چند نکته در مورد فایل صوتی منتسب به مهدی هاشمی! / از زیر پانهادن اخلاق تا تلاش مشکوک برای تحدید فعالیت آیت الله هاشمی
مصطفی حق بین، سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ اقدام خلاف عرف ، شرع و اخلاق و درعین حال مشکوک یک کاریکاتوریست در انتشار فایل صوتی یک گفت و گوی تلفنی ، مقبول هیچ "اهل انصافی و آدابی نیست و حکایت از تلاش عناصر مشکوک برای تشدید فضای بی اخلاقی و تنازعات بی فایده سیاسی در جامعه دارد.
کد خبر: ۸۶۷۵۷
تاریخ: ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۸
مصطفی حق بین، سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ اقدام خلاف عرف ، شرع و اخلاق و درعین حال مشکوک یک کاریکاتوریست در
انتشار فایل صوتی یک گفت و گوی تلفنی ، مقبول هیچ "اهل انصافی و آدابی نیست و حکایت
از تلاش عناصر مشکوک برای تشدید فضای بی اخلاقی و تنازعات بی فایده سیاسی در جامعه دارد.
با تاکید بر اینکه «نگارنده و سایت انتخاب، باتوجه به عدم شناخت نسبت به مهدی هاشمی، اساساً قصد دفاع از او را ندارد»، نکاتی را به ضرورت در پی می آورد:
یکم.
ظاهراً در این مکالمه (که جعلیت یا راستی آن هنوز محرز نشده) ، این کاریکاتوریست خطاب به آنسوی خط (که بنا به ادعای او،
صدای مهدی هاشمی است) قول عدم انتشار "صدا" را داده، اما با کمال وقاحت چنین کرده است .
با این حال، حتی به
فرض حقیقت این فایل صوتی، انتشار آن در فضای عمومی، جدا از آنکه اخلاق را
به مسلخ کشانده، "خیانت در امانت" محسوب می شود. جداً چگونه می توان به سخن و هدف
چنین فردی که گناهی کبیره مرتکب شده، چنان اعتماد جست که تیتر نخست رسانه
ها را به تشویق عمل قبیح وی اختصاص داد؟
امام باقر علیه السلام می فرمایند: «خداوند اجازه نداده است به کسی امانت را به صاحبانش رد نکند حتی اگر آن شخص بدکار باشد »
همچنین
قانونگذار در مواد 673 و 674 ضمن اعلام جرم بودن خیانت در امانت، مجازات
حبس از 6 ماه تا 3 سال را برای مجرم در نظر گرفته است.
دوم: به لحاظ
حقوقی ، عمدتاً
صداي ضبط شده در دادگاه قابل استناد نیست، مگر آنکه بعنوان قرينه آنهم با
صلاحديد و نظر قاضي رسيدگي و عنداللزوم كارشناس مربوطه در دعوي موثر واقع
شود
سوم: از سوی دیگر و در حالی که مهدی هاشمی مدتهاست به اتهامات مربوط به اتفاقات
سال 88 در زندان است و علی الظاهر ، او تفیهم اتهام نیز شده ، یک اتفاق حائز اهمیت است:
هیجان، خوشحالی ، استقبال و سوء استفاده فوق العاده و تمام عیار رسانه های حامی دولت از این "فایل صوتی" و ارائه تحلیل های متنوع.
آیا نمی توان یکی از دلایل اصلی این استقبال شدید را غیرمستند بودن اتهامات مهدی هاشمی و عدم اثبات آنان دانست؟
چهارم:
اگر
بگذریم از چرایی های این خوشحالی مفرط ، سئوال دیگر این است که چرا
هیجنزدگان،
لختی نمی اندیشند که هدف این فرد مشکوک دلداده ی شهرت، چه
می تواند باشد؟ تلاش برای تحدید فعالیت های آقای هاشمی رفسنجانی در
روزهای حساس فعلی و آتی، واکنش های احساسی و تند به این فایل اثبات نشده و
در
ادامه تحریک حامیان و شاید خانواده آیت الله هاشمی ، اساساً به نفع کیست و
کدام جریان سیاسی از آن سود می برد؟ جداً جای تاسف است که حمله به هاشمی از
مقامات ارشد اجرایی کشور، اینک به سوی کوتوله های سیاسی کشیده شده است!
پنجم: فرض بر اینکه این
کاریکاتوریست، در مورد فلان شخصیت دولتی یا وابسته به
فلان فرد متعلق به منتهی الیه جریان اصولگرا، ادعایی مشابه مطرح کرده و مدعی بود این
شخصیت در گفت و گو با او، اظهاراتی مشابه به زبان آورده. آیا رسانه های
حامی، انتشار این خبر را بایکوت نمی کردند و منتشرکنندگان داخلی آن را به
هزار چیز و همراهی با دشمن و امثال آن متهم نمی کردند؟
ششم: این
فرد که از قضا خود را روزنامه نگار نیز می داند، اولی ترین اصول "اخلاق
حرفه ای" و "شرافت رسانه ای" خود را زیرپانهاده و اینک در قامت یک "مثلاً شخصیت
سیاسی (که آرزوی دیرینش است) هیجانزده از مسموم سازی فضای سیاسی و اعتبار
پوشالی خویش ، بیانیه صادر کرده و به خیال خود، نظرات تکمیلی خود را در
بیانیه های شماره بعدی منتشر خواهد کرد!
نکته جالب در مورد این فرد سیاسی! (برای رجوع به گذشته سیاسی او، تنها مرجع نوشته های وبلاگش و کاریکاتورش
هایش است) که علی الظاهر انتشار نوشته هاو ادعاهایش در رسانه هایی چون
«کیهان» زیادی به او مزه کرده و به خیال خود موجودیتی سیاسی به او بخشانده، شباهت عجیب او به یک وبلاگ نویس زندانیست. به
اذعان بسیاری، این فرد ورژنی از وبلاگنویس زندانی (که گاهی از او به عنوان
پدر وبلاگ نویسی یاد می شود) است که برای قرار گرفتن در کانون توجهات، دست
به هر اقدام شنیع و غیراخلاقی می زند ، آنجلینا جولی یا مهدی هاشمی فرقی
نمی کند، مهم این است که او دیده شود!