مطهری، انسان کامل،ص 347

17- سید محمود طالقانی، اسلام و مالکیت، چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1344، ص 96

18- علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 2، ص 43 ـ 45

19- علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 14، ص 297 ـ 299

20- علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 20، ص 239 ـ 240

21- علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 24، ص 19

22- علی شریعتی، مجموعه آثار ج 14، ص 203

23- علی شریعتی، مجموعه آثار، ج 2، ص 95

24- شهید صدر، آزادی در قرآن، هادی انصاری،روزبه.ص274

25- رضا داوری اردکانی، فلسفه چیست؟، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1359.ص16
منبع: ایرنا
نظرات بینندگان