از حال و روز شما میخواهیم شروع کنیم. خوب هستید؟ در مورد مسائل مالی خودتان اوضاع چطور است؟
حال و روزم خیلی خوب است. در مورد مسائل مالی هم باید بگویم که من یک کسبه جزء هستم و هیچ مساله مالی خاصی ندارم.
شما در واقع برخلاف اوضاع غیرعادی اقتصادی کشور وضعیت اقتصادی خوبی هم دارید.
من مشکلی ندارم، برای اینکه یک صادرکننده کوچک هستم و صادرات کشور هم رو به رشد است و وقفهای در آن وجود ندارد.
آن بحث مسدود شدن حساب شما در انگلیس هم در مسائل مالی شما مشکلی به وجود نیاورد؟
نخیر. انگلیس حساب همه را مسدود کرد و من هم مثل بقیه. چیز خاصی نبود.
یعنی مبلغی در آن حساب نداشتید؟
اصلا مبلغی در آن حساب نبود. فقط دو سه هزار پوند بود که حساب مسدود شد. من هیچ وقت در خارج از کشور ثروت و پولی نداشتم، دو سه هزار پوندی بود که به من گفتند بیا بگیر اما من نتوانستم بروم بگیرم، چرا که ویزا نداشتم.
به نظر میرسد مسائل اخیر ارزی اثرات مثبتی برای شما داشته است.
نخیر. اثر مثبتی برای من نداشته است. نقل و انتقال پول به داخل کشور خیلی مشکل است و ما میخواهیم که پول صادرات را به مرکز مبادلات ارزی بیاوریم اما نمیتوانیم. خیلی سخت است و داریم تلاش میکنیم که با مرکز مبادلات ارزی راهی را بیابیم که ارز صادرات را در اختیار واردکنندگان قرار دهیم.
پس شما همکاری با اتاق مبادلات ارزی را پذیرفتید؟
نه. نمیخواهم همکاری کنم، برای اینکه آن را قبول ندارم اما من میخواهم با دولت همکاری کنم. من معتقد هستم که در شرایط اضطرار ما باید به کمک دولت برویم. وگرنه آن اتاق مبادلات ارزی را قبول ندارم، چون سیستم آن ناقص است اما به دلیل حمایت از دولت و نظام من باید ارزم را در اختیار واردکنندگان قرار دهم که چگونگی آن را داریم بررسی میکنیم.
اما شما انتقاداتی هم به عملکرد اقتصادی دولت دارید.
من سه سال پیش، پیشبینی کرده بودم که تیم اقتصادی دولت با این شکلی که جلو میرود احتمال دارد اوضاع اقتصادی به سمت فشلی برود که حرفم درست هم بود. پس وضعیت اقتصادی الان که وجود دارد اسمش چیست؟
میخواهم بگویم با وجود این انتقاد، باز هم مایل به همکاری با دولت هستید؟
بله. با دولت مایل به همکاری هستم، چرا که دولت نماینده نظام من است. آنجا بحث من فرق میکند، من جزئی از نظام و دولت هستم، منتها انتقادی دارم و میگویم مثلا در جایی یکی از وزرای اقتصادی اشتباه میکند.
جنس انتقادات شما همیشه اقتصادی است و در مقابل کمتر در مورد مسائل سیاسی سخن میگویید و همیشه هم از این مساله گریز داشتهاید.
اصلا نه سیاسی کاری بلد هستم و نه سیاست بازی.
چرا این طور فکر میکنید و همیشه از سیاست گریز داشتهاید؟
برای اینکه یک تاجر باید سیاست را بداند. من به عنوان یک بازرگان یا صادرکننده یا کارآفرین کشورم معتقد هستم باید سیاست را بدانم، آن هم تا لب لبش، اما نباید در پرتگاه آن بیفتم.
با وجود این، عکسهایی از شما منتشر شده که نشان میدهد مهر ماه امسال در جلسه حزب موتلفه حضور داشتید. آیا شما فعالیت سیاسی دارید؟
نخیر. من در حزب موتلفه همین یک دوره که رفتم در مجمع آن رای آوردم. خیلی هم به تداوم حضور خودم آن علاقه ندارم اما بالاخره چون در مجمع این حزب رای آوردم میروم. در حالی که قبلا عضو آن نبودم و حرفهایی که اخیرا در این مورد مطرح میشود مربوط به 32 سال قبل است. من اصلا عضو حزب موتلفه نبودم و این حزب را نمیشناختم. حزب موتلفه را یکی دو سالی میشود که میشناسم.
