حمیدرضا عزیزی و هانا نوته، در یادداشتی در نشریه فارن افرز نوشتند، از زمان تجاوز به اوکراین در سال 2022، روسیه روابط عمیقی را با ایران برقرار نموده است. مسکو که در دهه 2010 و در تلاش برای محدود کردن برنامه هسته ای تهران به رژیم تحریم ها علیه این کشور پیوسته بود، مدتی است شروع به حمایت دیپلماتیک از جمهوری اسلامی و تقویت سرمایه گذاری در اقتصاد ایران کرده است. تهران نیز به نوبه خود حمایت های قابل توجهی را در صحنه نبرد از ارتش روسیه به عمل آورده است. هر دوی این تحولات توجهات بین المللی را برانگیخته و خشم کشورهای رقیب را به دنبال داشته است.
به گزارش سرویس بین االملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اما روسیه به صورت همزمان در حال ایجاد روابط دیگری نیز هست که هرچند نامحسوس تر و ظریفتر است اما اهمیت آن دست کمی از روابط با ایران ندارد. طی 2 سال گذشته، مسکو روابط خود با "محور مقاومت" را تقویت کرده است. این محور که شامل حماس، حزب الله، حوثی های یمن و شبه نظامیان مستقر در عراق و سوریه است در تقابل با اسرائیل و آمریکا قرار دارد و طبیعی است که می تواند به متحدی برای کرملین تبدیل شود.
جنگ غزه موجب افزایش حمایت های مردمی از محور مقاومت شده و نیروهای تحت حمایت ایران را به اقدام نظامی علیه نیروهای آمریکایی، منافع اسرائیل و کشتیرانی بین المللی ترغیب کرده است. چنین اقداماتی این شانس جدید را به روسیه می دهد تا ایالات متحده و متحدانش را تضعیف نماید. مسکو این فرصت ها را نادیده نگرفته است. بعد از عملیات 7 اکتبر، روسیه حمایت دیپلماتیک از حماس و حوثی ها را افزایش داده و ضمن انتقاد از اقدامات آمریکا، در سازمان ملل از این گروه ها حمایت کرده است. روسیه همچنین کمک های فنی و لجستیکی نیز به محور مقاومت ارائه کرده است. همچنین نشانه هایی نگران کنننده ای وجود دارد مبنی بر اینکه روسیه ممکن است اقدام به تجهیز حزب الله به جنگ افزارهای پیچیده الکترونیکی در مواجهه با اسرائیل بزند.
مسکو کنترل کننده اصلی محور مقاومت نیست و تلاش هایش برای تحریک اعضای این شبکه جهت فشار بر ایالات متحده حساب شده و محتاطانه خواهد بود. روسیه می خواهد روابط خود با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و اسرائیل را حفظ کند و بنابراین نمی تواند به صورت نامحدود از گروه های مرتبط با ایران حمایت نماید. اما با این حال روسیه همچنان طرح های ضد آمریکایی محور مقاومت را مورد تشویق قرار می دهد و به دنبال موثرتر ساختن این حملات است.
همکاری مسکو با فعالیت های ضد آمریکایی محور مقاومت، نامحدود نخواهد بود. روسیه همچنین سرمایه گذاری قابل توجهی روی روابط خود با کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات کرده است و کرملین دارای منافع اقتصادی مهمی در این کشورهاست، اما این کشورها روابط خصمانه ای با اعضای محور مقاومت دارند. همکاری های روسیه و محور مقاومت همچنین ممکن است در کوتاه مدت تحت تاثیر این واقعیت قرار بگیرد که طرفین دارای اهداف مختلفی هستند. کرملین احتمالا می خواهد دست آمریکایی ها را در منطقه خاورمیانه بند کند، در حالی که محور مقاومت خواهان اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است.
