arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۶۴۲۳۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
شماره چهار؛

خاطرات موسوی اردبیلی: موافق کاندیداتوری بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری نبودم / به خاطر برخی تک روی ها، از حزب جمهوری‌ اسلامی خارج شدم

با توجه به روحیه تک روی و تحمیل نظر برخی از اعضا، من دیگر حضور در تشکیلات حزب را صلاح ندانسته و با وجود اصرار دوستان برای همیشه از حزب جمهوری اسلامی کناره گرفتم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۰۴-۱۳۹۵) عضو شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، دادستان کل کشور و رئیس دیوان عالی کشور بود. وی نقش بسیار پررنگی در سمت‌های مهم قضایی کشور داشت.

«انتخاب» روزانه بخش‌هایی از کتاب خاطرات موسوی اردبیلی را منتشر می‌کند. این کتاب در سال ۱۳۹۵ توسط نشر سوره مهر منتشر شد.

قسمت چهارم-حزب جمهوری اسلامی

اساس تشکیل حزب جمهوری اسلامی را آقایان «بهشتی»، «هاشمی رفسنجانی»، «باهنر» و «موسوی اردبیلی» قبل از پیروزی انقلاب با هدف تأسیس یک حزب اسلامی دنبال می‌کردند، که این هدف با تحقق پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از اضافه شدن آقای خامنه‌ای» به این جمع در قالب حزب جمهوری اسلامی تحقق یافت ۲۹۱ اما در ادامه راه و در حالی که هنوز مدت زمان زیادی از فعالیت‌های آن سپری نشده بود به خاطر پیشامد مسائلی در درون حزب آقای اردبیلی از آن کناره گرفت. زمانی که طبق قانون اساسی قرار شد. اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردد.

اعضای حزب جمهوری اسلامی تصمیم به حضور فعال در این عرصه و معرفی کاندیدای مورد حمایت حزب گرفتند در همان جلسات اولیه بررسی این موضوع بود که مجموع نظر اکثریت اعضای تأثیرگذار و محوری حزب به کاندیداتوری آقای بهشتی، شد نظری که به دلایل مختلف مورد قبول من نبود اتفاقی که با توجه به ارتباط بسیار نزدیک و صمیمیتی که بین من و آقای بهشتی بود در ابتدا تعجب دیگر اعضا را برانگیخت. اما من در توضیح مخالفت خود، ضمن اشاره به صلاحیت‌های بالای مدیریتی و اخلاقی آقای بهشتی دلیل مخالفت خود را تضاد این تصمیم با گفته‌های امام خمینی در خصوص دوری گزیدن روحانیون از امور اجرایی حکومت عنوان کردم، چون معتقد بودم در صورتی که دکتر بهشتی کاندیدای ریاست جمهوری می‌شد، این امر با توجه به آن فرمایش امام ذهنیت خوبی در مردم ایجاد نمی‌کرد، اما این استدلال من مورد قبول سایرین نبود.

در نهایت با اصرار موافقان قرار بر این شد که اعضای حزب شامل آقایان «بهشتی»، «خامنه‌ای»، «هاشمی رفسنجانی»، «باهنر» و من برای اطلاع از نظر امام در این خصوص سفری به قم داشته باشیم و طبق نظر ایشان تصمیم‌گیری کنیم از این، جمع آقای بهشتی با این استدلال که چون موضوع مورد بحث درباره او بود به قم نیامد ولی بقیه با یک ماشین سیمرغ راهی قم شدیم. بعد از اینکه به قم رسیدیم من هم حاضر به حضور در نزد امام نشدم و گفتم از آنجایی که تنها مخالف جمع من هستم نمی‌خواهم صحبت‌ها و مخالفت‌های من نزد امام بعداً شائبه‌ای به وجود آورد. من در حرم ماندم و بقیه همراهان راهی محل اقامت امام شدند. ساعتی بعد وقتی بازگشتند معلوم شد که امام نظر آن‌ها را نپذیرفته و نظرش همان نظری بوده که من بر روی آن اصرار داشتم.

بعد از این قضیه اعضای شورای مرکزی درصدد یافتن گزینه دیگری جهت کاندیداتوری ریاست جمهوری برآمدند که در این میان با توجه به روحیه تک روی و تحمیل نظر برخی از اعضا، من دیگر حضور در تشکیلات حزب را صلاح ندانسته و با وجود اصرار دوستان برای همیشه از حزب جمهوری اسلامی کناره گرفتم.

 

 

نظرات بینندگان