شما که گفتید مایل به حضور در سیاست نیستید، پس چه شد که وارد یک حزب سیاسی شدید؟
به خاطر احترام و برای کمک به برادرم این کار را انجام دادم.
البته در مقطع فعلی هم به نظر میرسد برادر شما از نظر سیاسی به کمک نیاز دارد.
نخیر. به کمک نیاز ندارد. او حرفی زده که به آن اعتقاد دارد و پای حرفش میایستد و خودش از خودش دفاع میکند.
شما هم مثل او فکر میکنید؟
من اصلا سیاست بلد نیستم.
اما الان عضو مجمع یک حزب سیاسی هستید.
به دلایل سیاسی نرفتم. من رفتم آنجا که کمک اقتصادی کنم. اصلا به دلیل سیاسی نرفتم. من فقط به دلیل اینکه به برنامههای اقتصادی حزب موتلفه کمک کنم در آن هستم.
تا حالا هم توانستهاید کمکی کنید؟
جلسات متعددی داشتیم اما منظورم کمک به نظام و دولتمان است. اینها یک کمیسیون اقتصادی دارند که من به دلیل همین کمیسیون اقتصادی به آنجا رفتهام، وگرنه از سیاست بیزارم.
چند روز پیش برادر شما عنوان کرد که اگر لازم باشد از حزب موتلفه بیرون میرود. شما چطور؟
من نمیدانم. از من هنوز شکایتی نشده و همچنان با حزب موتلفه هستم اما اگر از من بخواهند که بیرون بروم خارج میشوم اما از من چنین چیزی نخواستهاند. اگر موتلفه به من بگوید که وجود تو مضر است من فردا صبح از حزب بیرون میروم. من علاقهای به ماندن در آن حزب ندارم.
تاکنون چنین چیزی به شما نگفتهاند؟
نخیر. در این مورد چیزی نگفتهاند.
در مورد مواضع اخیر برادرتان، شما از وی حمایت میکنید؟
من از اخویم دفاع میکنم، چون میدانم که مواضع او درست است.
همه مواضع او را درست میدانید؟ مثلا راجع به مواضع او در مورد دو تن از کاندیداهای انتخابات دوره قبلی ریاست جمهوری هم این طور فکر میکنید؟
مواضع اخوی من در مورد موسوی و کروبی آن نیست که منتشر میکنند. مواضع او، این است که خودشان و دوروبریهای آنها اصلاح شوند. اگر اشتباهی هم دارند باید این اشتباهات اصلاح شود. البته اینها را برادرم میگوید، وگرنه من که در این مورد وارد نیستم که بخواهم سخن بگویم.
بله اما از مواضع او حمایت میکنید؟
من از برادرم حمایت میکنم.
حزب موتلفه در انتخابات آینده از شما نسخه اقتصادی نخواسته است؟
بله. با من مشورت کردهاند که البته از نظر اقتصادی بوده نه از نظر سیاسی.
شما چه نسخهای پیشنهاد کردید؟
نسخهای دارم اما نسخهای نیست که به شما بدهم، هنوز زود است اما از نظر اقتصادی برای دولت آینده نسخهای دارم. از نظر سیاسی هم که اصلا نمیدانم.
فکر میکنید دولت آینده با چه مشکلات اقتصادی روبهرو خواهد شد؟
دولت آینده اول گرفتاریهای این دولت را باید حل کند که حداقل شش ماه طول میکشد که این مشکلات اقتصادی که اکنون وجود دارد را رفع کنند. اکنون ببینید تورم ما چند درصد است؟ ما وقتی هدفمندسازی یارانهها را شروع کردیم نرخ تورم 9 درصد بود که سال بعد آن 5/14 درصد شد که ما همان جا گفتیم که دیگر صبر کنید و ادامه ندهید و بررسی کنیم که چرا تورم این قدر رشد کرده است اما ادامه دادیم و تورم به 27 درصد رسید. حالا دوباره میخواهیم مرحله دوم را با تورم 27 درصدی اجرا کنیم که خدا میداند پس از آن، تورم چقدر خواهد شد. برای همین من معتقد هستم که نباید این کار را کرد. اما به اقشار کم درآمد جامعه و حقوقبگیری که زیر 500 هزار تومان حقوق میگیرد باید کمک کرد، من این را قبول دارم و باید به کارگران ما کمک کنیم، نه اینکه مثلا 200 هزار تومان به خانوادهای یارانه بدهیم و از آن طرف 400 هزار تومان به پول آب و برق او افزوده شود.
