سرویس سیاسی «انتخاب»: انتخابات مجلس دوازدهم انگار انتخاب تعجبها و حیرتهاست. انگار همه در تلاشاند تا فقط وارد مجلس شوند و در این بین هرگونه خط و مشی سیاسی سابق سیاسی هم برای گروهها و احزاب مهم نیست؛ در رأی همه شگفتیهای این دوره از انتخابات حتما با فاصله ائتلاف جبهه پایداری با شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) قرار دارد؛ ائتلافی که نشان داد پایداریها برخلاف تمام شعارهای انقلابیگریشان با روشی کاملا نه دیگر پراگماتیستی بلکه ماکیاولیستی سیاست را دنبال میکنند؛ به این معنی که آنها علاوه بر اینکه کاملا نتیجهگرایایانه به سیاست نگاه میکنند، برای رسیدن به نتیجه دلخواهشان از هر وسیلهای استفاده میکنند؛ ولو ائتلاف با فردی که سالهاست تندترین انتقادها را علیهاش مطرح میکردهاند.
چند روز پیش بود که لیستی غیررسمی منتشر شد که سرلیست آن محمد باقر قالیباف بود. در میان آن لیست، تعداد اندکی از نیروهای پایداری دیده میشد و اکثریت لیست در اختیار نیروهای نزدیک به قالیباف قرار داشت. حتی مرتضی آقاتهرانی به عنوان شاخصترین نیروی پایداریها هم در کنار قالیباف سرلیست نبود. هرچند که بعدتر صادق محصولی، دبیرکل پایداری، اعلام کرد که در صورت ائتلاف با «جبهه انقلابی دیگر»، آقاتهرانی یکی از سرلیستها خواهد بود.
پایداریها در همه این سالها از یک سو خود را تنها نیروهای انقلابی موجود در جمهوری اسلامی معرفی میکردند و چنین القاء میکردند که هیچکس ولایتمدار نیست به جز ما و از سوی دیگر قالیباف و طیفش را به اشرافیگری، دوری از مبانی انقلابی و این دست موضوعات متهم میکردند. در اداره مجلس هم او را به دیکتاتوری پارلمانی متهم میکردند و میگفتند که قالیباف آنچه خود و طیفش را میخواهد به دیگر نمایندگان تحمیل میکند. حتی بسیاری از افشاگریها علیه خانواده قالیباف از جمله ماجرای سیسمونی یا همین درخواست مهاجرت پسر کوچک او به کانادا از سوی نیروی نزدیک به پایداری مطرح شد یا اگر مستقما از سوی اعضای پایداری نبود، اما رسانههای نزدیک به جبهه پایداری بیشترین مانور را بر آنها دادند. پایداریها در موضوع لایحه حجاب و عفاف یا طرح صیانت هم تندترین انتقادها را علیه رئیس مجلس مطرح میکردند. جبهه پایداری همیشه بر سر ارائه لیست واحد اصولگرایی هم یکی از مشکلات پیوستنش به لیست واحد را شخص قالیباف و اطرافیانش معرفی میکردند و دعوای این دو طیف بود که یا رسیدن به لیست واحد را ناممکن یا آن را به شدت سخت میکرد.
حالا، اما جبهه پایداریِ صادق محصولی به این نتیجه رسیده است که میشود همه حرفهای گذشته را کنار گذاشت، از همه شعارهای پیشین عبور کرد و نه دیگر در میان یک جمعی با قالیبافیها به ائتلاف رسید بلکه حالا صرفا جبهه پایداری با قالیباف به ائتلاف برسد. ائتلاف پایداری و طیف قالیباف در حالی است که اصولگرایان لیست واحدی ندادهاند و اکنون شورای وحدت به عنوان اصلیترین قطب اصولگرایی لیست خود را دارد و شریان و رزما هم در ائتلاف با یکدیگر لیست جداگانه خود را میدهند. با این وصف ائتلاف همگرایی انتخاباتی پایداری و قالیباف نشان از بازی سیاسی تازهای از سوی این دو گروه سیاسی دارد.
جالب است به یاد بیاوریم که در دوره قبل انتخابات مجلس وحید یامینپور در توئیتی روایت میکرد که صادق محصولی او را تنها به دلیل گفتن یک جمله در حمایت از قالیباف از لیست حذف کرده بود و حالا عجیب به نظر میرسد که همین محصولی و همین پایداری با قالیباف به همگرایی انتخاباتی رسیدهاند.
