وزیر
اطلاعات دوره سازندگی در یک گفت و گوی تلویزیونی درباره زوایای پنهان
انفجار حزب جمهوری اسلامی، پرونده قتلهای زنجیرهای و پرونده میکونوس
توضیح داد.
به
گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام فلاحیان در برنامه شناسنامه گفت: «وقتی در
سال 60 این اتفاق (انفجار حزب جمهوری اسلامی)افتاد من در کرمانشاه بودم.
واقعیتش این است که هنوز همه ابعاد این حادثه روشن نشده، مثلاً این بمبی که
چنین قدرت انفجاری داشت را کدام یک از کشورهای خارجی به منافقین داده
مساله ای است که هنوز روشن نشده است. کلاهی به داخل حزب جمهوری خیلی نفوذ
کرده بود. یک بار می خواستم در جلسه حزب شرکت کنم که کلاهی جلوی من را گرفت
و تا قبل از اینکه من را به درستی نشناسد، به جلسه راه نداد.»
وی
افزود: « اینکه این بمب چگونه با این حجم به دست منافقین رسید و اصلاً چه
کسی تصمیم گرفت که چنین فاجعه بزرگی اتفاق بیفتد زوایایی از این حادثه است
که هنوز روشن نشده است. آن ها در شعارهایشان این بود که با این انفجار
جمهوری اسلامی بی آینده خواهد شد و ما همه کادرهای اصلی نظام را با این
انفجار از بین خواهیم برد.»
فلاحیان ادامه داد: « منافقینی که مرتباً مبارزه مسلحانه را محکوم می کردند، به یکباره تصمیم گرفتند وارد فاز جنگ مسلحانه شوند.»
وی
اظهار داشت: «من در کرمانشاه که بودم بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی
موفق شدیم منافقین را دستگیر کنیم و از این طریق بهترین ضربه را به آن ها
وارد کنیم. به همین دلیل من را به مشهد فرستادند و یک سال حاکم شرع مشهد
بودم. از آنجا به تهران آمدم و قائم مقام دادستان کل انقلاب شدم. همچنین در
اطلاعات سپاه به عنوان یکی از مسولین برخورد با منافقین فعالیت می کردم.»
فلاحیان
افزود: «توفیق پیدا کردم بین دادستانی، کمیته انقلاب و سپاه پاسداران یک
نوع هماهنگی به وجود بیاورم و به کادرهای منافقین ضربات مهمی وارد کنیم.
بعد از مدتی آیت الله مهدوی کنی به من زنگ زد و پیشنهاد کرد مسولیت کمیته
های انقلاب را قبول کنم که به آنجا رفتم و طرح مالک و موستجر را اجرا کردیم
که در پی آن تمامی نیروهای اجتماعی منافقین یا دستگیر شدند و یا فرار
کردند. از اینجا به بعد بود که ترورها قطع شد.»
نخستین
دادستان ویژه روحانیت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: «بحث
وزارت اطلاعات که مطرح شد این مسولیت را به من پیشنهاد دادند اما چون دوست
داشتم به قم برگردم آقای ری شهری را معرفی کردم و خودم به عنوان معاون
امنیتی و قائم مقام، وزارت اطلاعات را تشکیل دادیم. بعد از تشکیل وزارت
اطلاعات خدمت امام رسیدیم و اجازه خواستیم که به قم برویم. ایشان فرمودند
شما چرا می خواهید بروید؟ در پاسخ گفتم که می خواهم به دنبال کارهای
تحقیقاتی ام باشم. امام فرمودند انبیاء به دنبال تشکیل حکومت بودند اما
مجال این کار را پیدا نکردند. حالا که حکومت به دست آمده باید محکم بایستید
و کار کنید. ایشان فرمودند وزارت اطلاعات، وزارت کشاورز نیست و در این
وزارتخانه حقوق و اسرار ملت مطرح است و شماها باید باشید و کار کنید.»