شما شروع دوباره کالابرگ را تایید میکنید؟
ادامه کالابرگ را تایید نمیکنم بلکه تخفیف در هزینههای دولتی برای حقوق بگیران پایین را توصیه میکنم. بیمه تامین اجتماعی حق بیمه این اقشار کمدرآمد را پرداخت کنند. الان سازمان تامین اجتماعی کلی ثروت دارد، خب 10 برج یا 10 شرکتش را بفروشد و صرف این کار کند. اصلا هیچ جای دنیا رسم نیست که بیمههای تامین اجتماعی برج بسازند اما در کشور ما این کار را کردهاند، اما الان میتوانند آن را بفروشند. به جای کمک مستقیم به کارگر کمدرآمد، شش درصد بیمهاش را طی یک سال ببخشند و آب و برق او را تخفیف دهند. از سوی دیگر برایش شغل ایجاد کنند. بزرگترین هشدار من این است که بیکاری از همه چیز خطرناکتر است و نسل جوان را به انحراف میکشاند.
در مجموع فکر میکنید دولت آینده فاز دوم هدفمندسازی را نباید اجرا کند؟
نخیر. من معتقد هستم که نباید فاز دوم اجرا شود. به اقشار کم درآمد از طرق دیگر میتوان کمک کرد. از طریق یارانهها نمیشود کمک کرد، چرا که خطر تورمی کمک به اقشار کم درآمد از طریق یارانهها خیلی زیاد است.
در واقع پیشنهاد شما توقف این طرح است؟
توقف و کمک به اقشارکم درآمد از طریق راههای دیگر.
ما پیش از این توقف طرح تعدیل اقتصادی را هم داشتیم. از نظر شما آن توقف در دهه 70 درست بود؟
حالا من نمیخواهم نبش قبر چند سال پیش را کنم، حالا ما مسائل و مشکلاتی را داریم و محدودیتهای بینالمللی و مسائل ارزی را داریم. هنوز اتاق مبادلات هم نتوانسته آنچه را که میخواستیم پیاده کند. یا طرح شبنم که اسما طرح مبارزه با قاچاق است اما رسما در عمل موثر نیست.
در مورد روابط اقصادی دولت آینده با کشورهای دیگر فکر میکنید دولت آینده باید چطور رفتار کند؟
اول باید با کارآفرینان همه استانهای کشور، نه فقط تهران گفتوگو و مشورت شود. استاندار حق ندارد بگوید که من هرچه میگویم همین است بلکه باید با کارآفرینان مشورت کنند. در مورد تحریمها هم راههای مختلفی را باید برای دورزدن آن پیدا کرد و راههایی را هم باید برای تعامل بیابیم.
شما به کدام اعتقاد دارید؟ دورزدن تحریمها یا تعامل؟
من به هر دو اعتقاد دارم اما در تعامل، باید تعاملی با حفظ حیثیت و ارزشهای ما باشد. اما در عین حال تعاملی که حفظ ارزشها و وضعیت ما را داشته باشد، تعاملی است که میتوان داشت. اما این چیزی نیست که ما بگوییم بلکه باید در عمل آن را اجرا کرد، چرا که ما هرچه بگوییم پادزهر آن را پیدا میکنند. نسخه را باید اجرا کرد نه این که فقط آن را بگوییم. ما نباید نسخهها را بگوییم بلکه باید در جلسات محرمانه این مسائل را بررسی کنیم.
در مجموع وقتی کارنامه تجاری ایران را طی سالهای اخیر بررسی میکنیم، میبینیم که به جای کشورهای اروپایی طی این سالها دو کشور چین و عراق توانستهاند در صدر لیست شرکای تجاری ایران قرار بگیرند. به نظر شما این روند باید ادامه پیدا کند؟
ما باید به منافع خودمان نگاه کنیم و هرجا که بود با آنجا کار کنیم، حالا میخواهد هند، کره، چین یا هر کشور دیگری باشد. ما منافع خودمان را باید در نظر بگیریم نه منافع کشور چین را. کشور چین اخیرا دارد منافع خودش را در نظر میگیرد.
