به بهانه فرا رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی میخواهیم درباره اقدامات دولت از فجر سال 84 تاکنون توضیح دهید.
ابتدا میگویم انقلاب اسلامی ایران که به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید، بیشباهت به بعثت رسول خدا(ص) نبود زیرا رسول خدا(ص) برانگیخته شد تا ارزشهای انسانی را به کمال و تمامیت برساند، همچنانکه امام خمینی(ره) هم با به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی ایران در حقیقت ارزشهای انسانی را احیا کرد. به عبارت بهتر میتوان گفت که ارزشهای گوناگون انسانی به وسیله امامخمینی(ره) و مردمی که تابع ایشان بودند در جامعه زنده شد. قبل از بعثت پیامبر(ص) مردم در جاهلیت به سربرده، ضدارزشها همانند دوران سلطنت شاه در جامعه حاکم بود اما با انقلاب، ارزشها احیا شده و جامعه رنگی دیگر به خود گرفت. شاید این پرسش مطرح شود که چرا به این مقدمه اشاره کردم؟ در پاسخ باید گفت رهبر معظم انقلاب که خلف صالح امام خمینی(ره) هستند، بارها به این جمله اشاره داشتند که دولت نهم و دهم ارزشهای انقلاب را احیا کرد.
می توانید بخشی از این صحبتها را که از سوی مقاممعظم رهبری مطرح شده اند بازگو کنید؟
بله،
باید بگویم که رهبر معظم انقلاب فرمودند که دولت نهم قطار انقلاب را به
ریل خویش بازگرداند. به اعتقاد من این جمله بهصورت ضمنی دلالت میکند بر
اینکه قطار انقلاب از ریل خود خارج شده بود. خروج قطار انقلاب از ریل خود
یعنی خروج از ارزشها. بارها رهبر معظم انقلاب به مسئولان درباره
تجملگرایی نهیب زدند که چرا مدیران جامعه ما گرایش به تجمل پیدا کردند؟ از
تغییر شتابان دکوراسیون اتاق مدیران گرفته تا نوع غذایی که برای مدیران در
نظر گرفته میشود تا فاصله بسیار بین حقوق و پاداشهای مدیران با
کارمندان. این موارد یعنی فاصله گرفتن از ارزشها که ما بسیاری از آنها را
در دولتهای گذشته دیدیم. این در حالی است که در ابتدای انقلاب و در
دولتهای آغازین آن، احیای ارزشها مشاهده شد اما بعد از دوران جنگ ارتجاعی
به وجود آمد و بذر گرایش به تجملگرایی جوانه زد و آرامآرام بوی آن به
مشام رسید. فاصله حقوق و پاداشها زیاد شد، نوع زیست مدیران تغییر کرد و بر
آن صحه گذاشته شد. این موارد خروج از ریل انقلاب بود.
اگر اینگونه باشد، میخواهید دولت دکتراحمدینژاد را مستثنا کنید و بگویید وی اینگونه نیست؟
دقیقا
همینطور است. با آمدن دولت احمدینژاد به تصریح رهبر معظم انقلاب شعارهای
امام(ره) زنده شد. در اندیشه مستضعفان بودن و در فکر اجرای عدالت بودن
توسط دولت احمدینژاد به میان مردم آمد. از سویی دیگر در رفتار عملی و در
زندگی احمدینژاد و برخی از یاران صدیق وی همان سادهزیستی زمان رجایی دیده
شد. همچنین تلاش برای برقراری عدالت در سطوح گوناگون جامعه توسط
رئیسجمهور به وجود آمد. احمدینژاد کوشید در اشکال گوناگون عدالت را در
جامعه به وجود آورد. ازجمله در بعد تسهیم موقعیتها همچنین تسهیم درآمدها.
وی کوشید عدالت در این دو بعد برقرار شود اما در بعد موقعیتها سعی کرد با
خاندانسالاری مبارزه کند که متأسفانه در گذشته با خروج قطار انقلاب از ریل
خود تفکر خاندانسالاری بر سطوح گوناگون مدیریت کشور سایه انداخته بود اما
احمدینژاد با تلاشهای بسیار کوشید این مناسبات را برهم بزند و همین تلاش
خشم بسیاری را برانگیخت. وی سعی کرد از میان طبقات دیگر جامعه مدیرانی را
برای گردش امور انتخاب کند بدون آنکه نسبت خویشاوندی با مدیران سابق داشته
باشند. البته احمدینژاد با اعتراضهای گوناگونی روبهرو شد. برخی گفتند
شما افراد باتجربه را کنار گذاشته و از افراد بیتجربه و جوان استفاده
کردید.