وی
ادامه داد: «ما در پاسخ گفتیم این کار با تقوا جور در نمی آید اما ایشان
فرمودند شما در وزارت اطلاعات باشید تا حقوق مردم ضایع نشود و خلاف قانون
ایجاد نشود. در نهایت ما ماندیم و اطلاعاتی شدیم تا اطلاعات ما مانند ساواک
و سایر سرویس های اطلاعاتی دنیا نشود.»
فلاحیان
در مورد حضور در دادسرای ویژه روحانیت هم گفت: «این دادسرا اوایل انقلاب
تشکیل شده بود که بنا به دلایلی منحل شد. مساله مهدی هاشمی و یکسری از
مسائل دیگر که پیش آمد، با دستور امام این دادسرا یک بار دیگر شروع به
فعالیت کرد. از طرف حاج احمد آقا پیشنهاد حضور در این مسولیت به من داده شد
و من هم عرض کردم امام هر امری بفرمایند ما مطیع هستیم.»
نماینده
مجلس خبرگان رهبری در مورد پرونده مهدی هاشمی اظهار داشت: «آیت الله
منتظری طرفدار مهدی هاشمی بود و موافق چنین برخوردی با وی نبود اما امام
نظرشان این بود که باید با این نوع گروهک های خودسر برخورد شود چون نظام
باید از خودش حفاظت کند. البته به جز آیت الله منتظری افراد دیگری هم در
داخل نظام بودند که مخالف برخورد با مهدی هاشمی بودند اما وقتی جزئیات
پرونده وی آشکار شد این افراد سکوت کردند.»
فلاحیان
در بخش دیگری از برنامه با رد استفاده از برخی نیروهای ساواک در اوایل
تشکیل وزارت اطلاعات گفت: «در بخش ضد جاسوسی و اطلاعات خارجی بعضی ها به
عنوان مترجم کار می کردند اما هیچ وقت عضو وزارت اطلاعات نبودند و خیلی زود
بازنشست شدند.»
وزیر
اطلاعات دولت سازندگی در مورد حرف و حدیث هایی که راجع به فعالیت های این
وزارتخانه در زمان وزارت وی مطرح بود هم گفت: «دوران سختی بود چون هنوز جنگ
نهایی نبود و کشور در حال نه جنگ، نه صلح بود. منافقین هم هنوز فعال بودند
و مشکلات اجتماعی زیادی به خاطر جنگ وجود داشت. کشور باید بازسازی و
نوسازی می شد و از طرف دیگر یکی از مسائل گروهکی و اختلافی وجود داشت. با
این تفاسیر در آن ایام نقش وزارت اطلاعات و تنوع کاری آن خیلی زیاد بود.»
وی
ادامه داد: «یک مقدار از صبحت هایی که در مورد فعالیت های اقتصادی وزارت
اطلاعات می شد تبلیغ دشمنان بود و بخش دیگری از آن کار دوستانی بود که به
طور کامل نسبت به وظایف وزارت اطلاعات آگاهی نداشتند. مثلاً وقتی ما
بخواهیم یک فساد اقتصادی را بر ملاء کنیم، باید در پوشش فعالیت اقتصادی به
موضوع نزدیک شویم. در آن زمان چون حجم کار بالا بود، دشمنان تبلیغات زیادی
علیه ما انجام دادند. مخالفین داخل و خارج هم فعال بودند.»
فلاحیان
همچنین گفت: «همه ماموریت های وزرات اطلاعات باید مصوبه دولت باشد. دولت
هدف و موضوعات را می دهد و بعد ما از ابزار و راهکارهای مناسب استفاده می
کنیم.»
علی
فلاحیان در مورد دادگاه میکونوس گفت: «تنها چیزی که این دادگاه به آن
استناد می کرد شهادت ضد انقلابی به نام مصباحی بود که فرار کرده بود. بعد
از او هم بنی صدر آمد و صحبت هایی انجام داد. از این دست اتفاقات زیاد
افتاده است. مثلاً در مورد دادگاه آمیا که در اواخر دوره من اتفاق افتاد،
اسرائیلی ها اصرار داشتند که ایران مسول این حادثه است.»