پیش از این مباحثی مطرح شده بود که ایران چند میلیارد دلار امتیاز تجاری به کشور چین داده است. در آن مورد شما اظهارنظری نکرده بودید.
من نمیدانم آن مساله درست است یا نه.
پس اینکه شما میگویید ایران تسلیم منافع چین شده، به معنای چیست؟
ایران تسلیم منافع چین نشده است. من میگویم ایران نباید تسلیم شود و استقلال خودش را در روابط اقتصادی حفظ کند. در مورد چین هم باید رفتاری داشته باشیم که با دیگر کشورها داریم و چین هم نباید منافع خودش را بر منافع روابط بینالمللی ما ترجیح دهد. ما لبخند چینیها را بر اخم غربیها پذیرفتهایم. این درست است و به جای خود، اما چین نباید از این لبخند ما سوءاستفاده کند بلکه باید حسن استفاده کند.
شما در سالهای اخیر بیشتر در اتاق ایران و چین فعالیت داشتهاید. در مورد روابط تجاری خودتان هم این طور بوده و بیشتر با چین کار کردهاید؟
من با روسیه و هند هم کار کردهام اما چون رئیس اتاق مشترک ایران و چین بودم به ناچار وقت بیشتری گذاشتهام. تجارت من با همه دنیا بوده و من فقط در یک رشته خشکبار کار میکنم و بیشتر از آن نیست. با روسیه، چین و کشورهای اروپایی هنوز روابط وسیعی دارم، چون صادرات من جزء مواد غذایی محسوب میشود و هیچ مشکلی نیست.
شما جدای از روابط تجاری تان، به نوعی سفیر اقتصادی ایران هم در برخی کشورها محسوب میشوید. تاکنون برای رفع تحریمهای اقتصادی ایران اقدامی کردهاید؟
من اعتباری که در صحنههای بینالمللی از نظر اقتصادی دارم بیشتر از داخل ایران است. باور کنید وقتی به چین یا روسیه میروم به راحتی میتوانم وزیر اقتصاد آن کشورها را ببینم. اقداماتی هم کردهام اما چون سمتی ندارم معتقد هستم که رئیس اتاق ایران یا اتاق تهران باید این کارها را انجام دهند. اگر دولت بخواهد با من مشورت کند من راههای مختلفی برای کم اثر کردن دارم اما دولت میگوید طرحت را بده که من این کار را نمیکنم، چون طرح من قابل ارائه نیست بلکه باید اجرایش کرد. اگر به دولت بدهم و مطرح شود، پادزهر آن را طراحی میکنند. فرض کنید من در 30 سال پیش نماینده امام در اتاق بودم. آن زمان کنسول انگلیس در وزارت خارجه را به اتاق دعوت کردم و مسائل اقتصادی را با او بازگو کردم اما اکنون یک رسانه عنوان کرده که عسگراولادی با سفارتخانه یک کشوری رابطه دارد. خب، معلوم است که من با همه سفارتخانهها رابطه دارم، وظیفه من رابطه داشتن با این سفارتخانههاست اما از نظر مسائل اقتصادی نه سیاسی.
حتی در آن دیدار هم مسائل سیاسی عنوان نشد؟
نخیر. فقط مسائل اقتصادی بود و آن هم در محل اتاق بازرگانی انجام شد. من حداقل سه، چهار ماه یک بار سفرای چین، استرالیا و برخی کشورهای دیگر را میبینم و هر شش ماه یک بار با سفیر آلمان ملاقات میکنم اما فقط در مورد مسائل اقتصادی صحبت میکنم. من هنوز نماینده امام (ره) هستم.
خب، در مجموع توانستهاید راهگشایی کنید؟
بله. اگر نمیتوانستیم که وضعیت بدتر از اینها بود.
در مورد رابطه اقتصادی با کشور انگلیس نظرتان چیست؟
باید با انگلیس به گفتوگو بنشینیم، هیچ راهی جز این نداریم. ببینید انگلیس همان روباه همیشگی هست و باید در رفتار با آن مراقب باشیم.