البته یک نکته را نباید از نظر دور داشت؛ آنکه جبهه پایداری اکنون به دو بخش جبهه پایداری قم و تهران تقسیم میشوند. البته این انشقاق در جریان انتخابات مجلس یازدهم هم دیده میشد و مصباح یزدی و نزدیکان او قائل به حضور در ائتلاف نبودند و طیف تهران با محوریت آقاتهرانی و محصولی در نهایت مقابل مصباح ایستادند و به ائتلاف پیوستند. حالا هم گویا این انشقاق بالا گرفته است و گرچه بعد از فوت آیتالله مصباح آن دوگانه تهران و قم رنگ باخته است، اما نیروهایی از پایداری که عمدتا حامی دولتاند، گروه شریان را راه انداختهاند و میبینیم با طیف دیگری به نام رزما به ائتلاف رسیدهاند و حتی همانها هم اکنون منتقدان شیوه پراگماتیستی پایداریِ محصولی و آقاتهرانیاند. برای مثال مهدی جمشیدی از طیف پایداری حامی دولت در توئیتی نوشته است: «برخلاف دوره قبل من به فهرستی که در آن قالیباف و اصحابش باشند، هرگز رأی نخواهم داد حتی اگر این فهرست حاصل ائتلاف ناگفتمانیِ برادران پایداری با اینان باشد. انقلابیِ اصیل شکست سیاسیِ محتمل را بر شکست هویتی قطعی ترجیح میدهد. از خدا بهراسید و به منطق حقیقتگرایانه علامه فقید بازگردید».
توئیت او کاملا نشان میدهد که شکافی عمیق میان آنچه مصباح یزدی -که با عنوان علامه فقید یاد میکند- با آنچه محصولی و آقاتهرانی پیش میبرند متفاوت است. از سوی دیگر او هم میگوید ائتلاف پایداری با شورای ائتلاف (طیف قالیباف) محصول پیوستگی «ناگفتمانی» است؛ همان رویکرد ماکیاولیستی که در ابتدای این گزارش هم به آن اشاره شد.
به تازگی سید حسین نقوی حسینی، از فعالان سیاسیای که پیشتر تفکراتی نزدیک به جبهه پایداری داشت، بر همین انشقاق تأکید کرده و گفته است: «من فکر میکنم در ماههای گذشته تفکر و خطمشی پایداری قم در حال جلو رفتن بود، اما ناگهان گویا پایداری تهران نظر خود را غالب کرد. با این شرایط به نظر من اکنون باید به شورای وحدت خیلی احترام گذاشت، زیرا استقلال خودش را حفظ کرد». او حتی با لحنی تند میگوید که این ائتلاف پرونده سیاسی جبهه پایداری را میبندد.
با این اوصاف به نظر میرسد بازنده اصلی این انتخابات از حالا مشخص است و آن جبهه پایداری است، زیرا از حالا معلوم است که آنها با این ائتلاف پایگاه سیاسی خود را چه در میان نیروهای تشکیلاتی خود و چه در میان بدنه به تعبیر خودشان «حزباللهی» از دست دادهاند. از منظر انتخاباتی هم آنها به نتیجه مطلوب نمیرسند، زیرا لیست مشترک آنها با طیف قالیباف آوردهای برای پایداریها ندارد و اکثریت قریب به اتفاق لیست در اختیار قالیبافیهاست و گرچه قالیباف نیروهایی که مانند مجتبی توانگر، نظامالدین موسوی، محسن پیرهادی، محسن دهنوی و چند تن دیگر که در انتخابات دوره قبل از آنها حمایت میکرد را کنار گذاشته است، اما نیروهای تازه نزدیک به خود را وارد لیست کرده است و تنها حدود پنج سهم از لیست ۳۰ نفره به پایداریها داده است. با این اوصاف جبهه پایداری حتی اگر بتواند برای نیروهای خود در این لیست رأی هم جمع کند، تعدادشان آنقدری نیست که بگوید سهمی از مجلس دوازدهم را به دست آوردم.
ضعف شدید جبهه پایداری در یک موضوع دیگر هم هست؛ آنکه پایداریِ محصولی و آقاتهرانی راه خود را از دولت رئیسی جدا کرد. اکنون پایداریهای سابق علاوه بر آنکه در دولت حضور دارند، با تشکیل گروه شریان عملا به بازوی انتخاباتی دولت تشکیل شدهاند. در عین حال با دوری از طیف قالیباف مدعی همان شعارهای پیشین هم هستند. در این شرایط دست پایداری محصولی-آقاتهرانی از قدرت سیاسی اجرایی هم کوتاه میشود. همه این شرایط نشان میدهد جبهه پایداری در همگرایی با طیف قالیباف همهچیزش را باخت.