arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۶۰۶۲۱
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۰۰ - ۰۹ بهمن ۱۴۰۲

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۴۸: به شاه گفتم با وزیر خارجه آشتی کردم / تلگراف حساس سفیر ایران در واشنگتن

یادداشت‌های اسدالله علم: تلگرافات مفصلی از انصاری، سفیر ما در واشنگتن راجع به روابط آمریکایی ها و روس ها و مسائل نفتی و مسائل حسّاس دیگر رسیده بود. روس ها بر سر مسأله خاورمیانه در باطن با آمریکایی ها نزدیک شده اند و در ظاهر با پیشنهادات دوگل همگامی می کنند. فرمودند: «عجب بچه باهوش و زرنگی است».
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند. 
 

سه‌شنبه ۲  اردیبهشت ۱۳۴۸: صبح فقط دو سه دقیقه شرفیاب شدم تا مطلب لازمی را عرض کنم. وزیر خارجه عربستان سعودی، عمر سقاف، مدت نسبتا طولانی شرفیاب بود. قبل از شرفیابی نیم ساعتی پیش من بود. نسبت به عربها آدم فهمیده ای بود. خیلی به سیاست آمریکا حمله می کرد که دوست و دشمن خودشان را تمیز نمی دهند.

 
 بعد از ظهر شرفیاب شدم. خیلی طولانی و قابل توجه بود. اولاً راجع به اظهار عقیده ای که در خصوص عمل عراقیها کرده بودم، عقیده شاهنشاه را پرسیدم و عرض کردم «تصوّر نمی فرمایید این ممکن است تحریک نفتی ها باشد؟» فرمودند: «خودم هم این فکر را کرده بودم، بعد فکر کردم که نمی تواند چنین باشد، زیرا صدملیون تن نفت ما و شصت ملیون تن نفت عراق مورد بحث است و کمپانیها نمی توانند از این مقدار صرف نظر کنند». عرض کردم: تمام این مقدار که از بین نمی رود فقط ما در آبادان و آنها در فاو صدمه می دیدند. فرمودند: «اینها حساب یک شاهی را هم دارند چون حالا ما در آبادان حق تصفیه را کمتر می گیریم و نسبت به سایر نقاط دنیا چند سنت از تصفیه آبادان استفاده می کنند، فکر نمیکنم و نمی کردم که راضی بشوند این عایداتشان صدمه ببيند». ماشاء الله شاه چه قدر حساب می کند و چه قدر وارد است خدا عمرش بدهد. بعد به من فرمودند: «عمل خل‌خلی که تو کردی، چه قدر امروز ما را راحت کرد»- البته در نهایت صمیمیت فرمودند. اشاره شاهنشاه به لوله کشی نفت تصفیه شده از آبادان به ماهشهر است، که من هنگامی که نخست وزیر بودم، برای این که از شر راهنمایی عربها خلاص شویم، انجام دادم. یعنی به کنسرسیوم فشار آوردم که این لوله را بسازند .گفتند در برنامه ۱۹۷۲ است....
 
من اعتنا نکردم، کنترات را با یک کمپانی خارجی بستم و گفتم بابت هزینه نصب لوله از کشتی های نفتکش تاکس خواهم گرفت. شرکت های نفتی از عمل تاکس گرفتن به هر نحوی باشد، خیلی می ترسند چون در ممالک مجاور سرمشق می شود. وقتی دیدند مطلب جدی است آمدند برای لوله کشی حاضر شدند و لوله ها را کشیدند و ما راحت شدیم. وگرنه حالا برای نفتکش ها زحمات غیر قابل تصور پیش می آمد.... 
 
تلگرافات مفصلی از انصاری، سفیر ما در واشنگتن راجع به روابط آمریکایی ها و روس ها و مسائل نفتی و مسائل حسّاس دیگر رسیده بود. روس ها بر سر مسأله خاورمیانه در باطن با آمریکایی ها نزدیک شده اند و در ظاهر با پیشنهادات دوگل همگامی می کنند. فرمودند: 
 
«عجب بچه باهوش و زرنگی است». بعد یک دفعه فرمودند: «اگر بین تو و وزیر خارجه بد نبود می گفتم از او بپرسی آیا حاضر است و میل دارد که به سفارت پاریس برود؟». این مطلب را شاهنشاه چند ماه قبل هم فرموده بودند و معلوم می شود از فکرشان خارج نشده است. عرض کردم من با وزیر خارجه آشتی کردم. فرمودند: «با وصف این ممکن است خیال بکند که تو مرا به این فکر انداخته ای» عرض کردم: «پس به نخست وزیر بفرمایید صحبت کند».
 
کشتی ابن سینا حرکت کرد و رفت و عراقی ها عکس العملی نشان ندادند.
نظرات بینندگان