روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: طی یکسال اخیر، رئیس جمهور چین سه بار پای برگهای را امضا کرده که حاوی تعرض به تمامیت ارضی ایران بوده است.
در بررسی ماجرای اصرار رئیس جمهور چین بر امضا کردن چنین برگه اهانتآمیزی نسبت به تمامیت ارضی ایران، حداقل دو نکته را باید مورد توجه قرار داد.
نکته اول اینست که دولت چین در جستجوی توسعه روابط اقتصادی با کشورهای عربی است و برای رسیدن آسان به این هدف، هر اقدامی را جایز میداند. در حال حاضر دولت چین سالانه دارای تبادل تجاری 400 میلیارد دلاری با اعراب است که 80 میلیارد دلار آن به امارات اختصاص دارد. حفاظت از این رابطه تجاری پرسود و تقویت آن، در دستور کار دولتمردان چینی قرار دارد و آنها برای تأمین این هدف حاضرند منافع کشورهائی مانند ایران را که در حال حاضر قدرت رقابت با کشورهای عربی در تعاملات تجاری با چین را ندارد قربانی کنند.
تعرض به تمامیت ارضی ایران درخصوص جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، از خواستههای شیوخ امارات و شیوخ سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است و رئیس جمهور چین به خاطر تأمین منافع کشورش آمادگی دارد به این خواسته شیوخ عرب خلیج فارس تن بدهد و ایران را در این راه قربانی کند.
پاسخ صریح و اهانتآمیز وزارت خارجه چین که اعلام کرد این، موضع ثابت چین در قبال جزایر سهگانه است، ترجمان روشن همین سیاست دولت و رئیس جمهور چین برای نشان دادن وفاداری خود به روابط رو به گسترش با شیخنشینهای خلیج فارس است.
نکته دوم به ضعف سیاست خارجی دولت مربوط میشود که علیرغم شعارهای پرزرق و برق تکیه بر عزتمندی، در سه سال گذشته در قبال چین و روسیه دچار انفعال شدید بوده و این ضعف و انفعال همچنان ادامه دارد. علاوه بر چین، روسیه هم ادعای واهی شیخ امارات درباره جزایر سهگانه ایرانی را تأیید کرد و غیرقابل اعتماد بودن لاف دوستی دولتمردان کرملین نیز به اثبات رسید. وزارت خارجه کشورمان هم اقدامات ضعیفی در قبال این تخلفات روسیه و چین انجام داد که اوج این اقدامات احضار سفرای این کشورها و تذکر به آنها بود ولی این دو کشور، کوچکترین حرکتی در جهت جبران انجام ندادند و در نهایت گستاخی، سیاست تعرض به تمامیت ارضی کشورمان در موضوع جزایر سهگانه را ادامه دادند.
اشکال اساسی سیاست خارجی ما اینست که متولیان امور، اصل مترقی «نه شرقی – نه غربی» را برخلاف محتوائی که دارد تفسیر کرده و روابط بینالملل کشورمان را به نگاه به شرق محدود کردهاند.
معنای دقیق اصل «نه شرقی – نه غربی» عدم وابستگی به دو اردوگاه شرق و غرب است ولی این اصل بهیچوجه داشتن روابط سیاسی با شرق و غرب را نفی نمیکند. متولیان سیاست خارجی کشورمان با اِعمال سیاست نفی رابطه با غرب در عین تشدید روابط با شرق، روشی را در سیاست خارجی در پیش گرفتهاند که نهتنها ویژگی اصل «نه شرقی – نه غربی» که موازنه منفی و بهره بردن از این موازنه است را دربرندارد بلکه کشورمان را از رسیدن به منافع جامعالاطراف سیاست موازنه محروم میکند.
به عبارت روشنتر، اردوگاه شرق از یکطرف جای خالی غرب در روابط بینالملل کشورمان را برای تأمین منافع مورد نظر خود اشغال میکند و از طرف دیگر هر وقت لازم بداند ما را برای دستیابی به اهداف منطقهای و بینالمللی خود قربانی مینماید. ماجرای جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس به عنوان نمونه مشترک سوءاستفاده چین و روسیه و ماجرای کشاندن نام ایران به جنگ اوکراین و کارشکنی در برجام به عنوان نمونههای اختصاصی سوءاستفاده روسیه، شواهد روشنی برای اثبات این واقعیت تلخ هستند.
روی آوردن به سیاست موازنه در روابط بینالملل، بهترین و مؤثرترین راه برای جلوگیری از طمعورزیهای اردوگاههای شرق و غرب است. با توسل به این سیاست، میتوانیم به اصل «نه شرقی – نه غربی» عمل کنیم و از ثمرات آن نیز بهرهمند شویم.