اما این موانع مانع از تعمیق روابط طرفین نخواهد شد. بازیگران مختلف همواره از حمایت متقابل یکدیگر منتفع می شوند. برای مثال در ماه فوریه، مقام های اطلاعاتی ارتش اوکراین ادعا کردند که نیروهای روسی اوپراتور پهپادهای ایرانی توسط فرماندهان حزب الله در سوریه آموزش دیده اند. روسیه و محور مقاومت در دشمنی با ایالات متحده اتفاق نظر دارند. اهداف بلند مدت طرفین نیز همراستاست: زمانی که از شدت جنگ اوکراین کاسته شود، مسکو نیز خواهان خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه خواهد بود. مقام های روس از تلاش عراق برای کاهش حضور نظامیان آمریکایی در این کشور تمجید کرده اند و به تمسخر حضور آمریکا در سوریه ادامه می دهند. آنها هشدار داده اند که اجازه نخواهند داد ایالات متحده طرح های خود برای "روز بعد" از جنگ غزه و کل منطقه را دیکته کند. این بدان معناست که روسیه تلاش خواهد کرد در هرگونه تلاش دیپلماتیک که بوی موفقیت آمریکا از آن به مشام برسد یا به دنبال به حاشیه راندن محور مقاومت باشد کارشکنی نماید.
برای ایالات متحده متوقف نمودن این طراحی روسیه کار آسانی نخواهد بود. واشنگتن فاقد اهرم فشار مستقیم برای تاثیر گذاری بر روسیه و گروه های تحت حمایت ایران است و این موضوع به خوبی خود را در حملات نظامی ضعیف اخیر به مواضع حوثی ها و شبه نظامیان مستقر در عراق نشان داده است. اما واشنگتن می تواند شروع به تلاش برای پایان دادن فوری جنگ در غزه نماید. هرچه جنگ در غزه طولانی تر می شود، روسیه بیشتر قادر خواهد بود از طرق مختلف از محور مقاومت پیشتیابی نموده و از حمایت های آن منتفع شود.
واشنگتن باید طرف های ثالث را تشویق نماید تا از نفوذ خود بر مسکو برای به حداقل رساندن کمک های متقابل بین کرملین و محور مقاومت استفاده نمایند. از آنجایی که روسیه اهمیت زیادی به روابط اقتصادی با کشورهای حاشیه خلیج فارس قائل است، احتمالا تحت فشار آنها دست از حمایت های بسیار موثر از گروه های حامی ایران خواهد کشید. این دولت ها در حال حاضر در زمینه محکومیت اقدامات اسرائیل در غزه با ایران همراستا هستند و از این رو اعمال چنین فشارهایی بر مسکو را در اولویت اصلی خود قرار نداده اند، اما به محض اینکه جنگ خاتمه یابد، واشنگتن خواهد توانست حمایت کشورهای حوزه خلیج فارس را در این زمینه کسب کند.
به نظر می رسد که برای مقام های آمریکایی تلاش برای توقف شراکت بین روسیه و محور مقاومت دارای فوریت بالایی نیست. واشنگتن همین الان هم در تلاش های خود برای توقف اقدامات روسیه در جنگ اوکراین و مهار محور مقاومت ناکام مانده است. اما واقعیت این است که واشنگتن نمی تواند امیدوار باشد که به یک مشکل بدون رسیدگی به مشکل دیگر فائق آید. تهاجم روسیه به اوکراین همواره از جهت ماهیت و گستردگی یک موضوع جهانی بوده است و نشان دهنده تمایل روسیه برای بر هم زدن نظم موجود بین المللی است. پشتیبانی این کشور از محور مقاومت را نیز می توان در چهارچوب و بخشی از همین طرح کلان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. آرزوی محور مقاومت نه تنها اخراج ایالات متحده از خاورمیانه، بلکه وارد آوردن یک ضربه سهمگین به کشوری است که به زعم آنها شیطان بزرگ و قدرتی امپریالیستی است.
مسکو از اقدامات مختل کننده محور مقاومت صرفا به این علت که توجهات را از جنگ اوکراین منحرف می کنند، حمایت نمی کند و محور مقاومت نیز صرفا به دلیل حمایت های کرملین، به صورت بی قید و شرط طرفدار روسیه نیست. این دو صرفا یکدیگر را دارای منافع مشترک در تلاش هایشان برای تضعیف سلطه غرب می بینند. اگر واشنگتن درباره اختلال در طرح های هر یک از این دو بازیگر جدی است، باید مانع از همکاری آنها با هم شود.