در مورد کشور آمریکا مدتها پیش بحث اتاق مشترک ایران و آمریکا هم مطرح شده بود، نظر شما در این مورد چیست؟
من خودم در اتاق مشترک در سه سال پیش پیشنهاد کرده بودم که میتوانیم با تاسیس اتاق مشترک ایران و آمریکا از این طریق به دولت کمک کنیم اما نشد. چون من سمتی نداشتم کاری نتوانستم کنم و رئیس اتاق ایران باید این کار را انجام میداد که نکرد اما اکنون دیگر آن گونه فکر نمیکنم. آن زمان که آقای اوباما شعار تغییر میداد من آن طور فکر میکردم و معتقد بودم که ما هم اتاق مشترک ایران و آمریکا را راه بیندازیم و از آن کانال بتوانیم با مسئولان اقتصادی آمریکا حرف بزنیم که آنها هم با دولت آمریکا سخن بگویند.
اکنون دیگر این چنین اعتقادی ندارید؟
الان با شرایط فعلی این گونه فکر نمیکنم. چون سیاست اوباما هویج و چکش شده که من با این سیاست موافق نیستم. آقای اوباما باید صداقت بیشتری داشته باشد. اما اکنون او با صداقت حرف نمیزند و با مکر و حیله حرف میزند.
اشارهای کردید که در جایی باید رئیس اتاق ایران اقدام میکرد، میخواهم در مجموع نظر شما را در مورد عملکرد اتاق در مورد مذاکره برای رفع مشکلات تحریم بدانم.
بگذارید من در این مورد سخن نگویم. من سمت خاصی در اتاق ایران ندارم و تنها ماهی یک بار به هیات نمایندگان اتاق ایران میروم که از رئیس اتاق ایران بابت سخنرانیهای خوبش تشکر میکنم.
در انتخابات اخیر اتاق ایران ما فضایی را دیدیم که شاید مشابه وضعیت این روزهای برادر شما بود، از این نظر که به نحوی شما تنها ماندید و دیگر با دوستان قدیمی خود نبودید.
نه. من تنها ماندم و بعد از اینکه تنها ماندم از همه سمتهایم کنار رفتم. برای اینکه من در انتخابات هیات رئیسه اتاق ایران در خرداد ماه سال 90 برای عضویت در هیات رئیسه کاندیدا شدم. نمایندههای شهرستانها تا یک هفته قبل از انتخابات من را بغل میکردند و از این طور کارها اما در روز انتخابات به من رای ندادند. وقتی رای نیاوردم خودم را هم کنار کشیدم.
موضوع قابل توجه جدایی شما از یاران قدیمی مثل علی خاموشی (رئیس چندین دوره اتاق ایران) و علاءمیرمحمدصادقی (نایب رئیس چندین دوره اتاق ایران) بود.
من اصلا با آن جناح نبودم. من صدمهای که خوردم از آقای خاموشی و امثال او بود، وگرنه من از آقای نهاوندیان که صدمهای نخوردم.
چرا فکر میکنید از آقای خاموشی صدمه خوردید؟
خاموشی من را کنار گذاشت و او ترجیح داد که یک سری افراد جوان جای من را بگیرند که همان جوانها خود خاموشی را هم کنار گذاشتند. به او هم گفتم که من بازوی تو هستم و بعد از من، نوبت خودت میشود.
پس در واقع علت شکست پیشکسوتان در انتخابات اخیر اتاق ایران را از ناحیه آقای خاموشی میبینید؟
بله. از ناحیه آقای خاموشی میبینم. این موضوع خیلی ساده است. آقای خاموشی ما را حذف کرد و در نهایت خودش هم حذف شد.
نظر شما در مورد حضور نیروهای جوانتر در اتاق بازرگانی چیست؟
ببینید اتاق محل تجربه است و به آن شکل محل جوانان نیست. شما لندن که بروید در وزارت اقتصاد آن اشخاصی هستند که 80 سال سن دارند و 40 سال دارند کار میکنند، یک جوان مثلا 20 ساله از دانشگاه فارغ شده که نمیتواند اتاق را اداره کند.
من میخواستم بگویم که این تنها شدن شما مانند روزهای امروز برادرتان...
من اصلا تنها نشدم.
بالاخره منظورم جداشدن شما از آن یاران قدیمی است.
یاران قدیمی خودشان از من جدا شدند، وگرنه من از هیچ کس جدا نشدم و با همه هم رفاقت دارم.
به نوعی مسیرهای شما از هم متفاوت شد...
از اول هم مسیر من متفاوت بود. مسیر من صادرات بود و مسیر آنها واردات بود. خب، اولین تفاوت ما در مورد نرخ ارز بود که آنها میگفتند دلار کاهش یابد و من میگفتم از هزار تومان نمیتواند کمتر شود. من اصلا از کسی جدا نشدم و تنها هم نماندم و آبروی من در جامعه شما بهتر میدانید که چقدر است.
