پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : *مقتول را از قبل میشناختید؟
سعید: همسایه مادربزرگم بود و وقتی دیدم زیر پایش پورشه، بنز و بیامو است، وسوسه شدم از او اخاذی کنم. او در کار خریدوفروش عتیقه هم بود و فکر میکردم با اخاذی از او پول خوبی به جیب میزنیم. اما بخت با ما یار نبود.
*چه شد که نقشهتان با جنایت همراه شد؟
سعید: آن روز به بهانه معامله عتیقه، مرد تاجر را به خانهای که از قبل با مدارک جعلی اجاره کرده بودیم کشاندیم. وقتی رسید، دست و پا و دهانش را بستیم و بعد به او آمپول آرامبخش تزریق کردیم. قرار بود 15میلیارد تومان رمزارز از خانوادهاش اخاذی کنیم و بعد گروگان را رها کنیم اما هنوز خانواده گروگان رمزارزها را تهیه نکرده بودند که متوجه شدیم مرد جانش را از دست داده است.
*با جسد چه کردید؟
سعید: آن را مثله و در بیابانهای حدفاصل جاجرود تا بومهن رها کردیم. بعد بدون اینکه پولی گیرمان بیاید. پلیس ردمان را زد و دستگیر شدیم. باورتان میشود، به خاطر هیچ قاتل شدیم.
*شغلتان چه بود؟
حمید: من بادیگارد بازیگران زن و کارگردانها بودم. برای یکماه 60 تا 70میلیون تومان میگرفتم؛ اما ممکن بود چندماه بیکار باشم. من باید مهریه همسرم را پرداخت میکردم و به همین دلیل بود که تصمیم به اجرای نقشه گروگانگیری گرفتم.
سعید: من هم مربی بدنسازی بودم؛ اما طمع و بلندپروازی باعث شد که مرتکب آدمربایی و قتل شوم.