در مورد همین انتقادهایی که خودتان مطرح کردید، پاسخ شما چیست؟
ابتدا
باید این را بگویم که معتقدم موقعیت فراهم کردن برای اقشار گوناگون و
مستعد جامعه برای راه پیدا کردن به منصبهای اجتماعی مقتضای عدالت است سپس
میگویم که احمدینژاد مناسبات خویشاوندی را برهم زد و کوشید از افراد
مستعد استفاده کند. در تسهیم درآمدها هم رئیسجمهور کارهایی جدی انجام داد
مثل مقوله مسکن مهر. در هیچیک از دولتهای سابق برای مسکن طرحی ریخته نشد
یا به اجرا درنیامد اما احمدینژاد برای مسکن هم طراحی کرد و هم طرح مذکور
را به اجرا درآورد. البته همه چیز نسبی بوده و مطلق نیست. یعنی پیش از دولت
احمدینژاد بسیاری خانهدار شدن را تنها یک آرزوی دور از انتظار تلقی
میکردند اما در دولتهای نهم و دهم به این آرزو جامه واقعیت پوشانده شد و
تا اندازه خوبی این اقدام پیش رفته و امیدواریم که در آینده هم پیشرفت
داشته باشد. احمدینژاد با طرح سهام عدالت مردم را در منابع تولید،
کارخانجات، صنعت و... سهیم کرد. چیزی که تاکنون هرگز اتفاق نیفتاده است.
اما در مورد کاهش سود بانکی، به نظر میآید رئیسجمهور موفق نشد؟
نه،
اینگونه نیست. احمدینژاد سود بانکها را که به شدت مردم را آزار میداد
به حداقل رساند اما شاهد بودیم که با ایشان مقابله شد و درآخر با نهایت
تأسف دوباره کوشیدند سود بانکها را ارتقا دهند. رئیسجمهور قدمی برداشت که
هیچ دولتی جرأت برداشتن این قدم را نداشت و آن واریز یارانههای نقدی به
حساب مردم بود. احمدینژاد قصد داشت این یارانهها را ارتقا دهد اما در حال
حاضر شاهد هستیم که برای اجرای فاز دوم مخالفتهایی وجود داشته و برخی علت
تورم را یارانهها معرفی میکنند که این موضوع ایجاد توهم است. یارانهها
عامل تورم نیست. تورم علت مهمی مثل تحریمها را دارد اما چون دولت
نمیتوانست شفاف از این عامل یاد کند، برخی آمدند با بیان اینکه یارانهها
علت تورم است جلوی اجرایی شدن فاز دوم آن را گرفتند. این قدمهای اقتصادی
همه در جهت تسهیم عادلانه درآمدها بود. عدالت پایه همه فضیلتهاست.
احمدینژاد و یاران صدیق او کوشیدند در مسیر تکریم انسان قدم بردارند.
با این حساب، چرا برخی از یاران احمدینژاد از سال 84 تاکنون رئیسجمهور را تنها گذاشتند؟
به
اعتقاد من آنهایی که از احمدینژاد فاصله گرفتند را نمیتوان به طور قطع
یاران رئیسجمهور اعلام کرد. به عبارت بهتر نمیتوان گفت همه آنهایی که با
احمدینژاد همراه شدند، یار واقعی رئیسجمهور بودند. عدد یاران صدیق
احمدینژاد به اندازه همراهان رئیسجمهور نیست، به همین علت در فراز و
نشیبهای گوناگون عدهای از احمدینژاد جدا شدند. عدهای در نخستین نشیب از
رئیسجمهور جدا شدند. یعنی رئیسجمهور مشاهده کرد اینها در مسیر اهدافی که
تعقیب میکند، نیستند، بنابراین ضعفها بروز کرد و حتی همراه نبودنها
آشکار شد. در بعضی از مواقع کارشکنیها به وجود آمد. عدهای هم بیشتر
ماندند و دوام آوردند اما بعد با سیاستهای فرهنگی احمدینژاد سازگاری خود
را از دست دادند چون احمدینژاد انسان را محترم میشمارد. باید گفت گروهی
با اهداف عدالتمحور احمدینژاد نتوانستند وی را همراهی کنند و گروهی با
افکار ارزشمند رئیسجمهور در تکریم انسان و ارزشهای انسانی نتوانستند
همراهی را با او ادامه دهند. در نهایت ریزشهایی به وجود آمد اما رویشهایی
هم بوده است.
یکی دیگر از انتقادهایی که به دولت مطرح میشود ولایتپذیر نبودن است. آیا این انتقاد را بجا و درست میدانید؟
اصلا
این موضوع درست نیست. اعتقاد راسخ دارم که احمدینژاد در مقام حکم تابعی
جدی برای رهبر معظم انقلاب است که تابعتر از رئیسجمهور در میان مسئولان
سراغ ندارم. خیلیها سنگ ولایت را به سینه زده و شعار ولایت میدهند اما
وقتی به عملکرد آنها نگاه میکنیم تبعیت را در بسیاری مواقع در آنها
نمیبینیم. وقتی رهبر معظم انقلاب دستور میدهند که جریان سؤال از
رئیسجمهور جریان خوبی در این موقعیت نیست، نخست بعضیها اعتراض میکنند.