وی
ادامه داد: «اسرائیلی ها هیچ مدرکی در مورد ادعای خود نداشتند. آقای
سلیمان پور (سفیر ایران) که درگیر این پرونده بود را در انگلستان دستگیر
کردند اما پلیس اینترپل دید آرژانتین مدرکی برای ارائه ندارد او را آزاد
کرد.»
وزیر
اطلاعات دولت هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا این صحبت که برخی می گویند
دوم خرداد 76 حاصل فضای بسته سیاسی بود را قبول دارید، گفت: «بعضی ها هم
می گویند دوم خرداد حاصل باز بودن فضا بود. اگر روزنامه های آن زمان مثل
سلام و کیهان را ببینید متوجه می شوید که آزادانه همه چیز دولت را زیر سوال
می بردند. بعضی ها می گویند آزادی زیادی که وجود داشت باعث اتفاق دوم
خرداد بود. اما اصل ماجرا این نیست و واقعیت این است که هر زمانی یک چیزی
را طلب می کند. در آن زمان که این اتفاق افتاد، بحث تینیجرها مطرح بود. نسل
سومی های انقلاب آمدند و پدر و مادرهای خود را پای صندوق بردند و دوم
خرداد شکل گرفت و به نوعی انقلاب بچه ها اتفاق افتاد. البته از قبل یک کار
دراز مدت روی این بچه ها انجام شده بود.»
وی
ادامه داد: «در آن زمان خیلی ها مخصوصاً مقام معظم رهبری فشار می آوردند
که تا کی قرار است به نفت وابسته باشیم که در نهایت تصمیم گرفتیم پتروشیمی
ها را بسازیم. آن موقع ما 16 میلیارد دلار از نفت داشتیم که با برنامه ریزی
هایی که انجام دادیم به در آمدی نزدیک به 16 میلیارد دلار از صنایع
پتروشیمی رسیدیم.»
فلاحیان
در مورد فضای دوم خرداد گفت: « بالاخره هر زمانی یک اقتضایی دارد. در زمان
جنگ مردم صبور و آرام هستند اما بعد از جنگ انتظارات مردم ظهور پیدا می
کند.در همان زمان ما در مورد مشارکت سیاسی و راه اندازی فرهنگسرا ها بحث
های زیادی داشتیم.»
وی
ادامه داد: «خارجی ها می گفتند اگر ما روی جوان ها و طبقه متوسط کار کنیم،
این ها ناخودآگاه با آموزه ها اولیه انقلاب وارد مبارزه می شوند. آن ها در
این مسیر تلاش های زیادی کردند. ما در وزارت اطلاعات خیلی از این فعالیت
ها را رصد می کردیم و از آن ها جلوگیری می کردیم اما در هر صورت آن زمان،
زمان انفجار اطلاعات بود...»
علی
فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در پاسخ به این سوال که،
نظر صریحتان در مورد سعید امامی چیست، اظهار داشت: «سعید امامی در زمان ما
مدیر موفق و خوبی بود اما بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات
مسولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتل های زنجیره ای دست دارد.»
وی
در مورد ریشه قتل های زنجیره ای هم گفت: «این موضوع حادثه ای بود که یک
سال و نیم بعد از خروج من از وزارت اطلاعات اتفاق افتاد و موجب تغییر وزیر
اطلاعات وقت شد. انگیزه های فراوانی در مورد این پرونده مطرح شده اما چیزی
که ما از طریق مطبوعات و صحبت های محفلی به دست آوردیم این بود که زیاده
روی های موجود در مطبوعات، گفته ها و... با عنوان آزادی علیه اسلام و
دین... طوری بود که عده ای نتوانستند آن را تحمل کنند و با انجام حرکاتی می
خواستند جلوی این حرف ها را بگیرند. در واقع این ها به حساب خودشان برخی
از اشخاص را به دلیل صحبت هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می دانستند و فکر
می کردند اکر آن ها را بزنند بقیه ساکت می شوند.»