شما اشاره کردید که به دلیل رفتار آقای خاموشی اتفاقی رخ داد و ...
بله، تقصیر آقای خاموشی بود، چون که تصورش این بود که نسل جوان دانشگاهی را بیاورد بر ما باتجربهها ارجحیت دارد اما وقتی آورد فهمید که آنها چندان موثر نیستند.
من میخواهم بگویم آن اتفاق که منجر به جداشدن شما از یاران قدیمی شد به نوعی به وضعیت امروز اخوی شما شباهت دارد که خودش گفته اگر بخواهند من از حزب میروم.
اصلا اینها به هم ربطی ندارد و کار اخوی من ربطی به اینها ندارد. اخوی من ایده سیاسی دارد که میگوید چون آخر عمر من است، آن طرف که میروم پیش خدا سربلند باشم که وظیفهام را انجام دادم. اصلا ربطی هم به من ندارد.
من میخواهم بگویم این اتفاق مشابهی که در مورد برادران عسگراولادی رخ داده چه علتی دارد؟
آخر، برای من که اتفاقی نیفتاده است. حرفی که شما میزنید بدون توجیه است.
در انتخابات اخیر اتاق ایران اتفاقی که رخ داد این بود که یاران شما کنار شما نماندند حالا هم در حزب موتلفه این اتفاق برای برادر شما در حال رخ دادن است.
نخیر. این طور نیست. یاران او در کنارش هستند.
یعنی حزب موتلفه موافق او هستند؟
کسی با او مخالفتی در حزب موتلفه نکرده است.
با مواضع اخیر او هم موافق هستند؟
موافق مواضع او هم نباشند به او چیزی نمیگویند و به او احترام میگذارند. ببینید شورای مرکزی حزب موتلفه 35 نفر هستند که شاید از این تعداد سه یا چهار نفر با مواضع او مخالف باشند اما به احترام اخوی چیزی نمیگویند. کسی با داداش مخالفتی نکرده است. مخالفتی از سوی آقای ممدوحی بوده که آن هم تکذیب شد یا امام جمعه محترم آقای خاتمی یک چیزی گفته که داداش به او نامه نوشته و او هم گفته که بحث من مسالهای دیگر بوده است. داداش تنها نمانده است. 98 درصد جو حزب موتلفه با داداش است و هیچ مخالفتی با او نشده و دو درصد هم دودل هستند.
حضور شما در حزب موتلفه هم تاثیری داشته است؟
البته حضور من خاصیتی ندارد و من آدم کوچکی هستم اما داداش آدم بزرگی است.
این حضور شما با برنامه نبوده که بعدا حزب موتلفه بخواهد کارهای اقتصادی کند؟
خودم برنامهریزی کردم که بروم، وگرنه حزب که برای من برنامهریزی نکرده است. دیدم فرصت دارم گفتم که بروم آنجا خدمت کنم.
اکنون که پشیمان نیستید؟
نه، پشیمان که نیستم اما اگر موتلفه بگوید که نباش، من خودم میگویم خداحافظ.
به نظر میرسد کم کم به سمت سیاست دارید پیش میروید.
من همیشه معتقد هستم که باید سیاست را بدانم اما وارد آن نشوم..
فکر نمیکنید بعدا وارد سیاست هم شوید؟
نه دیگر، سن من اقتضای وارد سیاست شدن نمیکند.
مثلا به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور.
رئیس جمهوری خودش باید تصمیم بگیرد.
اگر پیشنهادی به شما شود، چطور؟
مسلما کسی به من پیشنهادی نمیکند.
پس چرا وارد حزب موتلفه شدید؟
حزب موتلفه را هم به دلیل سیاست نرفتم و به علت اقتصادی رفتم. من اهل سیاست نیستم، نه سیاسی کارم، نه سیاست بازم و نه سیاست میدانم. من کلاس اول سیاست را هم بلد نیستم. من یک کارشناس اقتصادی کوچک هستم و همیشه هم میخواهم این باقی بمانم که از این نظر به کشورم خدمت کنم و با سفارتخانههای دیگر هم از نظر اقتصادی در حد خودم در ارتباط هستم اما همه جا حرف اقتصادی میزنم و حرف سیاسی نمیزنم. من در مورد سیاست دولت حرفی نمیزنم اما انتقادهایم در مورد مسائل اقتصادی است