آنها که میگویند ولایتپذیرند آیا صحبت رهبر را نشنیدند، چرا باید در
ماههای آخر دولت افرادی که سنگ ولایت را به سینه میزنند تبعیت از منویات
رهبر معظم انقلاب نداشته باشند. از اینقبیل امور در ماهها و سالهای قبل
بسیار بوده. من آخرین آن را مثال زدم اما احمدینژاد هر جا که فرمانی بوده
تابعیت کرده است. آنجا که رهبر بحث تولید ملی، الگوی مصرف و... را مطرح
کردند. وی در مقام مشورت مشاور خوبی برای رهبر معظم انقلاب است. یعنی
رئیسجمهور در مشورت دادن به رهبر کوتاهی نمیکند اما برخی فکر میکنند
تبعیت به این معناست که نباید حتی در مشورت دادن به رهبر پیشگام شد اما من
فکر میکنم این یک نوع نمایشگری و تصنع است.
در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
دقیقا،
مثال میزنم. به فردی گفتند کدام کتاب را دوست داری گفت آن کتابی که رهبر
انقلاب دوست دارند. گفتند کدام فیلم را دوست داری، گفت آن فیلمی که رهبر
دوست دارند این ولایتپذیری نیست این ادای ولایتپذیری را درآوردن است.
معنی
ولایتپذیری آن است که وقتی رهبر حکم کرد تابع باشیم و از حکم تخلف نکنیم.
معنای آن، این نیست که باب مشورت دادن به رهبر را ببندیم و بگوییم ما فکر
نمیکنیم. صحبت کردن با رهبر در مقام مشاوره منافاتی با ولایتپذیری ندارد
چون خود رهبر میخواهد به او مشورت دهند. قبل از آنکه رهبر حکم دهند، مقام،
مقام مشورت دادن است اما بعد از حکم، مقام، مقام تبعیت کردن است که
احمدینژاد این موضوع را بهخوبی میشناسد و ولایتپذیری رئیسجمهور در
مقام حقه و نیرنگ نیست. احمدینژاد هماکنون میگوید من تا آخرین لحظه
بهخاطر سوگندی که خوردم، کار میکنم تا جایی که برخی که سنگ ولایتپذیری
را به سینه میزنند گفتند که چرا وی در این چند ماه پایانی کار میکند؟
سؤال من این است. چرا فردی که ادعای روشنفکری دارد، میگوید رئیسجمهور
نمیخواهد قدرت را رها کند؟ کسی که طبق اعتقاد به سوگند خود پایبند مانده و
تا ثانیه آخر کار کند را نباید قدرتطلب نامید. این بهتان زدن به دولت
مردم است.
با این تفاسیر و با توجه به تخریبهایی که از سوی مخالفان دولت صورت میگیرد، دولت چگونه میتواند ایستادگی کند؟
به
نظرم نباید زیاد نگران بود. داوری مردم غیر از آن چیزی است که
تخریبکنندگان ارائه میکنند. دولت از آغاز با این حملات روبهرو بوده است.
کسی که قصد برقراری عدالت را دارد، کسی که میخواهد کانالهای خارج شدن
بیتالمال از حساب مردم را ببندد و پول را برای مردم نگه دارد، بهطور قطع
متهم میشود. آنچه چندی پیش هم در مجلس به وجود آمد، نمونهای از همین بود.
مردم به احمدینژاد برای چه رأی دادند؟ توقع مردم از رئیسجمهور چه بود؟
مردم بارها میگفتند شما مفسدان اقتصادی را معرفی کنید. احمدینژاد
نمونهای از این وعده را چند روز پیش در مجلس عملی کرد. چرا برخی ناراحت
شدند؟ رئیسجمهور برای دفاع از وزیری که میخواستند او را عزل کنند، آن هم
به خاطر رئیس سازمان تأمیناجتماعی این فیلم را نشان داد. معتقدم مخالفتها
با رئیس تأمیناجتماعی به دلیل پرونده کهریزک نیست چون مرتضوی مدتها رئیس
مبارزه با قاچاق کالا هم بود چرا آن موقع با وی مقابله نمیشد؟ چرا وقتی
مرتضوی رئیس سازمان تأمیناجتماعی شد، این همه مقابله با وی شدت گرفت؟ من
میگویم برای اینکه مرتضوی جلوی کانالهای رانت را بست و احمدینژاد با
نشان دادن این فیلم، گفت برخی میخواهند این کانالها باز شود. وقتی
احمدینژاد میگوید ما توان پنج برابر کردن یارانهها را هم داریم، چرا
برخی مخالفت میکنند؟ چون میخواهند که این کانالها باز شده و بهانهها
میآوردند. آنها گویی نمیدانند که فشار در حال حاضر بر مردم بسیار است و
باید این فشار بر مردم رفع شود. رئیسجمهور میخواهد با یارانه دادن سطح
مقاومت مردم را در برابر تحریمها افزایش دهد اما برخی میگویند که دولت با
این روش میخواهد به میدان انتخابات وارد شود.