وی
ادامه داد: «تاثیر این اتفاق روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون
این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی دهد. ما در
وزارت اطلاعات عملیات نداریم اما این اتفاق توسط کسانی که در اطلاعات کار
می کردند، باعث شد ضربه مهیبی به دستگاه اطلاعاتی کشور وارد شود. آن ها این
تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند مرتد
هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آن ها تصمیم بگیرد،
وارد عمل شدند.»
وی
در مورد رابطه خود با آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: «من با همه سیاسیون
رفیق هستم و معتقدم رسالت من ایجاد الفت و همبستگی است. اگر کسی این رسالت
را داشته باشد، آن شخص من هستم و به همین دلیل بنده با همه رابطه دوستی
دارم و تلاش می کنم تنش ها و اختلافات کم شود. البته من در انتخابات ریاست
جمهوری نسبت به برخی مواضع آیت الله هاشمی انتقاداتی بیان داشتم. البته
انتقادات من با نقدهای دیگران متفاوت است. دیگران یک مقدار تند تر انتقاد
می کنند اما من سعی می کنم یک مقدار کارشناسی تر انتقاد کنم.»
فلاحیان
در بخش دیگری از برنامه در مورد حوادث 88 اظهار داشت: «شواری امنیت ملی ما
بررسی های انجام داده و به نتایجی هم رسیده است و پیشنهاداتی را به افرادی
که به نحوی در آن کارها دخالتی داشته اند، ارائه داده است.»
علی
فلاحیان در مورد انگیزه های خود برای ورود به انتخابات 92 هم گفت: «هر
فردی که حس می کند می تواند مشکلات را حل کند وظیفه دارد وارد عرصه شود.
وقتی تورم، مشکلات اقتصادی، بیکاری، سیاست خارجی و مسائل فرهنگی را دیدم حس
کردم می توانم برنامه خوبی برای حل این مشکلات ارائه کنم. وقتی برنامه ای
مطرح شد دیدم مردم استقبال می کنند به همین دلیل حس کردم باید حضور پیدا
کنم. اما چون تعداد زیادی از دوستان اسم نویسی کردند، بعدها به ما گفتند
چون قبلاً با شما صحبت کرده بودیم، شما را در لیست انصرافی ها قرار دادیم و
یک نامه انصراف هم روی پرونده ما گذاشتند.»
وی
ادامه داد: «رد شدن و انصراف دادن دو مقوله جداگانه است. برخلاف تصور خیلی
ها که فکر می کنند من رد صلاحیت شدم، اینطور نبود و شورای نگهبان من را رد
صلاحیت نکرد. تحلیل خیلی ها این بود که من رای ندارم و آمدن من باعث شکسته
شدن رای می شود و بهتر است دوستان دیگری در صحنه حضور داشته باشند. البته
این نیت خوبی بود به شرطی که عمل می کردند. اگر اتحاد وجود داشت، بعضی از
دوستانی که تایید شدند هم باید کنار می کشیدند که این کار عملی نشد.»
وی
در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سوال که آیا فعالیت
اقتصادی هم می کنید یا خیر گفت: «خیر، من یک طلبه هستم و کارم، کار فرهنگی
و تحقیقاتی است.»
فلاحیان
همچنین گفت: «شانیت من این نیست که وارد تجارت شوم اما چون مشکل کشور ما
مسائل اقتصادی است باید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم. یک فرصتی برای
ما فراهم شد تا در مورد علت بحران اقتصادی دنیا تحقیق کنیم. من دو سال پیش
در این تحقیقات متوجه شدم که اوضاع اقتصادی دنیا در حال بهم ریختگی است.
وقتی این بهم ریختگی ها به وجود می آید سرمایه گذاران به سمت خرید طلا می
روند. به همین دلیل من سخنرانی کردم و گفتم هرچه پول دارید بروید و طلا
بخرید.»
خوب بنده خدا درکجای فرهنگ اسلام وایران خداحافظی را بصورت نشسته انجام میدهند !؟